منافع مشترک انتخابات در آمریکا و معرکه انتخاباتی در ایران

شواهد حکم میکند که هیئت حاکمه آمریکا تمام قد پشت سر هیلاری کیلنتون در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایستاده است. حزب جمهوری خواه با دلقکهائی که بعنوان کاندید ریاست جمهوری این حزب بخط کرده است (عملا و درست مانند انتخابات ریاست جمهوری در دو نوبت گذشته) قصد بدست گیری ریاست کاخ سفید را ندارد. چرا؟ در آمریکا سیاستهای داخلی و خارجی اهمیت یکسانی دارند. به این دومی توجه کنیم. جمهوریخواهان خودشان را نماینده قدر قدرتی و قلدری آمریکا قلمداد و معرفی میکنند. این تصویر با واقعیت امروز آمریکای در حال افول همخوانی ندارد. سیاستمداری که از دل جمهوریخواهان بخواهد هم قلدری کند و هم عقب نشینی، دلقکی مانند تد کروز یا بدتر از آن ترامپ از آب درمیاید. دمکراتها علیرغم اینکه در هنگام بدست گیری سمت ریاست جمهوری آمریکا مجری بیشترین تعداد جنگها و قتل عامها در سراسر دنیا بوده اندــ از جمله فجایع هیروشیما و ناکازاکی و همچنین کشتار میلیونی در اندونزی — آنها توجیه مردم پسند لزوم عقب نشینی آمریکا را دارند. حزب دمکرات که نفوذی در طبقه کارگر و جنبشهای مدنی آمریکا دارد، قابلیت توهم پراکنی را دارد، میتواند در نقش پلیس خوب، افول موقعیت جهانی آمریکا را در جهت منافع ملی بعموم بفروشد.

یکی از سیاستهای خارجی آمریکا که دمکراتها پیشتاز تئوریک و عملی آن از دهه هفتاد در خاورمیانه بوده اند، حمایت از اسلام سیاسی است. این سیاست از دهه هشتاد مقبول کل حاکمیت در آمریکا شد. اما حمایت امروز از اسلام سیاسی حزب جمهوریخواه را با یک تناقض روبرو میکند. اگر جمهوریخواهان بخواهند قلدری آمریکا را نمایندگی کنند باید اسلامیون آمریکا ستیز را از خاورمیانه جارو کنند، اقدامی که حتی کیسینجر آنها را از انجامش منع کرده است.

در جریان مضحکه دیروز در ایران، رسانه های جمهوری اسلامی صریح تر از مهره های رژیم اعلام کردند که معرکه “انتخابات” برای خرید مشروعیت جمهوری اسلامی در غرب بود. توجه داشته باشید که تقریبا تمام منتقدین مضحکه دیروز، مشروعیت جمهوری اسلامی از طرف مردم  را با مشروعیت جمهوری اسلامی ازسوی غرب  اشتباه گرفتند یا ایندو را یکسان تصور کردند. جمهوری اسلامی با هیچ رائی از طرف مردم مشروعیتی (در نمایندگی از حقوق مردم) ندارد حتی اگر آن رای بدون تقلب باشد، همانطور که حکومت نازیستی هیتلر با هیچ رای صادقانه ای از طرف مردم آلمان حکومت مشروعی برای مردم آلمان محسوب نمیشد. اساسا حکومت مذهبی ایران مانند حکومت فاشیستی آلمان مشروعیت خود را در ارتباط با رای مردم قرار نداده است. حکومت قرون وسطائی اسلامی، مشروعیت خود را از خدا و اسلام میگیرد! آنچه سیرک دیروز قرار بود بنمایش بگذارد تصویر خاصی از جمهوری اسلامی به غرب بود. اینکه جمهوری اسلامی نیز میتواند “انتخابات”ی برگزار کند که در آن مردم ـ گیریم ٣٠، ۴٠ یا ۵٠ درصد شان ــ در آن شرکت میکنند و به حکومتی رای میدهند که مجری توافق نامه هسته ای با غرب (برجام) و خواهان عادی سازی رابطه با آن است. حکومت اسلامی با رای مثبت مردم قرار است از طرف غرب مشروع، یا دقیقتر، باثبات اعلام شود. بعبارت دیگر قرار است جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی که در معرض خطر سرنگونی ندارد معرفی شود، چه این تهدید از طرف  توده زحمتکش مردم بوده باشد و چه تهدیدی درون طبقه ای. تصدیق ثبات جمهوری اسلامی از طرف غرب لازمه عادی سازی رابطه با جمهوری اسلامی تا حد انتگراسیون اقتصادی آن است. اگر انتخاباتی که منجر به رئیس جمهوری روحانی شد اولین نشانه چنین جهتگیری ای بود، “انتخابات” دیروز پرده دوم همان نمایش است. لازم به توضیح است که شدنی یا نشدنی بودن عادی سازی رابطه غرب با جمهوری اسلامی موضوع این یادداشت کوتاه نیست بلکه غرض رمزگشائی جنجال جمهوری اسلامی، شامل تمام جناحهای درون و بیرون حکومتی، است. بنظر من، برخلاف ظاهر خصمانه و تفاسیر گوناگونی که از جدال درون حکومتی داده میشود، جناحهای مختلف حکومت امروز بیش از پیش بر سر عادی سازی با غرب ساق هستند، البته مشروط بر اینکه توده مردم مجالی به حکومت بدهند.

تلاقی انتخابات آمریکا و معرکه انتخاباتی ج ا

کلینتون کاندیدی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست که در فردای انتخاب شدنش و مادام که اعتراضات سرنگون طلبانه توده مردم علیه جمهوری اسلامی غایب باشد، معرکه منتسب به انتخابات مجلس جمهوری اسلامی را بمنزله ثبات و در نتیجه مشروعیت جمهوری اسلامی برسمیت خواهد شناخت. این سیاست منطبق بر استراتژی جاری کل هیئت حاکمه آمریکاست که در دوره افول خود، اسلام سیاسی را مناسب ترین ابزار برای حاکمیت کار ارزان و کارگر خاموش در خاورمیانه و شمال آفریقا تلقی میکند.