در رابطه با انتخابات هفتم اسفند در ایران

هفتم اسفند در ایران بطور همزمان انتخابات خبرگان و انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار می شود . انتخابات درایران تحت حاکمیت استبداد مطلقه اسلامی  مشخصات خاص خود را دارد وبا انتخابات در دموکراسی بورژوایی و یادر کشورهای با دموکراتیزاسیون پارلمانی تفاوت هایی دارد . اگرچه درهمه جا انتخابات  ابزاری  است که بورژوازی  برای در گیر کردن جامعه  و کسب رای از افراد آن باید از سر بگذراند تا بتواند برای سرپا نگهداشتن نظام سرمایه داری، رابطه دولت با جامعه رادرآن تنظیم کند. این امراکنون بشیوه ای توسط گرایشی در رژیم جمهوری اسلامی سالهاست پیش می رود تا بتواند با گرفتن ارگانهای قدرت درچهارچوب حاکمیت  جمهوری اسلامی ، به رژیم سیاسی مطلوب بورژوازی در ایران دست یابد . مشارکت جامعه درانتخابات و رفتن پای صندوق های رای بویژه برای این جناح درمقبول بودن نزد بورژوازی ایران وبرای هر دو جناح درمشروعیت دادن به جمهوری اسلامی حائز اهمیت است .

بدون شک انتخابات رژیم اسلامی ،مجلس و نماینده گان اسلامی آن نه تنها یک سر سوزن منافع کارگران و مزدبگیران و اکثریت قریب به اتفاق جامعه را نماینده گی نکرده و نمی کنند ،بر عکس در غارت و چپاول و خانه خرابی آنان در کشتار و تجاوز و تن فروشی و اعتیاد در جامعه ،در استثمار و به فلاکت کشانیدن کارگران و زحمتکشان جملگی آنان سهیمند. اساسا شرکت در انتخابات با این درک که بتوان از طریق میزان رای جناح بدتررا تضعیف کرد و یا با این درک که بتوان کل رژیم را به عقب راند عبث و در حد تقویت شرایط فاجعه باری است که طی چند دهه رژیم اسلامی بر سر هست و نیست جامعه حاکم کرده است . برای نگاه به انتخابات در ایران که بازتاب تلاش جناح بندی های درون رژیم برای محکم کردن جایگاه خود جهت پیشبرد سیاست هایشان است ، می توان و باید شرایطی را بررسی کرد که این انتخابات در بطن آن برگزار می شود تا بتوان ازآن نتایجی را استنتاج کرد که به ایجاد وتقویت نهادهای مستقل و طبقاتی در محل کار و زیست کارگران و زخمتکشان جامعه یاری رساند.

چند هفته اخیر شاهد تنش و درگیری های دو باند حاکم ، دو جناح جمهوری اسلامی ، اصلاح طلبان و اصولگرایان ، پرو برجام ودلواپسان و هر نام دیگری که بر خود گذاشته اند ، بوده ایم. این تنش ها که با صف بندی های جدید توام بوده است درچهارچوب تسخیر ارگانهای حاکمیت به منظور پیشبرد سیاست هایی است که با استراتژی نماینده گی بورژوازی در ایران  و حفظ رژیم اسلامی در چهارچوب سیاست های جهانی تحقق بخشند . به این معنا همچنان که اشاره شد شرکت درانتخابات که عرصه ای برای رقابت دوجناح بر سر دو شیوه متفاوت در تامین هژمونی بورژوازی است در تضاد کامل با منافع طبقه کارگر و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت ساکن در ایران است. نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات و داوری ولایت فقیه درتنظیم آن ، حذف لیست بلند بالای جناح اصلاح طلبان وخط و نشان کشیدن سپاه و دستگاههای امنیتی ، مانع از آن نمی شود که انتخابات کم رنگ برگزار شود بر عکس قاعده و روال کاراین مجموعه در آن است که انتخابات هر چه پر سر و صداتر و با میزان شرکت بیشترین جمعیت جامعه در آن برگزار شود و در این گوی سبقت را اصلاح طلبان از حریف ربوده اند .

درتامین این استراتژی ، طیف راست اپوزیسیون علیرغم انتقاداتی نسبت به اصول گرایان وولایت فقیه ونظارت استصوابی شورای نگهبان رژیم درآن شریکند. کمپینی که با امضای جمعی فعالین گرایشات سیاسی راست ، درلغونظارت استصوابی و با هدف برگرداندن حاکمیت به ملت  راه افتاده از این نوعند . سوسیال دموکراتها و لیبرالها و طیف راست اکنون درجهموری اسلامی کم و بیش توسط اصلاح طلبان نماینده گی می شوند و رفسنجانی نیز قهرمان آنان شده است . مشکل اینان  تنها محدود به بندهایی است که قوانین اسلامی حاکم در ایران بر دست و پای آنها بسته است . اینان استبداد موجود را بخیال خود گام به گام دموکراتیزه می کنند تا مانع بروزخشونت ( بخوان انقلاب) در جامعه شوند . اینان که بارها قربانی حقیرانه خود در مقابل استبداد مطلقه جهموری اسلامی بوده واز آن رانده شده اند مثل گرد آهن به مغناطیس خود گرایش دارند.اینان با همان برگی بازی می کنند که نیاکانشان دررژیم پهلوی در دست داشتند. عاقل ترین در قماش این طیف گویا بنی صدر است که انتخابات را تحریم کرده است . با توجه به شرایط عینی  و اقتصادی در ایران ، ساختارسیاسی منطبق با آن نمی تواند از طریق بورژوازی دموکراسی خواه جلو برود طوری که به رشد اقتصادی بیانجامد . کوچکترین گشایش سیاسی در ایران می تواند شرایط چالش با سرمایه را فراهم کند ولذا به همین منظوردیکتاتوری ابزار ضروری بورژوازی در ایران است . البته این ابزار نمی تواند مانده گار شود و با تحقق شرایط خاصی  دستگاه رژیم جمهوری اسلامی را همچون رژیم پهلوی زمین گیر می کند.

در تامین استراتژی جمهوری اسلامی اپوزیسیون چپ شریک نیست وبر خلاف طیف راست اپوزیسیون ،بدون هیچ قید و شرطی در انتخابات شرکت نمی کنند .

منتهی الیه راست گرایش چپ به منتهی الیه چپ گرایش راست در مورد انتخابات بهم نزدیک می شوند و انتخابات را بایکوت و یا تحریم می کنند . انگار این چپ دارای نفوذ اجتماعی در ایران است ، انگار حق شرکت درانتخابات در ایران را دارند ولی در اعتراض به مثلا آزاد نبودنش  می خواهند تاثیرخود بر روند سیاسی در جامعه را از طریق  تحریم  و بایکوت پیش ببرند . انگار این ها به انتخابات دعوت شدند ولی در اعتراض به کل یا بخشی از آن و یا نحوه برگزاری آن از حق تحریم استفاده می کنند .

  دررابطه با انتخابات در ایران،روش تحریم  از سوی اپوزیسیون چپ، معنایی جز توهم لیبرالی به نظام سیاسی در آن نخواهد بود . اگر چه بخشی ازاپوزیسیون چپ  بجای تحریم فراخوان به عدم شرکت در انتخابات داده اند ولی استراتژی آنها نیز از حد سرنگون خواهی رژیم فراتر نمی رود . منافع مستقل و طبقاتی کارگران که توسط گرایش سوسیالیست کارگری نماینده گی می شود اساسا ضمن اینکه انتخابات را از خود نمی داند ودر آن شرکت نمی کند ، بررسی انتخابات و اهمیت و جایگاهش برای رژیم و دستگاه بورژوازی در ایران را بمنظور دستیابی عملی به روندی مد نظر دارد که به سازماندهی طبقه کارگر در مقابل بورژوازی و اهدافش یاری رساند .

انتخابات هفتم اسفند صرفا نمایش  رژیم ودزدان و جنایتکاران وتبهکاران موجود درآن نیست، فراتر از آن اتخاذ سیاست و اقتصاد برای نجات رژیم و راه اندازی راههای کسب بیشترین ارزش اضافه از طبقه کارگربرای رفع بحران است .اینکه هماهنگ کننده نظام ، خامنه ای ، از مردم رای می طلبد نشان از بحرانی دارد که رژیم را واداربه پذیرش برجام کرد. اگر جمهوری اسلامی رویاهای قدرت اول منطقه ای اش را از دست داد و با زبان خوش روحانی اعلام کرد که ایران بدنبال قدرت فائقه شدن درمنطقه نیست . اگر قرار است سرمایه گذاری خارجی در ایران حرف اول را بزند واگر برجامی در جانشین تعیین رهبری ضروری شده است و .. برای جمهوری اسلامی به معنای هموار شدن راه عقب نشینی بیشتر خواهد بود . بیهوده نیست که سپاه با امنیت و اقتصاد وبنیانهای بسیج و شورای نگهبان و جایگاه خامنه ای برای حفظ نظام اسلامی و منافع اقتصادی برای انتخابات  چنگ و دندان نشان می دهد . شرایط عینی در ایران عرصه را بر هر دو جناح تنگ کرده است و بموازات آن با کارگران و دیگر مزدبگیران معترض و نیز جامعه ای که بسان آتش زیر خاکستر امکان شعله ور شدن دارد  روبرویند. درچنین شرایطی انتخابات پیش رو برای رژیم از اهمیتی خاصی برخوردار است ودرچند هفته اخیرسیر اوضاع نشان داده است که پیشبرد آن وتشکیل مجلس دهم نمی تواند به کام اصلاح طلبان باشد .

به نقل از کارگر سوسیالیست شماره۲۲