نمایش انتخابات “مشروعیت” دادن به بقا و حاکمیت جنایتکاران

انتخابات در دمکرات ترین کشورهای بورژوازی نیز پوچ و محروم کردن شهروندان از دخالت در سرنوشت واقعی خود است. اما جمهوری اسلامی را حتی نمی توان با هیچ کشور بورژوایی مقایسه کرد. پدیده ای به اسم انتخابات در جمهوری اسلامی بسیار پوچ تر، مضحک تر، بی ربط تر به حقوق شهروندان است.

سناریوی که اسم آنرا  انتخابات گذاشته اندهدفی جز تامین بقا و کسب مشروعیت برای خود جمهوری اسلامی  ندارد.هدف محوری،کشمکش جناح بندیها  و تلاش برای کسب توازن قوای جناح های درون رژیم نیز اساسا برای تامین این بقا و عبور کلیت رژیم از بحرانها و تناقضات است.

واقعیت این است سر نوشت واقعی جدالهای خانوادگی رژیم نه در صندوق انتخابات که در پروسه قبل از روزاجرای  چنین نمایشی به نتیجه میرسد. هر جناحی بییشتر به حلقه بیت رهبری نزدیکتر باشد، از پول و حمایت نیروی مسلح وتبلیغ میدیایی و قدرت فریب بیشتری برخوردار باشد برنده چنین انتخاباتی است. روشن است که این نمایش مطلقا به مردم ربط ندارد. هیچگاه ربط نداشته است، توهین آشکار به شعور تک تک شهروندان است.همه میدانند نه فقط حق کاندیدا شدن ازهر کمونیست و رهبر کارگری و فعال جنبش زن و فرد سکولار سلب شده است، بلکه حتی همانگونه که همه می بینند پروسه کاندید شدن جانی ترین افراد خودشان و عبور از فیلتر شورای نگهبان تا آخرین روز شمارش آرا نه فقط به معنای دقیق کلمه فرمایشی و مضحک است که مستقیما توهین و دهن کجی به هر شکلی از انتخابات در جامعه و هر تعریف شهروندی است.  وقتی خامنه ای شیاد از مخالفان میخواهد رای بدهند اما حق ندارند کاندید شوند و وارد دستگاهای تصمیم گیری شوند! برای این جنایتکاران تلاش برای تامین یک صف  بی اراده  و سیاهی لشکری از مردم  برای اجرای چند ساعته یک نمایش در روز و ساعت تعین شده،که به این بهانه پیروزی نظام و حاکمیت فاسد و جنایتکارانه شان را اعلام کنند، کل هدف است. یا باید آدم بی خبر از دنیا و فریب خورده بود یا ذینفع در ماندگاری این نظام  آدمکش و فاسد که نتوان این حقایق و بی حرمتی ها را دید و علیه آن نه ایستاد.

اما جمهوری اسلامی  تا حال با بازی دادن بخشی از جامعه و اپوزسیون درون و بیرون خود موفق شده درچنین پوششهای از بحرانهای که همواره دامنگیرش بوده با هیاهو و جنجال تبلیغاتی کل نظام را از بحران و از زیر تعرض و تنفر اجتماعی  نجات دهد. با وجود تمام اختلافات و بالا گرفتن واقعی جنگ درون جناحها ی رژیم، بدون استثنا هدف کلی حفظ پیکره کثیف و جنایتکارانه جمهوری اسلامی و  کمک به تداوم توحش و افسار گسیختگی سرمایه داری  علیه  مردم آزادیخواه وطبقه کارگر ایران بوده وهست.  ریشه کلیه کشمکش جناحها ی رژیم در چگونگی پاسخ به آن معضلات ، تناقضات پایه ای رژیم با جامعه ، چگونگی تقسیم پول و ثروت مملکت در بین خود،  زمان و شیوهای سرکوب، راه عبور و دور زدن انزجار اجتماعی، و بالاخره برای برخی  از جناحهای رژیم  اینکه چگونه  میتوانند ضمن حفظ رژیمشان  و ساکت کردن طبقه کارگر نظام افسار گسیخته سرمایه داری حاکم در ایران را تبدیل به یک نظام باب طبع سرمایه جهانی نمایندمحور مهم دیگر آن کشمکش را در بر می گیرد. شراکت در این پروژه ها در سایه “انتخابات “و ربط دادن کشمکشها ی ناشی از آن به امر و منافع مردم، به دمکراسی، به حق رای مردم،به اصلاحات، به انتخاب بین بد و بدترو غیره فقط یک کلاهبرداری  بزرگ سیاسی است.

این سر نوشت کل تاریخ مضحک سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی در سی وهفت سال اخیر بوده است. بنظرم پیش شرط اول برای هر جریان و فرد آزادیخواهی برسمیت نشناختن چنین سناریوی به مثابه انتخابات است. واقعی تر این است بگوییم در دل چنین نمایشی که جمهوری اسلامی بخورد جامعه میدهد تصمیم دارد کدام جناح خود را پیروز اعلام کند؟  چگونه دوباره  در صدد  بر آمده که به خود مشروعیت بدهدو روشن کنیم که به این بهانه دارد به چه معضلات درونی  صفوف خود و مسائل و مطالبات در جامعه و یا مسائل منطقه پاسخ میدهد. از جمله ویژگی این نمایش در این دوره و بعداز برجام این است که قرار است از این طریق هم در بعد جهانی و منطقه ای و هم در بعد داخلی ملزومات تداوم عمر رژیمشان را فراهم کنند و از مخاطرات پیشارو بکاهند. بویژه در بعد داخل کشوری، در صورتیکه با یک مبارزه و مقاومت گسترده مواجه نشوند، سیاست و هدف محوری آنها بر این دو رکن متکی خواهد بود: بیش از پیش پا روی گرده طبقه کارگر میگذارند و  زمینه چینی  برای آماده سازی نیروی کار ارزان میلیونی در جهت کسب رضایت و جلب توجه سرمایه داران داخلی و خارجی تدارک می بینند، (همزمان کردن فضای انتخاباتی با فصل تعیین حداقل دستمزد کارگران و اینکه از هم اکنون وزیر کارشان از اضافه شدن دستمزد ٨۵ هزار تومانی برای کارگران  دم می زنند، زمینه سازی  برای سازماندهی یک یورش به مراتب گستاخانه و گسترده تر به معیشت و زندگی برده وار و سر نوشت دهها میلیون کارگر و خانواده کارگری است) همزمان در حال گسترش فضا ی سرکوب و تحمیل آن به کل جامعه سیاست پایه دومشان خواهد بود تا از این طریق  مانع عروج مطالبات مردم از جمله مطالبات اقتصادی شوند. تمرین  بسیج و نیروی مزدور برای سرکوب “کارگران اغتشاشگر” پیام روشنی برا ی طبقه کارگر و جامعه است!

هر کس که وارد بازی  شرکت در چنین نمایشی شود و باور کند که انتخاباتی در جریان است به راحتی هدف جمهوری اسلامی را تامین کرده است. دوره جدید در عین حال دوره حاد و پر مخاطره برای جمهوری اسلامی نیز هست. دوره پسا برجام پیامدهای زیادی برای این حکومت و عروج یا کنار زدن بخشی از جناحهای ان  و همچنین دوره رودررویی بیشتر با جامعه و طبقه کارگر است. بخشی از بورژوازی ایران از جمله بخش  اصولگرای آن  ضمن عقب نشینی و “نرمش قهرمانانه” در مقابل “شیطان بزرگ” بیش از هر زمانی به  قلدری و سرکوب  “قهرمانانه “و نشان دادن بازوی نظامی خود نیاز دارد تا بتواند از این بحران و تحول پسا برجام جان سالم بدر ببرد. جمهوری اسلامی برای عبور دادن خود از بحرانهای دامنگیر سیاسی- اقتصادی و اجتماعی حتی ممکن است مهمترین مهره های خود را نیز قربانی کند و از سر راه بردارد همچنانکه بارها چنین کرده است. داستان دو مضحکه انتخاباتی امسال تماما حول پاسخگوئی به این تحولات جدید حدادی و سازمان داده شده است. در این راستا همدیگر را تا حد قابل توجه ای حذف میکنند،  بیش از پیش هم  به مردم فریبی نیاز دارند و هم  بمیدان آوردن ابزار سرکوب و قلدری نظامی .

بنظر من نقش تامین توازن قوای  جناحبندیهای رژیم نیز در این دوره و برای چکیده اصلی رهبری جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای و سپاه جایگاه سابق را ندارد. مجبورند گام مهمی در یک کاسه تر کردن قدرت و یکدست تر کردن ارگانهای اصلی خود بردارند. رفتارشان بارئیس جمهورشان، به  امثال رفسنجانی و یا رد صلاحیت کردن  امثال حسن خمینی، این “هدیه “و بازمانده خمینی جلاد، اگر چه همواره  خاصیت رقابتی و تحریک بخشی از مردم را برای کشاندن به پائی نمایش انتخاباتی  را برایشان داشته است، اما همزمان گویای این واقعیت است که جمهوری اسلامی  ناچار است به منظور یک کاسه تر کردن ارگانهای تصمیم گیریش به نفع دارو دسته  خامنه ای و سپاه  و اصولگرایان  و علیه نفوذی هاگام مهمی  بردارد.  جمهوری اسلامی  هم در بعد جهانی  و منطقه ای وهم داخلی با یک دوره نسبتا جدید روبرو است. رفع تحریم ها و عکس گرفتن با ایادی شیطان بزرگ ، مستقل از هیاهوی  قلدرمابانه،کار دست رژیم می دهد.از نظر این رژیم  و همه جناحهای ان بزرگترین و جدیترین خطر ،  طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی و خواهان رفاه و آزادیهای سیاسی و اجتماعی است. مانور نظامی برای سرکوب کارگر “اغتشاشگر” اتفاق ساده ای در این مقطع  نیست. گرفتن “مشروعیت “از چنین جامعه ی که از آن وحشت دارد پیروزی بزرگی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود. دریچه عبور از وضع موجود و زمینه سازی برای  شروع قلدریها و جنجالهای بعدی جمهوری اسلامی علیه مردم و همچنین رقبای خود در منطقه  تلقی خواهد شد. از این نظر “انتخاباتهای” خبرگان و مجلس پیشارو با دوره های گذشته  ضمن کارکرد و هدف مشترکشان، با توجه به دوره جدید  به درجه ای متفاوترو تا حدودی برای کلیت رژیم هدف  ویژه تر و موقعیت تعین تکلیف تری را در بر خواهد داشت. هم در صف آرائی با جامعه و هم یکدست  تر کردن ارگانهای تصمیم گیری و سرکوب  و هم چانه زنی با دولتها و قدرتهای جهانی و منطقه ای این نمایش  ضد مردمی و پیروزی در ان جایگاه مهمتری برای جمهوری اسلامی پیدا کرده است. مردم تشنه آزادی و طبقه کارگر ایران نباید در این مضحکه علیه خود سهیم شوند و اجازه دهند رژیم به هدفش برسد!

از همین حالا معلوم است که اصولگرایان نزدیک به خامنه ای و سپاه پاسداران و بسیج و حواریونشان پیروز این  نمایش در اسفند ماه خواهند بود. یکدست شدن قدرت در خبرگان و مجلس مرتجعین و و نظامی تر کردن سیستم قدرت دولتی و اقتصادی و ایجاد فضا ی سرکوب و اجرا  گسترده ترسیاست ریاضت کشی اقتصادی بیشتر طبقه کارگر مسیری است که دارد طی میشود، یا میخواهند طی کنند.سران رژیم با وجود همه اختلافاتی که با همدیگر دارند ناچارند این مسیر را طی کنند. به این معنا حاکمیت در موقعیت یکدست تر  برای پاسخ به دوره جدید پسا برجام گام برخواهد داشت. همچنانکه گفته شد گام و شرط نخست تقابل شدیدتر با طبقه کارگر و تحمیل دستمزد و موقعیت  شکننده تر به این طبقه ، و گسترش دامنه فضای ارعاب بیشتر درجامعه  و علیه مبارزین و معترضین میباشد. از اینرو در غیاب یک رهبری و سیاست فعال کارگری و کمونیستی، در صورت به میدان نیامدن سازمانیافته طبقه کارگر و جنبش آزادی زن و صف آزادیخواهان در ایران، در صورت به میدان نیامدن صف وسیع تری از سرنگونی طلبان در داخل و خارج کشور، دوره آتی دوره حساس و سخت تری برای طبقه کارگر و مردم  آزادیخواه و سرنگونی طلب خواهد بود. به علاوه فاکتور منطقه ی و تحمیل سناریوی سیاه و جنگ داخلی و خونین به چندین کشور همجوار ایران نیز به عنوان برگ برنده در دست جمهوری اسلامی  و در جهت تحمیل فضای محافظه کاری و سکوت در جامعه ایران دارد عمل میشود و جمهوری اسلام از ان در جهت سیاستهای جنایتکارانه خود نیز بهره می برد.

سوت و کور کردن نمایش انتخاباتی رژیم ، شرکت نکردن  گسترده مردم در آن  میتواند گام مهمی در عقب نشینی کردن به این حکومت جنایتکار در همه این عرصه های داخلی و منطقه ی و در نهایت به نفع مردم آزادیخواه ایران و منطقه  تمام شود.

شرکت درانتخابات به هر بهانه ای در جهت اضافه کردن عمر ننگین این جنایتکاران و سرکوبگران خود عمل کرده ایم، به طریق اولی طبقه کارگر ایران نباید به هیچوجه در بازی دشمنان و سرکوبگران خود شرکت کند، بر عکس این پروسه را میتوان علیه خود رژیم و همه جناحهای آن تبدیل کرد، نباید به هیچ وجه جانب جناحی از  این جنایتکاران را گرفت، میتوان صندوقهای انتخاباتیشان را برسرشان کوبید، میتوان با  راه اندازی اعتراض و اعتصابات میدان واقعی مبارزه دیگری را علیه این جانیان تاریخی گشود.

صورت مسئله ما  کارگران، ما مردم آزادیخواه ، سرنگونی کلیت این رژیم است نه تبدیل شدن به گوشت دم توپ جنگ جناحبندیهای آن. باید به این بازی ٣٧ ساله  توهین به خود پایان داد. این رژیم باید برود!  با روحانی و رفسنجانی و خامنه ای و همه جناحهایش.این هدف محوری و مهم در گرو شروع یک مبارزه انقلابی و توده ای و رودرو است! در گرو بر افراشتن پرچم سرنگونی  طلبی است، در گرو عروج مبارزه متحد و گسترده طبقه کارگر برای کسب موقعیت بهتر اقتصادی و سیاسی و تشکل یابی خود و متحزب شدنش است، در گرو سازماندهی هدفمند میلیس توده ای و صف آزادیخواهان است. در گرو بر افراشتن  پرچم آزادیخواهانه مبارزه برای استقرار یک جمهوری سوسیالیستی  در ایران است.  کارگران و مردم  آزادیخواه و شرافتمند در نمایش دشمنان خود سهیم نشوید!

سلام زیجی

١۴ فوریه ٢٠١۶

.