کارگران وانتخابات

در حالیکه چند روز بیشتر به برگذاری انتخابات مجلس و خبرگان باقی نمانده است بحثهای فراوانی چه در سطح افکار عمومی و چه مدیا برانگیخته شده است.جناح دولت خواستار مشارکت عمومی جهت برپایی مجلسی همسو با دولت شده است.اینکه بعد از برجام یه فرصت تاریخی در جهت تقویت مناسبات با سرمایه داری جهانی ایجاد شده و مجلسی همسو میتواند دست دولت را در پیشبرد این اهداف بازتر کند.این لپ کلام طرفداران دولت روحانیست. این جا برای منه کارگر یه سئوال اساسی مطرح میشود؟اینکه در سیاستهای اقتصادی دولت ،جایگاه کارگران کجاست؟ وایا اهداف اقتصادی دولت منافع طبقه کارگر را تامین میکند؟ قبلا گفته ایم که از حیث مناسبات اقتصادی ،دولت روحانی بشدت پرو غرب میباشد. خصوصی سازی اقتصاد،کوچک کردن حجم دولت،آزاد سازی نرخ ارز و ازاد سازی قیمتها بر اساس عرضه وتقاضا از نمونه های این سیاستهاست.آبشخور فکری جریان دولت به دوران دولت به اصطلاح سازندگی رفسنجانی بر میگردد.سیاستهای تعدیل اقتصادی رفسنجانی هنوز یادمان نرفته است که بر سر زحمت کشان و طبقه کارگر چه تبعات ویرانگری به بار آورد.تورم بالای ۴۵درصد ، افت فاحش ارزش ریال و همچنین شکاف عظیم طبقاتی که اکنون وجود دارد سنگ بنای آن در همان زمان ایجاد شد.آرزوهایی مانند نزدیکی به اقتصاد جهانی ، ورود به بازار ازاد وسازمان تجارت جهانی از همان زمان شنیده میشد.دولت فعلی هم سعی در رسیدن به این ارزوها را دارد. خب این رویاهای اقتصادی دولت چه نفعی برای ما کارگران در پی دارد؟ کوچک کردن حجم دولت ،بخوانید تعدیل نیروی کار وبیکار شدن کارگران. خصوصی سازی ،بخوانید حقوقهای ناچیز ،خروج از شمول قانون کار و یعنی بی پناه شدن کارگران و نبود امنیت شغلی.آزادی سازی قیمتها، بخوانید گرانی و تورم ،پولدارشدن سرمایه دارها و خالی شدن بیش از پیش جیب کارگران.در زمینه آزادی سازی قیمتها آن چنان عزم دولت جدیست که حتا با سازمانهای ضعیفی مانند سازمان حمایت از مصرف کننده و تولید کننده هم بشدت مخالفند وآنرا بر نمی تابند.
در هر صورت ،طرح مسئله مجلس همسو که معمولا با شیوه های پوپولیستی ،یعنی ترساندن مردم از تندروها به پیش میرود ،برای کارگران یک مسئله انحرافیست. همین کسانی که اکنون دولت را در دست دارند ، دولت احمدی نژاد و سیاستهای انبساطی اش در زمینه پولی که معتقد به توزیع ثروت در بخش لایه های پایینی جامعه بود، مانند پرداخت یارانه نقدی و سهام عدالت و مسکن مهر را مورد حمله قرار میدادند و با بیان پوپولیستی آنرا گدا پروری می دانستند. این در حالیست که با وجود نرخ بالای بیکاری ، خیلی از مردم با همین پول ناچیز یارانه روزگار می گذرانند. اگر احمدی نژاد این کار را انجام نمیداد تکلیف این همه مستمند و فقیر (کم هم نیستند) چی میشد؟ هر چند، دولت فعلی آنرا خاری در گلو میداند و با پرداخت یارانه نقدی بشدت مخالف است.واقعیت اینست که سیاستها و اهداف دولت یازدهم در زمینه اقتصادی ، از کمترین سنخیتی با منافع طبقه کارگر برخوردار نیست.و اصولا خواستگاه این اهداف حتی نزدیک به خواستگاه طبقه کارگر هم نیست.بورژوازی ایران در حال تکامل و در حرکت به سمت خصوصی سازی و ازاد سازی اقتصادیست که درین مسیر سود آن تنها به جیب سرمایه داران و کارفرماها میرود.امروز سرمایه داری وطنی با حمایت از دولت روحانی و جهت تسریع جریان ازاد سازی اقتصاد به دنبال فتح مجلس میباشد.تا در این میان، هیگونه مزاحمتی از جنبه قانون گذاری وجود نداشته باشد.این جریان میخواهد از برکات پسا برجام نهایت استفاده را برده و شتابان به پیش برود.
بنظرم کارگران هم با شناخت ماهیت فکری جریان مذکور ، فریب شعارهایی مانند ایجاد مجلس همسو با دولت را نخواهند خورد. در وضعیت فعلی زحمتکشان ایران که وضعیتی بغرنج پیدا کرده است و همچنین منافع کلی طبقه کارگر ایجاب می کند که مجلس آینده همسو با دولت فعلی نباشد. در زمینه مقوله دموکراسی بورژوایی هم که مبتنی بر اصل تکثر یا پلورالیسم است یعنی همان جامعه چند صدایی ، مطلوب آنست که عناصر سیاسی تنها از یک طیف نباشند.یعنی جریانات غیر همسو میتواند ترمزی باشد بر علیه بعضی سیاستهای تندروانه دولت در زمینه اقتصادی
با آرزوی پیروزی وسربلندی طبقه کارگر
رضارخشان
بهمن ماه/۱۳۹۴