نگاهی بر انتحابات جاری در جمهوری اسلامی

در بدو تآسیس جمهوری اسلامی در ایران , نمایش مضحک بار انتخابات هر چند بار فضای سیاسی را در آن به خود اختصاص داده و دسته جابها و گروهای سیاسی (البته خودی ) در قالب و قوارهای متعدد (فریبکارانه ) موجودیت خود را برای دست یابی به صندلی های قدرت به ثبوت رسانده و به دلیل سیاست یک جانبه آن ( ولایت مطلقه فقیه ) حول و حوش مرکزیت بدون نتایج حاصله برای قشر زیرین جامعه ( اکثریت جامعه را در بر می گیرد ) خاتمه یافته است .
نظام کنونی حاکم بر ایران دارای دستگاههای متعدد و گسترده نظارتی من جمله نظارت شورای نگهبان است . شورای نگهبان در فرایند حاکمیت نظام اسلامی یکی از تیغ های برنده آن برای حذف مخالفان ( چه خودی و چه غیر خودی ) نظارت استصوابی (تفسیر آن مطابق با ولایت مطلقه فقیه ) را در درون ایران ترزیق و در رآس آن آیت الله خامنه ای همواره یکی از پشتیبان اصلی و امامان جمعه جزء عوان و انصار و بلند گوهای تبلیغاتی آن به شمار رفته و می رود.
تئوریسین این شورا مرکب است از اساتید مدرسه حقانی که یکی از آنها مصباح یزدی است .مصباح یزدی طی سخنرانی در سالهای اخیر به کرات تکرار فرموده است 🙁 متعاقب آن شورای نگهبان همسو با آن ) اگر هفتاد میلیون ایرانی بر اصل قانونی اجماع داشته باشند شش نفر فقه شورای نگهبان آن را مغایر با شرع اسلام تشخیص دهند باطل و غیر قابل اجرا خواهد بود.
در واقع این سخن کاملا هم سو با ولایت فقیه و در اصل واقع سیاست کاملا شیعیزم , همسو با افکار پان اسلامیزم است که بیش از ۱۴۰۰ ساله در اریکه قدرت در بلاد اسلامی خود را به نمایش می گذارد .
با وجود چنین تناقضی در جهان بینی حکومت اسلامی بر مردم و انتخابات در عرصه سیاسی ایران , نه هر وجاهت قانونی ندارد بلکه بیشتر شبیه خیمه شب بازی است که به طرز مضحکی هر چند سال یک بار برای بقا و تداوم غارت و چپاول در ایران تکرار می شود. در اصل واقع قضیه مردم ابزاریست برای نیل به اهداف ولایت فقیه و آن هم پسگرد به گذشته و بی خبری توده ی جامعه به علم و دانش بشری در دوره معاصر است .
از سوی دیگر تا آنجا که به جامعه اکراد مربوط می شود .حاکمیت های پی در پی در ایران در طی فرایند طولانی هیچ گاه نتوانسته جوابگوی مطالبات انباشته شده آن بخش از کوردستان باشند . سیاست تعقیب و گریز حکمرانان یکی پس از دیگری در شرق کردستان ؛ هم چنین عدم نبود ساختارهای اقتصادی و به حاشیه انداختن فضای سیاسی اجتماعی و فرهنگی از دیرباز موجب نفرت و بیزاری ساکنان به مرکزیت بوده است. مطالبات انباشته شده و به حاشیه راندن آن از سوی مرکزیت بذر خشونتی است که استمرار یافته در دوره های مشخص تاریخی موجب بروز نارضایتی و قیام جامعه اکراد بوده است و تا هم چنین نگاه ددمنشانه ای نسبت به آن وجود داشته باشد بیزاری و نفرت روز به روز فزونی خواهد یافت .
در طول تاریخ حاکمیت جمهوری اسلامی این سیاست به طور چشمگیری افزایش و گریز و تعقیب و بگیر و ببند و ایجاد سلاخ خانه های مرگ یکی از الویت های اساسی نظام جمهوری اسلامی در حوزهای اقتصادی ، اجتماعی سیاسی و یکی از ارکان سرنوشت انکار ناپذیر جامعه اکراد بوده است .
در بدو تآسیس این نظام تهاجم وسیعی بر علیه آن تدارک دیده می شود. موج ویرانی از آثار جنگ هنوز بر در و دیوار خود نمائی می کند .بگیر و ببند و جوخه های مرگ و فراری دادن مردمان سرلوحه سیاست های آن قرار می گیرد . سرمایه گذاری اقتصادی در آن به حد صفر می رسد کارهای فرهنگی آن به حاشیه رانده می شود گزینش یکی از سلاح های کشنده آن در ادارات ذیربط بسان شمشیر ساموئل به شمار می رود . و هم اکنون فضای میلیتاریزه هر روز و با بهانه های واهی گسترانیده می شود .
هم چنین عواملی فضای بد گمانی نسبت به مرکزیت بیشتر از بیش بر انزجار و نفرت عمومی دامن زده و سر انجام چنین افکار تمامیت خواهی بر حاصل از بی اعتمادی است که می توان به یک دو نمونه از این انزجار در سطح عمومی بدان اشاره نمود :
در دوره آیت الله رفسنجانی موسوم به جهاد سازندگی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری که از پشتیبانی همه جانبه حکومت برخوردار بود. در رقابت با احمد توکلی , پائین ترین رای را به خود اختصاص می دهد به طوری که احمد توکلی بیشترین رای را نصیب خود نماید .
در دوره ریاست جمهوری دوره هفتم میان خاتمی و ناطق نوری ( ناطق نوری هم از پشتیبانی حکومت برخوردار بود) , بعد از استان یزد (اگر اشتباه نشود) در سرتاسر ایران , کردستان سومین استانی بود که بیشترین رآی نصیب خاتمی نمود .و…
چرخش سیاسی و سرازیر شدن آراء جامعه اکراد نه به نیت دفاع و حمایت از کاندیداهای رقیب ، بلکه دهن کجی تمام عیار به حاکمیت نطام موجود و جاری اما به شیوه ای متدمانه تری بوده است .
امروز پس از سه دهه و نیم نظام حاکم بر ایران و سیاستهای قیم مابانه ی آن بر سیاست خارجی و داخلی و جنگ افروزیهای بی رویه آن در سطح بین المللی که به حلقوم مردم کارگر و زحمتکش فرو خورانده می شود و هر روز باید شاهد تآثیرات زیانباری بر حوزهای اقتصادی سیاسی اجتماعی بر جامعه ایران و کوردستان بود .
با وجود هزاران مشکل ریز و درشت اقتصادی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی , از رشد چشمگیر تورم گرفته تا گسترش بیکاری و فقر و تهی شدن سفرهای مردم ، اشاعه بی رویه ماده افیونی ( انفال نرم ) ، ازدیاد جدائی ها و از هم پاشیدن شیرازه آن ، آمار بی رویه خودکشی و انتحار، و… ؛ رفتن به پای صندوق های رای نه گشایشی در روز مره توده های مردم ایجاد خواهد کرد و نه این نظام قابل اصلاح است . همسو شدن با چنین نظامی یک خود فریبی بیش نیست و نخواهد بود. تنها سلاحی که می تواند اهرم فشار بر جمهوری اسلامی باشد نه گفتن به نظامی است که جهنمی برای ساکنانش ایجاد نموده است و برای برون رفت از این جهنم تنها و تنها نه گفتن به این نظام است در غیر این صورت رفتن به پای صندوق رآی و مشارکت در آن هم سوئی با سیاست های آن ، تآیید و مشروعیت بخشیدن به نظامی است که سالهاست مردم را به خاک سیاه نشانده است .
رشید علیزاده.
۲۶٫۱٫۲۰۱۶