رهبران احزاب و سازمان های چپ، در سطح دنیا به‌ سوسیالیسم رسیده‌اند، ما چه‌؟

امین گوهری

پیش بسوی احزاب کمونیستی و واقعی محرومان 

بر اساس پژوهش "کارل والتر" و مطلب پیوندی وی مندرج در سایت "بی بی سی" در طول تاریخ تمام احزاب و ساز مان های "چپ"، توسط اقشار بالا دست جامعه‌ تشکیل شده‌ است. این پژوهش، مهمترین دلائل عدم موفقیت سوسیالیسم را همین احزاب و تداخل آنها در آینده‌ محرومان می داند. آقای "والتر" معتقد است که‌ سوسیالیسم محرومان با سوسیالیسم اقشار بالا دست از جمله‌ رهبران احزاب چپ یکی نیست.

در این رابطه‌، آقای "والتر" خواننده‌ را به‌ عملکرد احزاب و سازمان های چپ حداقل در ۲۰۰ سال اخیر، رجوع می دهد. آقای "والتر" معتقد است سوسیالیسم برابر است با خوشبختی، سعادت و زندگی مرفه‌ برای تمام انسان های ساکن بر کره‌ی زمین. بر این مبناء آقای والتر، زندگی رهبران احزاب و سازمان های چپ را با بدنه‌ این تشکیلات ها و تود‌های محروم جامعه‌ مقایسه‌ کرده‌ و در این راستا وی عقیده‌ دارد که‌ رهبران این گروها به‌ زندگی مرفه‌ و آسوده‌ یعنی سوسیالیسم رسیده‌اند و این در حالی است که‌ محرومان در یک شرایط سخت و ترسناک بسر می برند.

این پژوهش صحیح است. زیرا هیچ حزب و سازمان چپی نیست که‌ توسط استثمار شدگان درست شده‌ باشد و به‌ عبارت دیگر هیچ رهبر حزبی وجود ندارد که‌ از هر لحاظ زندگی برتری از مردم و بدنه‌ تشکیلات خود نداشته‌ باشد. رهبران احزاب کار نمی کنند ولی پول، نان، سفر، لباس، امکانات نامحدود و مدرن همیشه‌ در اختیار دارند. این رهبران، زیر پوشش فقر و محرومیت احزاب و سازمان های عریض و تویلی را ساخته‌اند و روزانه‌‌ خاک در چشم محرومان می پاشند. آنها با هژمونی دیکتاتورمابانه‌ در احزاب خود سیستمی را ساخته‌اند که‌ خارج از محفل خود هرگز کسی نمی تواند نزدیک دروازه‌ قدرت حزبی نشود. در این رابطه‌، می توان به‌ احزاب مائو، کاسترو، منصور حکمت، کیانوری، عبدلله‌ مهتدی و … اشاره‌ کرد. واقعأ این افراد چه‌ چیزی در زندگی کم داشته‌ و یا دارند؟ آیا زندگی این رهبران "برابری طلب" با زندگی اعضای زیر فرمان خود و همچنین با زندگی کارگران و زحمتکشان یکسان است؟ با مطالعه‌ و کنکاش تاریخ، بطور آشکار روشن می گردد که‌‌ نحوه‌ زندگی توده‌های پائین با رهبری این همه‌ احزاب و سازمان ها تفاوت فاحشی دارد. رهبری این احزاب، از طریق امکانات تشکیلاتی و مرعوب کردن بدنه‌ی کم دانش نه‌تنها خود بلکه‌ فرزندانشان را نیز خوشبخت کرده‌اند. بگونه‌ای که‌ آنها در زیباترین و امنترین نقطه‌ دنیا در حال تحصیلات و زندگی مرفه‌ بوده‌ و هستند. سوال این است: آیا وقت آن نرسیده‌ که‌ محرومان از این احزاب کاسبکار فاصله‌ بگیرند و خود جنبش لغو کار مزدی را بثمر برسانند؟

آلمان، امین گوهری

۹ آذر ۸۷