دو اقدام خبیث و توطئه گرانه ایلنا

اخیرا سایت ایلنا، دو اقدام جدید و نفرت انگیزی به سیاست های ضد کارگری تا کنونی خود اضافه کرده است. صورت کارگران در تجمعات اعتراضی را محو کرده و عکس های اعتراضی را با پوستری از خامنه ای و خمینی مزین! میکند.

محو کردن صورت کارگران در ظاهر با این توجیه است که کارگران شناسایی نشوند و نهادهای امنیتی سراغ آنها نیایند. این استدلال تماما مسخره است. کارگرانی که دست به تجمع اعتراضی در مقابل نهادهای دولتی میزنند فکر اینرا هم کرده اند که قبل از اینکه تجمع کنند نهادهای امنیتی مزدور حکومت در محل حاضر هستند. حراستی ها و برخی از اعضای شوراهای اسلامی همکار وزارت اطلاعات هم در میان کارگران حضور دارند و بنابراین لیست کارگران شرکت کننده در یک تجمع و بطریق اولی در یک اعتصاب برای هیچکس قابل پنهان کردن نیست و کارگران با علم به این دست به اعتصاب و تجمع میزنند. اما کاش اقدام ایلنا صرفا یک اقدام مسخره و بی معنی بود. واقعیت این است که این اقدامی کاملا توطئه گرانه و با نقشه است. در ده پانزده سال اخیر چنان اعتصاب و تجمع در سراسر کشور گسترده شده که به پدیده ای عادی تبدیل شده است. طبق آمارهای دولتی سالانه هزاران اعتصاب و تجمع در سراسر کشور صورت میگیرد و کارگران عملا قوانین جمهوری اسلامی مبنی بر ممنوعیت اعتصاب و تجمع را به درجه زیادی خنثی کرده اند و این حق را با قدرت خود به حکومت و ارگان های سرکوب تحمیل کرده اند. ایلنا درست در شرایطی که اعتصابات و تجمعات اعتراضی کارگران در حال گسترش است، با این اقدام خود چنین القا میکند که تجمع کردن خطرناک است و کارگران مواظب خودشان باشند. شبیه همان هشدارهایی که مقامات امنیتی به مردم میدهند. ایلنا میخواهد مرموزانه و غیر مستقیم این تصویر را بدهد که اعتصاب پدیده ای رایج و فراگیر نیست. کاری غیر عادی است و عواقبی دارد.

اقدام دیگر ایلنا که اخیرا تجمعات کارگری را با پوستر خمینی و خامنه ای نشان میدهد مکمل محو کردن صورت کارگران است. در بسیاری از تصاویر تجمعات کارگری یکی دو مزدور حکومت (و یا در مواردی شاید یکی دو کارگر ناآگاهی که فکر میکنند با اینکار حاشیه امنی برای تجمع خود درست میکنند) در صف اول اعتراض با پوستر سران رژیم ظاهر میشوند و ایلنا از همان نقطه عکس میگیرد تا کارگر معترض را که کارد به استخوانش رسیده مدافع حکومت نشان بدهد و تصویر کارگران را در جامعه مخدوش و غیر قابل حمایت کند. و با اینکار در مقابل رسانه ای شدن اعتراضات کارگری که نقش مهمی در گسترش اعتصابات و جلب همبستگی با کارگران دارد مانع ایجاد کند. در حالی که بدلیل تحرک همه جانبه جنبش کارگری و هرچه بیشتر جلو آمدن صف کارگران رادیکال در سالهای اخیر، ثقل سیاسی کارگر در جامعه افزایش یافته است، با این شگردهای رذیلانه تلاش میکنند با این روند مقابله کنند. میخواهند در اذهان جامعه کارگر را موجودی ناآگاه و عقب مانده و طرفدار حکومت جلوه بدهند، که فقط منتظر است حقوق چند ماه عقب افتاده اش را بدهند تا مجیز حکومت را بگوید و دنبال زندگی اش برود.

اینکه این اقدام از جانب نهادهایی مانند وزارت کار و خانه کارگر به ایلنا ابلاغ شده یا ابتکار مدیران ایلنا است تفاوتی در مساله نمیکند. همه در این اقدام ضد کارگری شریک اند. در بهار سال قبل دست اندرکاران ایلنا چند عضو گروه کارگری این رسانه را در اقدامی سرکوبگرانه اخراج کردند چون مو به مو سیاست های دیکته شده را اجرا نمیکردند. در مطلبی که توسط سه نفر از اعضای پنج نفره این گروه در همان زمان منتشر شده بود، به چند سال جدال با مدیریت ایلنا، خانه کارگر و وزارت کار اشاره شده و اینکه این سه نهاد مدام دستور سانسور میدادند، لیست نهادها و افراد ممنوع المصاحبه ها را به این گروه میدادند و این گروه درمورد دامنه فعالیت خود با این سه نهاد در کشمکش دائم بوده اند و نهایتا اخراج شده اند. البته بعدا برخی از آنها به ایلنا بازگردانده شدند اما مدیران ایلنا با اینکار موفق شدند سیاست های خود را هماهنگ تر و در جهت ضدیت بیشتر با کارگران عملی کنند.

اما نفس اینکه ایلنا با توجیه جلوگیری از خطر برای کارگران معترض صورت آنها را محو میکند، اعتراف آشکاری به بیحقوقی و محرومیت غیر قابل توصیفی است که این حکومت به طبقه کارگر تحمیل کرده است. ایلنا اما حتی یک بار هم سرکوب کارگران و دستگیری فعالین کارگری، حتی دستگیری اعضای شوراهای اسلامی که بویژه در دوره روحانی افزایش یافته، را محکوم نکرده است. مزورانه با نشان دادن خطر برای کارگران معترض خود را حامی آنها جا میزند اما در عمل خود را در برکات اقدامات سرکوبگرانه شریک میداند. این عینا همان سیاست خانه کارگری ها و شوراهای اسلامی است که در نقش مدافع حقوق کارگران و افزایش دستمزد و غیره ظاهر میشوند، اما نفس وجود ایلنا و خانه کارگر و شوراهای اسلامی تماما مدیون سرکوب و تحمیل بی حقوقی به کارگران و ممنوعیت ایجاد تشکل های کارگری مستقل از دولت است. تنها با سرکوب کارگران است که هنوز این نهادهای دست ساز حکومت نفس میکشند و تماما توسط کارگران جارو نشده اند.

اما اقدام توطئه گرانه ایلنا و شرکای امنیتی ایلنا، تشدید فشار به فعالین کارگری و دستگیری و محکومیت های سنگین برای آنها، ابلاغیه دادگستری خوزستان مبنی بر ممنوعیت تجمعات کارگری، سرکوب کارگران بیکار در شهرویی بهبهان و سایر اقدامات سرکوبگرانه حکومت، بخشی از اقدامات پیشگیرانه حکومت و تلاش سیستماتیک برای جلوگیری از گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری است. اعتصابات در مراکز بزرگ کارگری در حال افزایش است و رکود اقتصادی، گسترش باز هم بیشتر اعتصابات کارگری و به میدان آمدن طیف گسترده تری از فعالین جوان کارگری را نوید میدهد. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی و ارگان های مختلفش تلاش میکنند جلو اعتصابات و تجمعات را به هر درجه میتوانند بگیرند، موانع بیشتری در مقابل کارگران ایجاد کنند و خود را از خطر اعتصابات بزرگ و تعرضی تری که در چشم انداز قرار دارد نجات دهند.

تا جایی که به سیاست اخیر ایلنا و ارگان های همراهش مربوط میشود، لازم است کارگران با قاطعیت جلو آنرا بگیرند، مزدوران حکومت را از تجمعات خود بیرون بیندازند، ایلنا را هرچه بیشتر افشا کنند و اجازه ندهند مبارزات عادلانه و حق طلبانه آنها در اذهان جامعه مخدوش شود. بعلاوه باید با تمام امکانات برای رسانه ای کردن اعتراضات خود و خواست های خود تلاش کنند. مدیای اجتماعی و تلویزیون کانال جدید از جمله ابزارهای در دسترس کارگران است اما همچنین باید سایر رسانه های فارسی زبان را برای انعکاس مبارزات کارگری و مصاحبه با فعالین کارگری تحت فشار دائم قرار داد.

جنبش کارگری پرتحرک تر از آن است که ایلنا بتواند این سیاست کثیف را برای مدت طولانی ادامه بدهد.