“انتخابات” و عمیق تر شدن شکاف درونی جمهوری اسلامی

انتخابات” و عمیق تر شدن شکاف درونی جمهوری اسلامی

 دوره بعد از برجام بیش از هر زمانی عمق شکاف و بحران حکومتی را به نمایش گذاشته است و جمهوری اسلامی را در منگنه داخلی و منطقه ای قرار داده و انتخابات را به کلاف سردرگمی برای جمهوری اسلامی تبدیل کرده است که چگونگی شروع و پایان آن برای رژیم نامعلوم و همراه با اضطرابی به مراتب بیشتر از دوره های قبل است. انتخابات این دوره بر متن و بستر توافق هسته ای و دست بالا پیدا کردن روحانی و رفسنجانی و حمایت امریکا و غرب از آنها به مسئله جنجالی در درون حکومت تبدیل شده است. این شرایط رفسنجانی را از دست به عصا راه رفتن سابق بیرون آورده و به عرصه یک جنگ جناحی برای بقای رژیم  کشانده است. روحانی و رفسنجانی بر متن توازن قوای حاصل از موقعیت جدید با جسارت بیشتری از سابق به تقابل با جناح اصولگرا روی آورده اند. هر دو جناح در عین تنش و کشمکش حاد، بشدت نگران به هم خوردن اوضاع نیز هستند و در فکر راهکاری مناسب برای عبور از این تند پیچ هستند.

معادلات سیاسی در داخل و منطقه تغییر کرده است، مردم شناخت بیشتری از کل رژیم کسب کرده اند، جناح بندی های حکومتی را در عمل آزمایش کرده اند و به شیادی و فریبکاری سبز و بنفش و آبی پی برده اند و توهم مردم نسبت به این جناح ها کاهش یافته است. از سوی دیگر خامنه ای و اصولگرایان بعد از برجام از جایگاه، اتوریته و انسجام سابق برخوردار نیستند. حکومت اسلامی بعد از برجام پا در مسیری گذاشت که طی کردن آن بسیار مشکل و پیامدهای آن میتواند زمین گیرش کند. هاشمی و روحانی از موقعیت بین المللی مناسبی برخوردار شده اند و به این اعتبار با جسارت بیشتری وارد جنگ جناحی بر سر انتخابات مجلسین شده اند. اگر رفسنجانی و روحانی همراه با اصلاح طلبانی که حول خاتمی حلقه زده اند به اکثریت مجلس تبدیل شوند، رژیم با موقعیت حساسی روبرو میشود. وضعیتی فعلی برعکس دوران خاتمی که برای خامنه ای قابل کنترل بود امروز برایش قابل کنترل نخواهد بود. تغییر توازن بنفع هاشمی و روحانی در این نهادها، فشار امریکا و غرب را بطور محتاطانه به جناح اصولگرا بیشتر خواهد کرد تا راه سازش در منطقه نیز فراهم شود و یک قدم دیگر جمهوری اسلامی را به سمت غرب هل دهد. این روند با مقاومت شدید اصولگرایان، سپاه، بسیج، انصار حزب الله و آیت الله های طرفدار خامنه ای روبرو شده است و تنش حادی را بوجود آورده است. جامعه نیز با محاسبه این روند را تعقیب میکند و دنبال روزنه ای میگردد تا نیش خود را به رژیم اسلامی بزند. اما هر دو جناح در عین تنش و کشمکش بی سابقه تلاش میکنند، به یک ائتلاف انتخاباتی دست یابند تا در مقابل مردم متحد ظاهر شوند و نگذارند مردم از ضعف و شکاف حکومتی استفاده کنند و علیه جمهوری اسلامی بحرکت در آیند.

جناح اصولگرا تلاش میکند جبران مافات کند و همچنین بشدت میترسد با اکثریت شدن سبز و بنفش در مجلس، مردم زمین را برای تعرض بکلیت رژیم مساعد ببینند و لنگر جامعه از دست هر دو جناح خارج شود. این شرایط پیچیدگی و مشکلات به مراتب بیشتری را برای مضحکه انتخابات این دوره بوجود آورده است. هم خطر اعتراضات توده ای و هم تصفیه حساب درونی رژیم را تهدید میکند. گوشه کوچکی از صحبت های مسئولین قضایی جمهوری اسلامی و فرمانده هان سپاه و انصار حزب الله تصویر واقعی از آشفتگی فضای پیشا انتخابات را نشان میدهد.

 فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی: طبق رهنمودهای رهبر مردم باید راه نفوذ دشمن در انتخابات را سد کنند که منظورش جناح رفسنجانی و روحانی و اصلاح طلبانی است که حول خاتمی حلقه زده اند. یالثارات ارگان انصار حزب الله: شهیندخت مولاوردی معاون رئیس جمهور را سلیطه و دارای سابقه “مشعشع” فمینیستی معرفی میکند و شمار دیگر از فعالان فمینیست را “بدتر از فاحشه خطاب میکند و دبیر کل انصار حزب الله از آن دفاع میکند. سعیدی نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران: سپاه وظیفه تعیین ملاک های انتخابات را به عهده دارد، فیروز‌ آبادی در واکنش به سخنان اخیر رفسنجانی مبنی بر شکل گیری شورای رهبری به عنوان جانشین خامنه ای، او را به طراحی یک حیله جدید متهم کرد، و از او به عنوان کسی نام برد که امامت فتنه گران را در نماز جمعه به عهده داشته است. مسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح، دشمن میخواهد جمهوری اسلامی در بستر انتخابات بی اعتبار نماید. فرمانده سپاه فجر: به مدیران ارشد استان فارس تذکر میدهد که اگر جلو فرماندارانی که نان جمهوری اسلامی را میخورند ولی از سران فتنه حمایت میکنند، نگیرید. خودم به عنوان کوچک مردم به اذن الله جلوشان می ایستم. اینها باید عزل و برکنار شوند. محسنی اژه ای غیر مستقیم از روحانی و رفسنجانی به عنوان منافقینی نام برد که به استکبار افتخار میکنند و تلویحا آنها را تهدید به دستگیری و مجازات کرد. لاریجانی رئیس قویه قضائیه نیز اخیرا رفسنجانی را در رابطه با طرح رهبری شورای به بشدت مورد انتقاد قرار داد. این موارد و ده ها مورد مشابه دیگر از سوی سپاه و جناح خامنه ای، نشان دهنده ناخشنودی از روندی است که بعد از برجام در جریان است و امروز حول انتخابات مجلس شورا و خبرگان رهبری بشدت قطبی شده است و کار را به تهدید و هشدار غیر مستقیم رفسنجانی و روحانی کشانده است. رفسنجانی و روحانی نیز از جایگاه برنده گان این دوره به تحقیر و بی محل کردن جناح مقابل مشغولند و آنها را بیسواد و کلاغ خطاب میکنند. رفسنجانی بارها برای عبور رژیم از بحران، خواهان تغییر مسیر رژیم شده و اظهار داشته است که هنوز برای اصلاح وضع موجود زمان هست. همچنین در مورد شورائی شدن رهبری بعد از خامنه ای صحبت کرده است و کنترل رهبر را جزو وظایف مجلس خبرگان مطرح کرده است. روحانی نیز با سخنرانی در شهرها و دانشگاها و مصاحبه با رسانه ها از فضای باز و آزاد و از به نقد کشیدن قدرت در هر شکلی و همچنین قدرت دولتی را به عنوان حق جامعه و یک امری ضروری حرف زده و گفته است اگر قدرت در هر کشوری مورد نقد قرار نگیرد به انحراف و استبداد کشیده میشود و … اینها میخواهد تصویر متفاوتی از خود در مقابل جناح اصولگرا رو به جامعه و در دانشگاها نشان دهند تا هم تنور انتخابات را گرم کنند و مردم را به پای صندوق های رای بکشانند و هم توجه مردم را در این مضحکه به سمت کاندیدا های جناح اعتدال و اصلاح طلبان جلب نمایند. اما کشمکش حادی که حول انتخابات شکل گرفته کشمکشی است بر سر تعیین تکلیف رژیم به سمت یکی از قطب های جهانی که انتخابات محمل پیش برد آن است.

پروسه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری احتمال دارد با دو حالت روبرو شود، اول اینکه هر دو جناح برای یک دست ظاهر شدن در مقابل مردم و عبور از شرایط بشدت وخیم و بحرانی جامعه مجبور شوند بعد از خط و نشان کشیدن و تهدید و تخریب هم دیگر، نهایتا بر یک محور انتخاباتی با هم به توافق برسند و تعادل جناحی در هر دو مجلس ایجاد نمایند. اما پروسه توافق بر سر انتخابات پروسه ای پیچیده و پر تنشی است. از نظر خامنه ای و جناحش توافق نباید طوری باشد که توازن را در دو مجلس به نفع جناح اعتدال رفسنجانی و روحانی تغییر دهد، خط خامنه ای مقابله با ورود بدون کنترل طرفداران اعتدال و اصلاح طلبان حکومتی است و بارها هشدار داده که استکبار و امریکا تلاش میکنند از طریق نیروهای داخل در نهادها و ارگان دولتی نفوذ کنند، و این یعنی نباید گذاشت آنها در مجلس شورا و خبرگان رهبری به اکثریت تبدیل شوند، اکثریت شدن روحانی و رفسنجانی در دوره برجام به معنی شل شدن اقتدار حکومت در مقابل جامعه است و مردم را وارد جنگ با حکومت میکند. از طرفی دیگر روحانی و رفسنجانی نیز که خود را برنده این دوره میدانند تلاش میکنند روند را به نفع جناح خود تغییر دهند و راه حل خود را برای کنترل جامعه بر مجلس حاکم نمایند. به هر حال توافق در هر شکلی، توازن جدیدی را میان جناح های حکومتی برقرار میکند و دو بخش از یک حکومت ارتجاعی غیر منسجم را در مجلس شورا و خبرگان در کنار هم قرار میدهد که بخشی از آن ناگزیر است برای حفظ موقعیت خود هر از گاه از حقوق مدنی جامعه و درجه ای تخفیف در فشار فرهنگی، شبکه های اجتماعی و حجاب حرف بزند، و بخش دیگر مرتب تهدید کند و آنها را نفوذی های امریکا و استکبار خطاب کند و این شکافهای عمیق تری در حکومت ایجاد میکند و سرکوب جامعه را با مشکل روبرو میکند و یک بار دیگر زمینه های تحرک سیاسی در دانشگاه ها و در جامعه را مهیا میکند و همچنین امکان مناسبی را برای اعتراض در اختیار کارگران، زنان و جوانان قرار میدهد. شق دوم نیز این است که عناصر تند رو و سپاه تحمل تغییر توازن به سود جناح معتدل و اصلاح طلب حکومتی را نداشته باشند و دست به کارها و تحریکاتی بزنند که تنش و کشمکش را آنقدر حاد کند که قابل کنترل نباشد و آنها را به سمت یک تسویه حساب درونی بکشاند. شق دوم بطور موقت جامعه را با اختناق بیشتری روبرو میکند، اما این نیز در میان مدت به عکس خود تبدیل میشود، چرا که حکومت در موقعیتی نیست که شمشیر را از رو علیه جامعه ببندد و جامعه نیز ساکت بماند. احتمال شق دوم کمتر است، اما هیچ چیزی در آشفته بازار امروز حکومت جمهوری اسلامی بعید نیست.

رژیم اسلامی در بحران سیاسی و اقتصادی و حکومتی حادی دست و پا میزند، ضعف حکومت اسلامی و حاد شدن جنگ جناحی حول انتخابات مجلس شورا و خبرگان، ناشی از موقعیتی است که حکومی اسلامی بعد از برجام در آن قرار گرفته است. نه میتواند تا آخر با امریکا و غرب همراهی کند و نه قادر است توقعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را جواب دهد و نه توان دخالت در منطقه مثل سابق را دارد. تناقضی که رژیم در این دوره با آن روبرو است، اوضاع را بیش از این بحرانی خواهد کرد و امکانی در اختیار مردم برای طرح خواست های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار میدهد و همچنین فرصت مناسبی است که مردم نه تنها در مضحکه انتخابات شرکت نکنند، بلکه کارگران، زنان و جوانان برای یک تعرض همه جانبه به جمهوری اسلامی خود را سازمان دهند و بر بستر این شریط بحران جمهوری اسلامی را حادتر نمایند و بساط انتخابات و خیمه شب بازی رژیم خون و جنایت را به شکست بکشانند.

جمهوری اسلامی یک رژیم مستبد، وحشی، مرتجع و سرکوبگر است، رژیم بیش از صد هزار اعدام است، رژیم اوباش و جنایتکاران حرفه ای است، رژیم تحقیر و اسارت زن است. در رژیمی که نه تنها احزاب سیاسی غیر قانونی هستند، نه تنها مخالفین جمهوری اسلامی حق فعالیت و شرکت در انتخابات را ندارند، بلکه تعداد زیادی از مسلمانان مرتجع و امتحان پس داده نیز که مدافع جمهوری اسلامی هستند، نمیتوانند از صافی “تشخیص مصلحت” بگذرند. در این حکومت انتخابات معنی ندارد، نام این را انتخابات گذاشتن پشت کردن به حقیقت و بی حرمتی به شخصیت انسان است.امروز حکومت ضعیف تر از هر زمانی در مقابل مردم قرار گرفته است. مضحکه انتخابات رژیم در چنین شرایطی به کابوسی برای کل رژیم و بویژه جناح خامنه ای تبدیل شده است. شکاف درون حکومت عمیق تر شده و جناحهای حکومتی از ترس پائینی ها به جان هم افتاده اند و این فرصت و امکان مناسبی را در اختیار کارگران، زنان و جوانان برای مبارزه با رژیم قرار داده است. مسئله این است مردم زیر لوای این شرایط بحرانی که بساط انتخابات در آن پهن شده است با حکومت اسلامی چه خواهند کرد. اعتراض به فقر، بیکاری، اختناق سیاسی و فرهنگی و عدم شرکت مردم در انتخابات، بازار مضحکه انتخابات رژیم را کساد خواهد کرد و اختلافات و شکاف درون حکومت را عمیق تر میکند و میتواند رژیم را در موقعیت شکننده ای قرار دهد و مردم را یک قدم به آرزوی سرنگونی جمهوری اسلامی نزدیک کند. *

۷ ژانویه ۲۰۱۶