بهمن شفیق از اینجا رانده و از انجا مانده!

بهمن شفیق از اینجا رانده و از انجا مانده!
یکی از مشغله های سال های اخیر بهمن شفیق افشای محمد قراگوزلو نویسنده و فعال مارکسیست داخل کشورشده است. بهمن شفیق زمانی به امید جذب در محافل قهوه خانه یی مکتب فرانکفورت از حزب کمونیست کارگری ایران جدا شد و شروع به نقد خط منصور حکمت کرد و سندیکالیست شد. در هنگام انتخابات احمدی نژاد بهمن شفیق تا حدود زیادی طرفدار احمدی نژاد شد و از سندیکالیسم هم راست تر شد و اصول گرا شد. در هنگام اعتراضات جنبش سبز بهمن شفیق و تیم دو سه نفره اش تلاش داشتند با حزب حکمتیست و خط کوروش مدرسی ارتباط برقرار کنند و از این طریق برای خود جایگاهی پیدا کنند.
بهمن شفیق در ماه ها اخیر و به دنبال دخالت نظامی روسیه در سوریه، شدیدا پرو پوتین شده است و تا حدود زیادی به خط قاسم سلیمانی نزدیک است. بهمن شفیق و مرتضی محیط به عنوان راست ترین جناح چپ اپورتونیستی ایران به صورت افسارگسیخته به دفاع از امپریالیسم روس و امپریالسم رژیم اسلامی پرداخته و با این تئوری که بمب های روسیه و هواپیماهای روسی تنها داعش را می زنند و باید علیه امپریالیسم امریکا به دفاع از دولت امپریالیستی روسیه، متحد نزدیک دولت شبه فاشیستی ایران پرداخته و شروع به تبلیغات کثیف علیه مخالفان دخالت نظامی روسیه در سوریه کرده اند و در این راستا از هیچ ناسزایی به طرف کمونیست ها، سوسیالیست، احزاب کمونیستی و فعالین اجتماعی فروگذار نبودند و نیستند. من به هیچ وجه عادت ندارم کیس شخصی انسان ها را علنی کنم و ان را مبنایی برای نقد سیاسی قرار دهم، ولی اگر بخواهم چنین کاری را بکنم، بدون شک بهمن شفیق رسواتر از ان خواهد شد که از درون قصر شیشه یی به بیرون سنگ اندازی کند.
محمد قراگوزلو بارها و بارها در مقالات خود اعلام کرده است که از ابتدا چپ نبوده است و حتی با برادر خمینی رابطه داشته و نامه ی برادر خمینی را از قم به تهران برده است و حتی گفته است که به پروژه ی اصلاحات دوم خردادی متوهم بوده است. قراگوزلو همچنین مدتی به کاپیتالیسم دولتی شوروی سابق متوهم بود و حتی در دفاع از سوسیالیسم عرفانی ومسیحی هوگوچاوزی مقاله نوشته است. من خود در نقد قراگوزلو مقاله نوشته و گرایشات التقاتی او را در سال ۲۰۱۳ نقد کردم، اما امروز قراگوزلو از تمام گرایشاتی که بالاتر اشاره شد عبور کرده و به عنوان یک فعال مارکسیست، از سوسیالیسم علمی و استراتژی کمونیستی و رادیکال در جامعه دفاع می کند. قراگوزلو امروز در جبهه ی مخالف سندیکالیسم شفیقی یا سوسیالیسم پرو پوتینی قرار گرفته است و این مساله باعث شده است که بهمن شفیق به جای نقد نوشته های امروز قراگوزلو دنبال نوشته هایی که توسط او در سال های اخیر و در دوره هایی که مارکسیست نبوده بگردد و از این طریق به قراگوزلو نقد کند و حتی او را “مشکوک” معرفی کند. این دیگر کشف تاریخی نیست که شما مقالات و نوشته های دیگران و اعترافاتی که دیگران خود در نوشته های خود کرده اند را بریده و دوباره منتشر کنید، کاری که شفیق در مورد قراگوزلو انجام می دهد!! شفیق اعلام می کند که چرا قراگوزلو در داخل کشور از سوسیالیسم رادیکال و علمی دفاع می کند و رژیم او را نمی زند؟!!! خب اگر با این تئوری بخواهیم هر کس که در داخل کشور دست به قلم ببرد و از سوسیالیسم دفاع کند و رژیم او را سرکوب نکند اطلاعاتی بخوانیم، باید ده دوازده هزار فعال چپ و سوسیالیستی که چه در فضای مجازی و چه در داخل کشور فعالیت علنی می کنند هم “مشکوک” و “اطلاعتی” معرفی کنیم!
تئوری ایی که شفیق با ان به سراغ نقد قراگوزلو می رود، تئوری توطئه است و از بنیاد ضد علمی وبیمارگونه است. شفیق خود از مارکسیسم انقلابی به کمونیسم کارگری پیوست و از کمونیسم کارگری به جبهه ی سندیکالیسم و از سندیکالیسم جذب اصولگرایی احمدی نژادی شد و بعد از ان هم به طیف امپریالیسم روسی پیوست! روندی که شفیق طی کرده است یک روند مطلقا قهقرایی و ارتجاعی است، اما قراگوزلو اگر فرض را بر ان بگیریم که سابقا با رژیم هم همکاری داشته است و اصلاح طلب بوده است، به سوسیالیسم بولیواریستی توهم داشته و استالین را ستوده است، امروز یک کمونیست است که از موضع انقلابی به نقد مناسبات سرمایه داری در تمام اشکالش می پردازد. روندی که قراگوزلو طی کرده است یک روند پیشرو و انقلابی است و قراگوزلو دقیقا یک سیر مخالف شفیق را طی کرده است. پس با همین مقایسه ی ساده می توان شفیق را امروز مرتجع و قراگوزلو را پیشرو خواند.
من نمی دانم شفیق از نقد قراگوزلو چه هدفی دارد ولی تلاش شفیق برای افشای نارفیقانه ی قراگوزلو و نوعی برخورد جنون امیز به قراگوزلو به سبک مرتضی محیط (کائوتسکی قرن بیست و یک، در “اپوزیسیون” ایرانی) اگر همکاری مستقیم با سازمان اطلاعات نباشد، کد دادن غیر مستقیم به رژیم برای شناسایی و شکار فعالین سیاسی عنلی و چپ است. به فرض محال جمهوری اسلامی قراگوزلو را دستگیر کرد و به سال ها زندان محکوم کند، ایا دل شفیق خنک خواهد شد؟! ایا با دستگیری و شکنجه ی قراگوزلو توسط وزارت اطلاعات، پروژه ی پرو روسی و پرو جمهوری اسلامی شفیق و همفکرانش پیش خواهد رفت.
بهمن شفیق دیگر مرز پرنسیپ را پشت سر گذاشته است و از یک موضع بی نهایت لمپنیستی و غیر انقلابی و ارتجاعی به نقد سوسیالست ها و احزاب سیاسی چپ و کمونیست که با کلیت امپریالیسم مخالفند نشسته و می نشیند.
باید در مقابل این گرایش ارتجاعی که قاسم سلیمانی را به خاطر “مقابله” با داعش، ستایش می کند و روسیه را الترناتیو رهایی مردم سوریه اعلام می کند ایستاد و اعلام کرد که نمی توان به اسم چپ از امپریالیسم و فاشیسم اسلامی دفاع کرد. باید به انها گفت که نمی توان به اسم چپ و کمونیسم از پدرخوانده های داعش یعنی جمهوری اسلامی دفاع کرد و باید گفت تئوری کمونیستی در مورد امپریالیسم اتفاقا در تقابل با چرندیاتی است که این دوستان در مورد جنگ سوریه اعلام می کنند و دخالت روسیه ی امپریالیست و جنایتکار را به نفع مردم سوریه می خوانند. بشار اسد جنایتکار بود و هست و مردم سوریه تحمل خاندان عشیره و فاشیست او را نداشتند و باید دیر یا زود گورش را گم می کرد. عروج ارتش ازاد سوریه و داعش البته پروژه اسکالاسیون بود که توسط غرب در مقابل قیام توده یی و به عروج انقلابی مردم در خاورمیانه تحمیل شد و طغیان توده یی و عروج انقلابی را به مسیر فاشیستی هدایت کرد. دخالت مستقیم ناتو در به لجن کشیدن جامعه ی سوریه و عراق بر هیچ کسی پوشیده نیست، اما دخالت روسیه در سوریه به بهانه ی تلاش برای نابودی داعش تنها به تقویت جمهوری اسلامی و امپریالیسم شیعی در مقابل فاشیسم اسلامی سنی و داعشی کمک کرده و می کند و در قطب بندی های امپریالیستی بین غرب و شرق، بین فاشیسم و امپریالیسم شیعه و سنی، چپ نمی تواند یکی را به دیگری ترجیح دهد.
چیزهایی که بهمن شفیق و امثالهم می گویند به هیچ وجه جدید نیستند. کائوتسکی و برنشتاین و منشویک ها و حزب توده و اکثریت هم سال ها قبل گفته اند. بهمن شفیق دقیقا در جایگاه رهبری سازمان اکثریت بعد از انقلاب۵۷ است. بهمن شفیق و دوستانش باید اعلام کنند که قاسم سلیمانی و سپاه پاسدارن را به سلاح های سنگین و زرهی مسلح کنید، همان چیزی که رهبری حزب توده و سازمان اکثریت بعد از انقلاب در مورد سپاه پاسداران گفتند.
بهمن شفیق، مرتضی محیط و یارانش امروز در جایگاه حزب توده و سازمان اکثریت بعد از انقلاب ایران قرار گرفته اند و از رگ گردن به سپاه پاسدارن و جمهوری اسلامی نزدیک ترند!
حسن معارفی پور
۰۴٫۱٫۱۶