مضحکه انتخابات مجلس و نگرانی جمهوری اسلامی

انتخابات این دوره مجلس اسلامی به یک دغدغه و نگرانی واقعی برای ولی فقه و همه جناح های رژیم تبدیل شده است. بن بست جمهوری اسلامی تنش ها را حادتر کرده و در عین حال هر دو جناح از صفوف بهم ریخته جمهوری اسلامی و اوضاع بشدت وخیم اقتصادی و اجتماعی مردم به وحشت افتاده اند. هردو با وجود دعوای شدید جناحی بدنبال محوری برای نوعی اتحاد بر سر انتخابات هستند، تلاش میکنند راهی پیدا کنند و فضای ایجاد نمایند که بساط انتخابات را رونق دهد و مردم در آن مشارکت نمایند. بساط انتخابات محمل و امکانی است برای جناحهای مرتجع درون و بیرون حکومت که سهم خود را هم در اقتصاد و هم در قدرت سیاسی مشخص نمایند و همچنین امکانی به حکومت میدهد که هر بار بر بستر شرایط سیاسی و اجتماعی موجود، انواع ترفند و فریبکاری را بکار گیرد و با تبلیغات و فضا سازی مردم را سرگرم کند و بخشی را به پای صندوق ها بکشاند. چند ماه است که حول آن جنجال بپا کرده اند و سخنرانی در دانشگاها و دیدار با دانشجویان شروع شده است. روحانی و رفسنجانی از فضای باز و آزاد در دانشگاها حرف میزنند. روحانی به نقد کشیدن قدرت دولتی را به عنوان حق جامعه یک امری ضروری بیان میکند و میگوید اگر قدرت در هر کشوری موردنقد قرار نگیرد به انحراف و استبداد کشیده میشود. میخواهد همزمان با دعوای جناحی بر سر تقسیم قدرت سیاسی و به این اعتبار سهم بری بیشتر از اقتصاد و استثمار نیروی کار ارزان، نرخ دولت و جناح معتدل و اصلاح طلبانی که حول خاتمی جمع شده اند بالا ببرد و بالانس قدرت را در مجلس تغییر دهد. روحانی از ترس رادیکال شدن فضای دانشگاه ها و مطرح شدن خواست های رادیکال از سوی بخش چپ و آزادیخواه دانشجویان به تناقض گوی افتاده است، همه میدانند این لفاظی و دروغگوی ناشی از ترس واقعی از آینده ناروشن رژیم اسلامی در دوران برجام و نداشتن هیچ جوابی به شرایط نگران کننده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بجرانی است که جامعه ایران را با فقر و فلاکت تمام عیاری روبرو کرده است، و همین هم باعث شده که با نزدیک شدن به انتخابات مجلس حتی روحانی و مطهری فضای باز برای چپ ها و کمونیست ها را به میان بکشند، و شیادانه این “انتخابات” را تاریخی و سر نوشت ساز به مردم قالب کنند. تا بلکه دوره پیشا انتخاباتی بازار گرمی کنند و آنرا به سوژه و مشغله بخشی از جامعه تبدیل نمایند.
برجام نه تنها هیچ گشایش اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه بوجود نیآورد است که امروز بر بستر آن مضحکه انتخابات را جار بزنند و تنور آن را با هیاهو و عوام فریبی گرم کنند، بلکه نا امنی اقتصادی، گرانی و فقر را افزایش داده و جامعه ایران بیش از سابق به ورطه فلاکت اقتصادی سوق داده و میلیونها انسان را به تباهی کشانده است. بیکاری بیشتر گسترش یافته و جوانان با مشکلات به مراتب بیشتری روبرو شده اند. خشونت بر زنان افزایش یافته و با کنترل خیابانی مضاعف توسط نیروهای انتظامی روبرو هستند. طی هشت ماه گذشته چهل هزار خودور زنان که حجاب را رعایت نکرده اند، در تهران توقیف شده و سرنشینان آن مورد بازجوی قرار گرفته اند و بعضا بازداشت شده اند.
توافق هسته ای نه تنها چنگی به دل مردم نزده، بلکه بعد از وعده های دروغین و شیادی روحانی، تنفر مردم را نسبت به رژیم افزایش داده است. رژیم نیز در چنین شرایطی میترسد حنای انتخابات رنگ ببازد و این مسئله هم خامنه ای و هم رفسنجانی و روحانی را در عین جنگ قدرت وادار کرده به سمت یک ائتلاف انتخاباتی بروند. برجام برای اصلاح طلبان نیز فرصت و زمینه ای را فراهم نموده که بعد از شکست جنبش سبز در سال ۸۸ مجددا دم بجنبانند و در رکاب روحانی و دولت اعتدال شانس خود را یک بار دیگر بر متن بن بست جمهوری اسلامی امتحان کنند، صفوف پراکند خود را متحد نمایند و ورود مجدد به صحنه سیاست را از طریق شرکت در خیمه شب بازی انتخاباتی، از سر گیرند. همین مسئله بخش مهمی از اصلاح طلبان شناخته شده را به تکاپو و تحرک در آورده و حول خاتمی به صف نموده است.
بعد از برجام پته همه روی آب افتاده و حنای همه رنگ باخته، اگر تا قبل از برجام خامنه ای و اصول گرایان بیشتر مورد اعتراض مردم بودند و نوک تیز حمله جهت تصویه حساب با حکومت آنها را نشانه میگرفت، ناشی از این نبود که مردم به ماهیت یکسان اصول گرا و معتدل و اصلاح طلب پی نبرده اند، بلکه دومی را سپر بلای خود قرار میداند تا از این طریق دامنه اعتراض خود را گسترش دهند و بر طبق محاسبه خودشان هم فکر میکردند که از این طریق مبارزه شان با خطر کمتری روبرو میشود. مردم امکان گرا و پراگماتیست هستند و اگر نیروی رادیکالی در صحنه سیاست ایران حضور و نفوذ نداشته باشد که مبارزات شان را هدایت کند و افقی روشن و رادیکال پیش روی آنها قرار دهد، بارها به امکانات موجود چنگ می اندازند و بدرست و یا به غلط از آن در جهت اهداف خود استفاده میکنند.
بهر رو امروز اعتدال و اصلاح طلب نیز بیش از هر زمان دستشان رو شده و شعبده بازی رفسنجانی و روحانی نیز کار برد خود را در میان قشر متوسط جامعه تا حدود زیادی از دست داده، به همین خاطر هر دو جناح تلاش میکنند محوری برای یک ائتلاف انتخاباتی پیدا نمایند و در مقابل مردم ظاهری متحد بخود بگیرند.

انتخابات و آرای مردم در طول حیات حکومت ایران جایگاهی در ایدئولوژی و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی نداشته و آنچه در این خیمه شب بازی بنام انتخابات جار میزنند و به مردم تحمیل میکنند، گرفتن مشروعیت توسط آرای مردم جهت سرکوب مخالفان سیاسی، مبارزات گارگری و اعتراصات اجتماعی بوده و بس. نام این مضحکه را انتخابات گذاشتن، پشت کردن به حقیقت و اهانت به شعور میلیونها انسان است که بیش ازسه دهه است که بدنبال هر فرصتی خیز برداشته اند تا به حیات ننگین این رژیم خاتمه دهند و سایه شوم جانیان اسلامی سرمایه را از جامعه ایران پاک کنند. برای مردم ایران حکومت اسلامی نظام جهل و خرافه و رژیم آدمکشان حرفه ای است، که بدون کشتن انسان شب را به روز نمیتوانند برسانند.
در حکومتی که اعدام یک رکن مهم بقایش را تشکیل میدهد و سالانه بیش از هزار انسان را اعدام میکند، در حکومتی که زن تحقیر میشود و در چهار چوب نظام جمهوری اسلامی و طبق قوانین ارتجاع اسلامی جایگاهی در جامعه ندارند. در جامعه ای که حقوق کارگر چند بار کمتر از حداقل معیشت روزانه اش است و تازه آنهم با تاخیر پرداخت میشود، فعالین و رهبران کارگری به خاطر کمترن اعتراض و یا اقدام به ایجاد تشکلات صنفی سالها در زندان زیر شکنجه قرار میگیرند، مردمی که کوچکترین اظهار وجودشان با گلوله جواب میگیرد و جوانانی که بیش از سی و شش سال است حق حیات درخور انسان از آنها سلب شده است و در زندانی که جمهوری اسلامی ایجاد کرده هر سال پژمرده تر از سال قبل میشوند. در جامعه ای که نه تنها احزاب سیاسی غیر قانونی هستند، نه تنها مخالفین جمهوری اسلامی حق فعالت ندارند، بلکه حق فعالیت از برخی جریانات و اشخاصی که به اندازه خامنه ای در بر پایی و حفاظت از حکومت اسلامی نقش داشته اند سلب شده و هر بار از میان بیش صد مرد مسلمان مرتجع و امتحان پس داده که برای ریاست جمهوری کاندید میشوند، تنها چند نفر از صافی و غربال میگذرد، انتخابات چیزی بیش از یک مضحکه نیست. قطعا کسانی که به مجلس راه مییابند نمایند مردم نیستند و تنها نماینده گان جمهوری اسلامی و بخشی از سرمایه دارن ایران هستند.
کارگران، زنان، جوانان و مردم آزادیخواه نباید در این مضحکه که بنام انتخابات بر گذار میشود شرکت کنند. نباید رای خود را وثیقه بقای جمهوری اسلامی قرار دهند. وظیفه کمونیستها، رهبران و فعالین کارگری، افشای همه جانبه ای این بساط دروغ و فریب است. معرکه انتخاباتی جمهوری اسلامی در تقابل کامل با منافع و حقوق اولیه کارگران و مردم حق طلب ایران است و نه تنها نباید وارد میدان بازی مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی شد، بلکه باید تلاش کرد تماما طرد و بی محل شود. به هر درجه که کمونیستها و رهبران کارگری به توانند از دل این کشمکشها، صفوف خود و طبقه کارگر را بیشتر متشکل نمایند و مردم معترض را نسبت به بساط انتخابات حکومت اسلامی آگاه نمایند، قدمی جمهوری اسلامی را که بیش از هر زمانی در منگنه تناقضات درونی خود گیر کرده به لبه پرتگاه نزدیک خواهند کرد.