از دست رفته

از دست رفته

” بنظر میرسد همه چیز برای از دست رفتن است ، نه برای ماندن ” (هگل : عقلانیت در تاریخ)

Alles scheint zu vergehen , nichts zu bleiben .

“لطفآ” آرامش جنگل های بکر  و وحوش درنده اسلامی درون خاورمیانه را بر هم نزنید  ، بهمن شفیق و شرکاء ناراحت میشوند ! اینقدر نگوئید مذهب و مذهب سیاسی و اسلام و اسلام سیاسی و وحوش درنده اسلامی ، فشار خون بهمن شفیق و حواریون  میرود بالا ! اینقدر “پلاتفرم”  نظم طبیعی جنگل و ساکنان اش را بهم نزنید ، جنگل می بلعد و سکوت میکند ، بهمن شفیق و تدارک چیان هم بعنوان پرستاران بخش “لطفآ سکوت را رعایت کنید” شیفته این سکوت و این محیط زیست طبیعی خاورمیانه ، محیط زیستی که در آن “طبیعتآ ” آخوند و خلیفه و مفتی سنی و شیعی و علوی باید حکومت کنند .

بهمن شفیق در فوریه دوهزار و چهارده در نامه ایی “دوستانه” به کورش مدرسی رفیقانه و از سر احترام و برگرداندن حرمت به ایشان و دیگران پیشنهاد ی “عقلانی” به کورش مدرسی میکند ، پیشنهاد اینکه با خودکشی به سبک ژاپنی ها (هاراگیری) چطوری ؟ در موردش فکر کرده ای ؟ اگر نه ! پس در مورد این پیشنهاد “جذاب” من یه فکری بکن ! مگر نه اینکه هگل  میگوید : بنظر میرسد همه چیز برای از دست رفتن است ، نه برای ماندن . و عاقلانه ترین کار برای تو کورش عزیز اینستکه خودت خودت را بکشی . برو و خودت را بکش !

بهمن شفیق اما بدون اینکه کسی به ایشان پیشنهاد “عقل ربا” کرده باشد و بدون اینکه کسی نقش عقلانیت در تاریخ را به ایشان یادآور شده باشد ، ایشان درس “عقلانی” تاریخ را فوت آب هستند و پیش از آنکه  تاریخ  و عقلانیت به سراغ ایشان بیاید ، یعنی از دست برود ، ایشان به استقبال  عقلانیت و تاریخ میرود و دست به خودکشی میزند تا چیزی از ایشان باقی نماند ، با اینکه از خیلی وقت پیش از این ” از ترور مونیخ تا ترور پاریس ” میدانستیم که ایشان  خودش خودش را از  دست رفته میدانسته  اما یجورایی هم ما قبول نمی کردیم  تا این نوشته ” از ترور مونیخ تا ترور پاریس ” .

چرا بهمن شفیق دست به خودکشی میزند ، وقتی زندگی هست حال با خوب و بدش ، دلیل اش چیست ؟

ناکامی در عشق و یا ازدواج ؟ از دست دادن عزیزی ؟ سیر شدن از زندگی ؟ سقوط پنجاه در صدی بازار بورس تدارک ؟ و یا چون هگل گفته همه چیز برای از دست رفتن است ، نه برای ماندن ؟

ممکن است این حالات دخالت داشته باشند اما دلیل اصلی نیست ، دلیل پایه ای خودکشی ، خودکشی از دست این چپ های ضد رژیم اسلامی و حکومت های اسلامی است ، از دست این چپی که “حتی” یک لحظه هم چشم اش را بر روی جنایات و توحش نیروهای اسلامی نمی بندد و پیشرفتها  و تمدن اسلامی و تحقق دولت مدرن اسلامی و پلاتفرم آنتی گلوبالیزاسیون غار نشینی القاعده و حکومت اسلامی و خلافت اسلامی را نمی بیند و هی از سربریدن و سنگسار و اعدام  و قساوت سخن میگوید .

من میزنم توی دهن این چپ ، مثل “اسپارتاکوس محمدی” که کسانی را به دلیل “بی مورد” انترناسیونال خواندن محکم زد توی دهانشان ، ایشان هم و حواریون هم هیچ فرصتی را برای محکم زدن بر دهان چپهای ضد رژیم اسلامی (بخوانید سوسیالیست  و کمونیست جان سالم بدر برده از ۵۷ و پس از ۵۷ که کل این حکومت با همه مقامات ریز و درشت اش  را نمی خواهند ) از دست نخواهند داد ، از هر ده مقاله و یا نقاله ای که در سایت “امید” شان منتشر میکنند ، (۹) نه تای آن دهان چپ های ضد رژیمی را هدف و آن یکی هم تعریف و تمجید و ستایش از حکومت (های) اسلامی و “تمدن” اسلام است . من میزنم توی دهن این چپ ، از دست این چپ من “آخر” خودم را خواهم کشت !

نگاهی به “چهره سرد و فاقد هر گونه حسی” نوشته بهمن شفیق تحت عنوان “از ترور مونیخ تا ترور پاریس ” بیندازیم ، نسبت به ترور شدگان “کوچکترین نشانی از اندوه و تاسف به چشم نمیخورد ” ! که هیچ ، بدتر اینکه سمپاتی نسبت به ترور کنندگان .

نخست تیتر مقاله ” از ترور مونیخ تا ترور پاریس ” !

و نخست اینکه واقعه المپیک مونیخ ۱۹۷۲ ، واقعه ای تروریستی از نوع پاریس نبود ، به اسم گروگانگیری معروف است و گروگانگیری هم ممکن است به جدالی خونین برای دو طرف درگیر منجر شود و هم با زد و بند و معامله و بدون خونریزی پایان پذیرد ، نمونه هم زیاد هست . حال چرا ایشان از بین تمام وقایع  “مشابه” گذشته این نمونه بی ربط “ترور مونیخ” را انتخاب میکند و نه از شارلی ابدو و یا یازده سپتامبر و یا … ، خب برای اینکه ” اسرائیل غده سرطانی است ” ! “در این حقیقتی نهفته است” بهمن شفیق حقایق اش را از خمینی و حکومت اسلامی میگیرد و میخواهد یجورایی این ترورها را به “رژیم اشغالگر قدس” پیوند زند .

و بعد هم…

” پس از پاریس ، هیچ چیز ساده تر از آن نیست که با انگشت نشانه داعش و القاعده را هدف قرار داد و از جنگ توحش اسلامی با “جهان متمدن” سخن گفت و هیچ چیز فریبکارانه تر از این لق لقه هرزه گویانه لیبرالی نیست .”

مترجم فارسی : منظورش اینست که این ترورها  ربطی به اسلام ندارد ، Mit Islam nicht zu tun به اسلام ربطی ندارد چیزی است که بارها و بارها از سوی ترک های مسلمان و دیگر مسلمانان آلمان و اروپا شنیده ایم و باز هم خواهیم شنید و یا از سوی کنیز شیرین اسلام و یا خود بیت رهبری .

و سخت است که آدم باور کند این دین “رحمانی” دست به چنین عملیات وحشت آفرینی بزند ، خیلی سخت است باور کردنش ، من “بهمن شفیق” که باور نمیکنم ، این فریبکاری “لق لقه هرزه گویانه لیبرالی” است که بوسیله مرکل و مک کین و منصور حکمت و هانتینگتون  براه افتاده و براه  انداخته اند تا چهره اسلام “رحمانی” را بد نام  کنند . اینقدر چهره اسلام را و اسلام سیاسی را بد جلوه ندهید ، بگوئید دارند انباشت میکنند با  “پوشش ایدئولوژیک” !  خب باشد ! پوشش ایدئولوژیک ، ما هم دقیقآ با همین پوشش کار داریم ، قحطی پوشش که پیش نیومده !

در تاریخ ، مسیحیت و کلیسای کاتولیک رم دست به آن جنایات زد ، گفتند و هنوز هم میگویند جنایت کرد ، هیتلر هم دست به آن جنایات و جنگ زد ، گفتند و هنوز هم میگویند هیتلر و نازیسم و فاشیسم جنایت کردند و آلمان هم هنوز دارد خسارت پس میدهد ، نوبت به این یکی ، یعنی نوبت آخوند و خلیفه و مفتی و اسلام که رسید ، نه آقا ! به اسلام ربطی ندارد ، “پوشش ایدئولوژیکه ” .

و دومآ…

” اگر روایت لیبرالی در قالب حمله به اسلام سیاسی به توجیه فجایع نظم مسلط معاصر دست میزند ، روایت ضد امپریالیستی نیز با ارجاع به نقش امپریالیسم در پیدایش داعش و سایر دستجات ترور اسلامی ، به همان اندازه در تبیین چگونگی و چرایی عملکرد داعش و القاعده ناتوان است .”

روشن نیست در خاورمیانه ای که ایشان از آن سخن میگوید مثلآ در ایران ، عربستان ، کویت ، عراق ، شیخ نشین ها و … چه کسی و با چه ایدئولوژی سکان ” نظم مسلط ” را بعهده دارد و چه کسی به توجیه فجایع نظم مسلط معاصر در خاورمیانه می پردازد ؟ روایت لیبرالی  یا روایت  Dunkelmann دونکلمن ما !

علائم اغتشاش…

” مقطع زمانی عروج نخستین القاعده در سالهای آخرین دهه قرن بیستم تا عروج داعش در سال گذشته در عراق و سپس در سوریه دقیقآ مقارن با دوره زمانی عروج گلوبالیزاسیون است . دوره ای که در آن بازار به معنای واقعی کلمه جهانی شد و انباشت سرمایه برای نخستین بار در مقیاسی واقعآ جهانی امکانپذیر گردید ، تا پیش از آن ، هیچگاه چنین بازار جهانی ای که حقیقتآ در برگیرنده تمام جوامع بشری باشد شکل نگرفته بود … اقمار مستعمراتی در این بازار مقدمتآ نقش تامین کننده مواد خام را داشتند . “

یعنی آن بازار جهانی که شما در مانفیست با آن برخورد میکنید ، “به معنای واقعی ” بازار جهانی نبود و انباشتی هم صورت نمی گرفت ، تازه پس از گلوبالیزاسیون که مقارن است با دولت بیل کلینتون  “واقعآ”  انباشت سرمایه  “برای نخستین بار” امکانپذیر میگردد . مواد خام مستعمراتی هم که کالا یا محصول نبودند که . بچه بود ، اما بچه خیلی کوچیکی بود .

 مارکس و انگلس هم در مانیفست الکی تیر هوایی شلیک  میکردند .

” القاعده پاسخی اسلامی است به این جهان “

“داعش بیان ارتجاعی نفی گلوبالیزاسیون بود . “

خواننده حتمآ در بخش نخست بیاد دارد که ایشان  “با انگشت نشانه داعش و القاعده را هدف” این را جزو لق لقه هرزه گویانه لیبرالی و فریبکاری میدانست .

و سومآ …

“هنگام تبیین داعش و ترور اسلامی دست راستی ها از “جنگ تمدنها” ی هانتینگتون سخن میگویند که در مرکز آن جدال بین اسلام و تمدن غربی قرار دارد و دست چپی ها از جدال سنت و مدرنیته ، تحجر و “روشنگری” غربی که با کانت و اراسموس و هگل خصلت نمائی میشود .”

اینکه دست راستی ها و دست چپی ها چه میگویند و چه تبیینی دارند برای خودشان و هر دو هم مجبورند عناصری از نقد کوبنده و پر قدرت مانیفست … مارکس و انگلس را وارد کنند ، زبان مانیفست زبان کمونیست ها و واقعی ترین و معتبر ترین نقدها ست .

“بورژوازی با تکمیل سریع همه ابزارهای تولید و با حد اعلای تسهیل ارتباطات و مواصلات ، همه ملل و حتی بربر ترین ملل   barbarischsten Nationen  را به مدار تمدن Zivilisation  میکشاند . بهای ارزان کالای او توپخانه سنگینی است که بورژوازی به مدد آن تمام دیوار چین را ویرا ن میسازد و شدید ترین بیزاری بربران از بیگانگان  hartnäckigsten Fremdenhass der Barbaren  را به تسلیم وا میدارد . بورژوازی تمام ملت ها را وادار میسازد تا اگر نخواهند نابود شوند شیوه تولید بورژوایی را بپذیرند و باصطلاح تمدن را در کشورهای خود معمول دارند و به بیان دیگر بورژوا شوند . بورژوازی جهانی بسان و سیمای خویش نقش میزند . “

میدانیم که همین چند خط زیبا و انقلابی مانیفست …با چه خشم و غضبی از سوی نیروهای کهن مواجه میشود . وحشی ؟ متمدن ؟ و تنها  بهمن شفیق نیست که از جملات مانیفست خشمگین میشود ، خیل بیشمار تحصیل کرده های با فرهنگ  وطنی و ” اجنبی” ، “رجل سیاسی” ، جنبش “آنتی گلوبالیزلسیون (!)”، Attac  ، چه گوارا و … و جناب مرتضی محیط رفیق هم پوزیشن بهمن شفیق حتی پا را فراتر میگذارد و این جملات مانیفست … را ناشی از ناسیونالیسم مارکس و انگلس و روح ابر مرد نیچه ای میداند .

میدانیم که فشار این جملات مانیفست… فشار خون خیلی ها را میبرد بالا ، آه و ناله اشان بلند میشود که نباید اینجور میشد و اگر جور دیگری میشد بهتر بود و دست به دامان نیروهای کهن و مرتجع ترین نیروها میشوند .

چینی ها ، “چین کمونیست” ، اگر هیچ چیز از کمونیست و مانیفست … یاد نگرفته باشند ، یک چیز و همین چند خط مانیفست را فوت آب و بدرستی یاد گرفته اند و عملی میکنند بویژه  “بهای ارزان کالا های او توپخانه سنگینی است ..”!

همان چینی که دیوارهایش بوسیله بورژوازی فرو ریخت و باصطلاح متمدن شد تا دیواری بمراتب وسیع تر و محکم تر از دیوار سابق بسازد ، اکنون با بهای ارزان کالا هایش نه فقط دیوار مستحکم اروپا یعنی همان جهان متمدنی که دیوار هایش را فرو ریخت ، زیر توپخانه سنگین قرار  داده (نگاه کنید به قوانین محدود کننده پارلمان اروپا در مورد ورود کالا های چینی از جمله  لباس Textilien و عروسک و صفحات شیشه ای انرژی خورشیدی  و …) بلکه دیوار های ضعیف تر و بمراتب سستر و مقوایی را در سراسر جهان ویران میکند . چینی ها با عمل شان جز اثبات این جملات مانیفست چه چیز دیگری را به نمایش میگذارند ؟ بد شد متمدن شدند !

بگذار بهمن شفیق و شرکاء از گسترش بازار جهانی و مناسبات تولیدی و تولید کاپیتالیستی و “هجمه فرهنگی” شکایت نزد نیروهای کهن برند .

بهمن شفیق و شرکاء از “هجمه فرهنگی” غرب هم شکایت دارند ، با اینکه سمفونی بتهوون غربی گوش میکنند ! با اینکه مارکس و انگلس غربی میخوانند !

” جشن و سرور روز والنتین در خیابانهای تهران و جاکارتا و قاهره ، جشن و سروری ساده از سوی مردمانی شاد نیست . این پلاتفرم  فرهنگی اعلام پیوستن به همان “تمدن غربی” از سوی الیت مسلط بر اقتصاد این کشورها و شیفتگان آنان است . “

نکند ایشان انتظار دارند که در خیابانهای پاریس ، لندن ، نیویورک ، پکن ، هاوانا ، توکیو مراسم شنیع سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی حسینی برگزار شود ! و در مقابله با “هجمه فرهنگی” غرب بر پایه پیشنهاد و اصول بی بی سی پافشاری کرد که ، اینکه ” خودمون داریم ، خوبش هم داریم ” !

جناب دونکلمن  Dunkelmann (vir obscurus)

در دولت مدرن اسلامی شما قرار است اپرای زیبای لاتراویاتا  La Traviata  را چه کسی اجرا کند ؟ خواهر تا بنا گوش پوشیده سخنگوی دولت و یا خواهران مجلس یا آنا نتربکو  Anna Netrebko ؟ باله زیباتر  و با شکوه تر  و بیاد ماندنی تر “دریاچه قو” را قرار است خواهر گول منگلوی زهرا رهنود یا مریم تابان که به مردان دست نمیدهند اجرا کنند یا اولگا اسینا  Olga Esina ؟ و …

همه تلاش بهمن شفیق در این نوشته و دیگر نوشته هایش با همه آشفتگی هایش به اینجا میرسد که این ماشین ” ماشین مشتی ممد علی که نه بوق دارد و نه صندلی ” را به جامعه و بیش از همه به کمونیست ها بعنوان ماشین مدرن غالب کند .

به بیان مارکس : عقلانیت همیشه وجود داشته ، اما نه در شکل عقلانی .

بهمین قیاس ، جاهلیت هم همیشه وجود داشته ، اما نه در شکل اسلامی .

از دست رفتگی هم همیشه وجود داشته ، اما نه در شکل بهمن شفیق .

من که از دست رفتم ، خب پاریسی ها و بقیه جهان متمدن هم از دست بروند ! ارتجاع که از سر گذشت ، چه یک نوشته ، چه صد نوشته !

کورش عزیز ، همانجا که هستی آرام بمان ! من از دست رفتم !

با آروزی سلامتی جسمی برای کورش مدرسی ، و با آرزوی رستگاری ” آنجهانی ” برای روح از دست رفته .

اژدر امیری .  ۲۶٫ ۱۲٫ ۲۰۱۵

سایت امید : بهمن شفیق ” از ترور مونیخ تا ترور پاریس “