جاده یکطرفه / کمال محمدی

جاده یکطرفه

جاده طولانی پرازدحام
نقطۀ حرکت ازقلب
جنگ وجدال
ازقلب ویرانه ها وهزاران
جسد سوخته بی نام نشان
ازخاورتا باختر
جاده مخوف ویران
پردست انداز، بدون تابلوی
راهنمائی
کاروان عظیم انسان ازهراس مرگ
بسوی جانپناه درحرکت
ازبیراهه
بدون آب ونان
عبورازکنارشهروروستاهای سوخته
خالی ازسکنه
عبورازکناررمه هزاران رأس
دام تلف شده
عبورازمیان صف طولانی کامیونها
که بارقاچاق آدم را رویهم
چیده اند
تعداد ازآنان خفه شدند و
جسد آرزوهایشان را روی جاده افتادند
عبورازداخل جنگلستان پراز
جانوران درنده
عبورازشنزاراستخوان
پوکیده
عبورازکنارهزاران گوردستجمعی
عبورروی هزاران لنگه کفش و
اسباب‌ بازی کودکان
عبورازگلستانهای پژمرده وخشک
ازتشنگی
عبورروی صدها شاخه گل
که توی راه ازکاروان بجا مانده
وازکمبود تغدیه خشک شده
اند
عبورازتنلهای تاریک ومخوف
عبورروی خاکسترمزرعه های
سوخته
عبورازکنارنخلستانها که
هنوزبوته های آن می سوزد
عبورروی توفان دریا
دریای شلوغ وخطرناک، که
بخشی ازکاروان به تنگ آمده اززندگی
درامواج خود پیچاند وجان سپردند
عبوراززیرسیم خاردار که
چندین بارگردن بچه‌ها مثل گنجشک
درتوردام صیادان گیرکرده وخفه
شدند
صدای گریه وفغان زن وکوک که
ازتشنگی وگرسنگی وکوفتگی وبیخوابی
جان سپردند
! ای وجدان بیداروآگاه
!ای مردمی که به چشم خود این بیدادی را می بینید
این ظلم وستم کشت کشتارتاکی؟
خانه بدوشی تاکی؟
دچارشدن به مریضی روانی تاکی؟
بشتابید متحد دربرابراین بیدادی
!استواربیایستید
میدان ازگرگ وکفتارپرشده
نگذاریم عقابها کودکان را
.ازآغوش مادران بگیرند

۲۴،۱۲،۲۰۱۵کمال محمدی