توضیح: یادداشت کوتاه زیر رو به انگلیسی زبانان نوشته شده ممکن است ترجمه آن برای خواننده چپ فارسی زبان حاوی برخی توضیح واضحات باشد.

وجه مشترک ترامپ، مایکل مور و “دختر شایسته” پورتوریکو، خانم “دستینی والز”، چیست؟ هویت تراشی مذهبی برای توده مردم. مایکل مور در اعتراض به سخنرانی مسلمان ستیز ترامپ، کمپینی تبلیغی با عنوان “ما همه مسلمانیم” براه انداخت. مایکل با تراکتی با همین مضمون در جلوی “برج ترامپ” حاضر شد، نامه سرگشاده ای به ترامپ نوشت و از هوادارانش خواست که عکسهای خود در حمایت از این کمپین را برایش ارسال کنند. تعداد قلیلی چنین کردند. در ادامه، دختر شایسته پورتوریکو در توئیت مستقیمی به مایکل مور، چرندیاتی در مقایسه اسلام با مسیحیت و بنفع این دومی نوشت و از مایکل و دیگران خواست که بجای “ما مسلمانیم” بگویند “ما مسیحی هستیم”. ساعاتی بعد والز از مقام دخترشایسته برای همیشه خلع شد و یک معذرت خواهی نیز نوشت.

اگر فرض بگیریم کمپین مایکل مور صرفا واکنشی عجولانه به کمپین مسلمان ستیزی ترامپ است، او با بدست گرفتن تراکت “ما همه مسلمانیم” در دام ترامپ افتاد. والز نیز به همان دام افتاد. این دام چیزی نبود مگر نسبت دادن مذهب و سپس قضاوت مردم از کانال مسلمان و مسیحی مخاطب قرار دادن آنها. اینکه ترامپ و والز قضاوت ستیزانه جوئی با “مسلمانان” مفروض نشان دادند و مایکل مور با همان فرض قضاوتی دوستانه به آنها نشان داد، فرقی در این اصل نمیکند که وجه مشترک هر سه آنها هویت تراشی مذهبی برای مردم بود. هویت تراشی مذهبی را از هر سو که نگاه کنیم، چه مخالف و چه موافق مردم منتسب به یک مذهب، بقصد تحریف و عوامفریبی بکار میافتد.

برای باز کردن بحث، باید به این فاکت توجه داشت که یک مسلمان لزوما تروریست اسلامی نیست، اما تروریست اسلامی الزاما یک مسلمان است. هر گونه تحریفی در عبارت فوق یا به نتیجه گیری نژادپرستانه مسلمان ستیز (موارد ترامپ و والز) منجر میشود یعنی تمام “مسلمانان” را تروریست خطاب میکند یا به حمایت از اسلام سیاسی (مورد مایکل) برمیخیزد یعنی تمام “مسلمانان” از جمله تروریستهای اسلامی را تبرئه میکند. سوال اول در نتیجه این است: مسلمان کیست؟ در ٩٩ و اندی درصد از موارد، فردی که در یک خانواده مسلمان بدنیا میاید در بدو تولد اسلام را بارث میبرد. مسلمان حق ترک مذهب را ندارد مگر اینکه پیه مجازات مرگ یا خروج مادالعمر از کشورهای اسلام زده را بتن بمالد. مجازات مرگی که از طریق قانون شریعه در کشورهائی مانند جمهوری اسلامی باجرا درمیاید.

اسلام سیاسی اما جنبشی خودآگاه است. پیروان اسلام سیاسی در درجه اول معتقدین به اسلام و در نتیجه مسلمانند. به عنوان یک جنبش سیاسی، اسلام سیاسی به جنبش فراگیرتر ناسیونالیستی در خاورمیانه تعلق داشته در منتهی الیه راست جنبش ملی قرار میگیرد. هدف نهایی از این جنبش برقراری روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سرمایه داریِ خودی بر اساس آموزشهای وحشیانه اسلام است.

“مسلمانان” مانند منتسبین هر مذهب دیگری، یک گروه همگن نیستند. بیشترین تعداد “مسلمانان” هرگز اسلام یا هیچ دین دیگری را انتخاب نکردند، اسلام به آنها تحمیل شده است. علاوه براین، قلیل افرادی هم هستند که آگاهانه اسلام را بعنوان امر خصوصی انتخاب کرده اند و طرفداران اسلام سیاسی نیستند. اما گروهی نیز وجود دارد که نه تنها مسلمانند بلکه پیروان فعال اسلام سیاسی اند. تروریست های اسلامی از دل این جنبش بعضویت گرفته شده و تربیت میشوند. آنها مسلمانانی هستند که بازوی مسلح اسلام سیاسی، یا همان تروریست های اسلامی اند.