گیلاسهاى شراب براى آزادى تا اوین

حامد خدابخشى

بیشتر از بیست و چند سال سن نداشت. در بدو ورود به سالن خود را مشغول مرتب ساختن چند بسته از اوراق تبلیغى مربوط به سازمان عفو بین الملل روى پیشخوان کرد. بعد از خوش و بش معمولى، و براى شروع جلسه دور میز جمع شدیم. نگاهى به مساله حقوق بشر در دنیاى امروز موضوع جلسه و بعلاوه چگونگى فعالیتهاى سازمان عفو بین الملل در مقابل این وضعیت موضوع جلسه را تشکیل میداد. انگیزه ما تمرکز روى مورد جمهورى اسلامى بود.

آن طرف میز، Hampus Svensson از مسئولین سازمان امنستى ـ عفو بین الملل ـ در سوئد سر نخ سخن را بدست گرفت. عفو بین الملل در سال ١٩۶١ در شهر لندن و توسط یک وکیل دادگسترى، Peter Benenson،  شکل گرفت. نطفه این سازمان در کمپین در دفاع از دو دانشجوى پرتقالى بسته شد. این دو دانشجو، گیلاسهاى شراب را به سلامتى "آزادى" بالا برده و به همین جرم به هفت سال زندان محکوم گشتند.  این دو دانشجو با لقب Samvetsfångar (زندانیان براى وجدان) نقطه شروع کمپین گسترده اى شدند که هزاران را بخود جلب کرد. یکسال بعدتر همین سازمان آزادى ٢١٠ زندانى سیاسى در چهار کشور دیگر اروپایى را در دستور خود داشت. سیر صعودى آنچه که بعدها سازمان عفو بین الملل (Amnesti International) نام گرفت تا کنون که بیش از ٢ میلیون عضو  در شعبات خود در ١۵٠ کشور را در برمیگیرد، متوقف نشده است.

عفو بین الملل در دفاع از زندانیان سیاسى و علیه شکنجه و علیه اعدام بیشتر شناخته شده است. این سازمان در عین حال علیه تبعیضات جنسى و نژادى، علیه خشونت نسبت به زنان، دفاع از حقوق پناهندگى و اخیرا در دفاع از حقوق اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى جمعیت محروم در مناطق مختلف دنیا فعالیت گسترده دارد.

دفتر مرکزى این سازمان در لندن رشته اصلى فعالیتها را در دستور دارد. آنجاست که موضوع اعتراضات در دستور قرار میگیرد. پس از کمپینها در کشورهاى گوناگون دست بکار میشوند. فرم اصلى کار، جلب افکار عمومى است. طومارها، پخش اطلاعیه ها و پس از آن سازمان دادن سیل ایمیلها و نامه هاى اعتراضى بکار میافتد. ارزیابى از نتایج بدست آمده دشوار است، اما بهر حال مواردى هست که منجر به آزادى زندانى مورد نظر شده است، یا دولت مورد حمله دست به عقب نشینى زده است.

جلسه در حاشیه  شصتمین سالگرد بیانیه حقوق بشر سازمان داده شده بود. در مجموعه اى از این جلسات هدف این بود که در نشستى با سازمانهاى پرآوازه در زمینه حقوق بشر، مورد ایران را مورد بحث قرار بدهیم. پیشنهاد اولیه خیلى سریع پذیرفته شد. انتخاب ایران کاملا مربوط بنظر میرسید، چرا که در طول عمر این بیانیه، و در طول حکومت پهلوى و جمهورى اسلامى همواره زندانهاى ایران و سرکوب در صدر  کار اینگونه سازمانها قرار داشته است. هدف ما مشخصا این بود که تمرکز را به موقعیت فعلى و جمهورى اسلامى بدهیم، به سهم خود میخواستیم در چنین فرصتى جمهورى اسلامى از قلم نیافتد.

در جمع بیست نفره ما، ترکیب شرکت کنندگان گویا بود. زندانى سیاسى از دوران شاه، چندین نفر از زندانیان جمهورى اسلامى، پناهجویان گریخته از جنگ، پناهجویانى گریخته از سرکوب کردستان، فعالین سیاسى فرارى، پناهجویان گریخته از تعقیب قوانین شرعى و پناهجویان گریخته از دست دستجات اوباش اسلامى گرد میز بچشم میخوردند. براى هامپوس در یک چشم بهم زدن هر کدام از شرکت کنندگان به شاهد زنده اى از وحشیانه ترین خشونت توسط ماموران حکومتى در خانه و خیابان و زندان تبدیل میشود. شرح حال اینکه چگونه یک برگه اعلامیه میتوانسته یک نوجوان را به موجود مطلقا بیحقوق، به طعمه جلوى دست بازجوها و شکنجه گران کند و در یک چرخش قلم با گلوله به سینه دیوار دوخته شود.

وقت موجود حتى براى یک مرور ساده بر سرگذشت تک نفرى از شرکت کنندگان کفایت نمیداد، به همین دلیل خیلى زود بحث را از سر تحلیلى تر و مقایسه ادامه دادیم: راستى هیچ فکر کرده اید، در فاصله همین شصت سال چقدر دنیا وحشى تر و خشن تر شده است؟ هیچ فکر کرده اید از همین سال تاسیس عفو بین الملل، ١٩۶٠ تا کنون مفاهیم زندان و شکنجه چه تحول عمیقى را پشت سر گذاشته است؟ 

مقایسه سرنوشت دو "زندانیان وجدان" پرتقالى با دانشجویان دستگیر شده سیزده آذر سال گذشته، مقایسه زندان و زندان بان آنها واقعا میتوانست گویا باشد. هر کس میتواند ببیند که چگونه جمهورى اسلامى مفاهیم شکنجه و زندانیان سیاسى را به کدام اعماق توحش رساند. در جهان امروز و در سالهاى اخیر، با جنگ عراق و محاصره دارو و شیر خشک، دست توحش موجود در جنگ ویتنام از پشت بسته شد، دستجات اسلامى و بمب گذارى ها، قوانین شریعه و سنگسار علنى زنان و … هر کدام چهره هاى خشونت و توحش رسمى ـ دولتى جهان امروز را جلوى چشم میاورند. ما به ازاى همین دنیاى وحشى در قالب زندان و شکنجه جلوى چشمانمان است. گوانتاما، و رئیس جمهورهایى که در کاخ سفید رسما سند مجاز بودن شکنجه خفه کردن "کاذب" زندانیان بخت برگشته در ابوغریب را امضا میکنند… زندان اوین که روى توصیف انجیل از جهنم را سفید کرده است، بازجوهایى که در کاخ سعد آباد  رئیس جمهور میشوند… شصت سال پیش هر چى بود، اما دنیاى امروز بیشتر از هر زمان نیاز دارد که براى حقوق پایه اى بشر در آن فکرى بکند. سوال اینستکه ابزارها و امکانات انسانها براى مقابله با این وضعیت کدام است؟

سازمان عفو بین الملل ابزارى است که جوان تحصیل کرده میتواند با عضویت در آن و با شرکت در کمپینهاى آن، با پخش اوراق تبلیغى و اطلاعاتى سهمى را براى مقابله با شکنجه و نابرابرى ها ایفا کند. این سازمان هر چقدر که بزرگتر میشود، بوروکراسى بر دست و پایش بیشتر سنگینى میکند، اصول دمکراتیک از میلتانتیسم آن میکاهد.  این سازمان بر اعمال فشار بر دولتها و از طریق ارگانهاى رسمى بین المللى کار خود را پیش میبرد. به همین دلیل "دقیق بودن خبرها" زنجیرى است که این سازمان داوطلبانه  بر دست و پاى خود میپیچد… اینها موارد
انتقاد و کمبودهایى است که خود هامپوس در ادامه بحث به آنها اقرار دارد. در رابطه مشخص براى مقابله با جمهورى اسلامى چه فکرى میشود کرد؟

در پاسخ به این سوال چاره اى نیست که دوباره به خودمان و نیروى خودمان نگاهى بیاندازیم. براى ما که زندانهاى رژیم را میشناسیم، براى ما که میدانیم گذشت هر روز میتواند به چه قیمتى براى زندانیان تمام بشود، حتما قانع کردن و همراه کردن و جلب توجه سازمان پر نفوذى مثل عفو بین الملل غیر قابل چشم پوشى است. باید به هر امیدى چنگ انداخت. اما انتظار و دلخوشى براى اینکه جمهورى اسلامى را زیر فشار ایمیل اعتراضى وادار به تجدید نظر کرد، با هر درجه از واقع بینى خوانایى ندارد. با این روشها نمیتوان تشویش خانواده و بستگان منصور اسانلو و یا فرزاد کمانگر را کاهش داد.

راستى کسانى که براى امر آزادى، براى آزادى زندانیان سیاسى در ایران هر روزه دست به اعتراض میزنند تصور شایسته اى از جنگ خود با هیولاى اسلامى حاکم بر ایران دارند؟  رقم زدن سرنوشت آزادى و حقوق پایه اى انسان در مصاف با جمهورى اسلامى اساسا کار خود ما، مردم ایران است. یک جنبه مهم در این مصاف را نباید از قلم انداخت، مردم ایران با کنار زدن جمهورى کثافت اسلامى، با باز کردن در زندانها، با پایان دادن به یکى از مخوف ترین دستگاههاى سرکوب و شکنجه، خدمت بزرگى را در بازیابى انسانیت در سراسر جهان و در تاریخ معاصر انجام داده اند.

در نشست بعدى اینبار نوبت سازمان صلیب سرخ و دیدارى با مسئولین دفتر مرکزى سوئد این سازمان است. نشستى است که پنج شنبه ٢٧ نوامبر صورت میگیرد.

حامد خدابخشى

از سازمان سراسرى پناهندگان ایرانى ـ استکهلم

٢۴ نوامبر ٢٠٠٨