رویاهاى یک کهنه “اصلاح طلب”

نوشین احمدی خراسانی در نوشته ای با عنوان :“نمایندگان زنِ مجلس از همتایان مرد خود بدترند“! گفته است: ”تکرار و تأیید این گزاره حتا از سوی خود ما زنان، به نظر می رسد بیشتر از آن که ریشه در واقعیت داشته باشد بازتاب عدم اعتماد به نفس ما و ارزش های مردانه درونی شده در وجودمان است؛ در عین حال که نشان دهنده فرهنگ معیوبی است که ”خائن“ را بدتر از ”دشمن“ فرض می کند.“

خانم خراسانی، مثل تمام زنان دنیا دلش از فرهنگ و قوانین مردسالاری خون است ولی مشکل را در جنس مرد و دشمنی با مردان می بیند؛ ایشان نمی بیند که اتفاقا عامل بازتولید خرافه مردسالاری در ایران جمهوری اسلامی است. ایشان به سادگی، ارکان حاکمیت سرمایه داری، از جمله صعنت مذهب و ناسیونالیسم را قلم میگیرد تا به دشمنی خونی با مردان برسد. عملکرد زنان مجلس را رنگ و لعاب شیک می دهد و آن را با توصیف بخشی از فیلم”اسب کِهر را بنگر“، توضیح می دهد که در این فیلم مانوئل قهرمان فیلم فریب دوست خیانتکارش را می خورد و وقتی به دام می افتد به جای اینکه یکی از ژنرالهای ارشد که دشمنش است را بکشد و انتقام خون هزاران نفر از مردم آزادیخواه اسپانیا را بگیرد!!، در عوض اسلحه را به سوی سر دوستش که از جنس خودش ولی خیانت کار بوده میگیرد و او را با شلیک گلوله از پای در میاورد.

ایشان آخرین ضربه را بسیار استادانه به کل زنان معترض می زند و سرزنش وار ادامه می دهد: ”بدتر دانستن ”خائن“ از ”دشمن“ بدلیل عدم اعتماد به نفس زنان و ارزشهای مردانه درونی شده در وجودمان و برگرفته از فرهنگ معیوب زنان است.“

گویا فرهنگ یک میراث جنسی و ژنتیکی است که زنان از بدو تولد با خود همراه دارند! این فرهنگ که از آن دم می زنید محصول قوانین جمهوری اسلامی و طبقه حاکمه در ایران است که اتفاقا توسط مرتجعین مجلس نشین از لاله افتخاری ها و جلودارزاده ها تا مطهری ها و کوچک زاده ها، حراست و پاسداری میشود و هر بار با تصویب لوایح جدید ضد انسانی علیه زنان به حجم این قوانین افزوده میشود.

ایشان با ابزار عتیقه فمینیسم اسلامی، با نقشه و فریبی ظاهرا جدید برای کشیدن زنان به پای صندوق های رأی تحت نام ”کمپین به سوی تغییر چهره مردانه مجلس“، دست به کار شده و سنگ زنان مجلسی را به سینه می زند. از نگاه ایشان همینکه تعداد بیشتری از نمایندگان مجلس جنسیت شان ”زن“ باشد و قدرت بیشتری بدست بگیرند کافیست تا حق زن بدست آید و می فرماید حتی اگر کاندیداهای ”برابری طلب“ (فمنیست های اسلامی) از سد شورای نگهبان رد نشوند، حداقل حضور پرشمارشان که نشانه خواسته عمومی زنان است، می‌تواند کاندیداهای زن ستیز را به چالش بکشد“.

در حالیکه مردم ایران سالهاست به حجاب نه گفته اند! به آپارتاید جنسی نه گفته اند! به تعدد زوجات و صیغه و کلیت برداشت اسلامی از رابطه زن و مرد نه گفته اند! به دخالت اسلام در زندگی زنان و همه مردم ایران نه گفته اند، آنگاه ایستادن در قطب راست سیاست، به هیچ عنوان نه لغزش است و نه از سر ندانم کاری! جنب و جوش فمینیستی، ”اصلاح طلبانه“، سازشکارانه، آغشته به مذهب، ناسیونالیسم و عمدتا جانبدار راه حلهایی که به یکی از جناحهای نظام متصل است، اگر سر از مجلس اسلامی در نمی آورد، تعجب آور میبود. خانم خراسانی در صفحه شطرنج سیاسی ایران، خواهان حفظ و تعدیل وضع موجود در حق زنان است. بعد از سالها، معتقدند که هنوز میشود به دولت و مجلس این رژیم دل بست، نق زد و قوانین آن را اصلاح کرد، با نمایندگان مجلس که هر کدام دارای چند همسر هستند، پای یک پلاتفرم راست و سازشکارانه علیه حقوق زنان رفت، و از حجاب اسلامی بعنوان فرهنگ ”زن ایرانی“ دفاع کرد.

”کمپین به سوی تغییر چهره مردانه مجلس“ همانقدر ارتجاعی است که ”کمپین یک میلیون امضاء“ بود. کمپینی که به قوانین ضد انسانی قصاص اعتراضی نداشت بلکه دردش ”نابرابری دیه زن و مرد“ بود. کمپینی که دم از اسلام ناب محمدی، حقوق بشری و تلطیف شده میزد. اینها جریاناتی هستند که دیه را از اسلام پذیرفته اند، منتهی نوع برابرش را میخواهند! اینها جریاناتی هستند که حجاب را از آخوند پذیرفته اند، نوع اختیاری و رنگ سفیدش را میخواهند، تعدد زوجات کنترل شده با اجازه همسر اول می خواهند. اما اکثریت زنان در ایران خیلی وقت است از این جریانات ارتجاعی عبور کرده اند و مخالف سرسخت این جریانات اند. قوانین اسلامی را نمی پذیرند، با دخالت مذهب در زندگی شان روزمره میجنگند و رژیم را عقب زده اند. هراس جمهوری اسلامی از این موج مساوات طلب و ضد مذهب بجاست. این مملکت هیچ نوع مذهبی را دیگر تحمل نمیکند و کسانی که از اسلام در مقابل مردم با هر انگیزه و روشی دفاع میکنند، مردم ایران را جری میکنند! امروز هم نهایت خواست امثال خراسانی ها تصویب قوانین شرعی و عرفی برابر است نه حتی همان قوانین نیمچه حقوق بشری. لیبرال های اسلامی که دغدغه شان حق زن و برابری نیست. بلکه کسب قدرت برای زنان طبقات خودی است که با آویزان شدن به رفسنجانی و دار و دسته اش و گاه رأی خریدن برای مجلس در صدد اند کمی فضا را برای رفت و آمد خود شل کنند.

اینها رگ حیات و مقام و منزلت و موقعیت و زندگی شان به ضدیت با آزادی زن و استحکام نظام بسته است. اگر در جامعه ایران ذره ای آزادی وجود داشت و زنان آزادیخواه و سوسیالیست امکان حضور می داشتند فمنیست اسلامی هایی چون خراسانی باید سوراخ موشی دست و پا میکردند. بازار اینها به حاکمیت جمهوری اسلامی زنده است. اینها برای پنهان کردن ماهیت سیاسی شان بر شکاف و تفرقه جنسی حساب باز کرده اند و از آن نان می خورند. همانگونه که دولت و کارفرما علیه کارگر غیر بومی دست به تبلیغات ملی و نژادی می زند.

چانه زنی و لابی گری نوشین خراسانی و امثال او، بر سر برابری و آزادی زن نیست. اینان با رژیم اسلامی و قوانین و فرهنگ ضد زن آن مشکلی ندارند، بلکه تنها بدنبال سهم خود در مجلس شوربای اسلامی هستند. مطالبه ایشان برابری در قدرت با جنس مردان است. اینها همان فمنیست های اسلامی هستند که آش نذری می دهند تا بلکه زنی از دیوار اجتهاد و منبر و مجلس زن ستیز اسلامی بالا رود. نوشین خراسانی بهتر از هرکسی میداند که در قوانین جمهوری اسلامی هرگز پای هیچ زن برابری طلب و آزادیخواهی به مجلس باز نخواهد شد. چرا که اولین شرط قانون برابر، کوتاه کردن دست مذهب و خرافه و تبعیض از زندگی زنان است.

لطفاً دست از سر مسله زن بردارید. خیلی وقت است که این عرصه شما را به بیرون پرتاب کرده است. از ”کمپین یک میلیون امضا“، شما جبهه تان را مشخص کرده اید. شما هم نه خائن که در حاشیه همین خدمتگذاران هیئت حاکمه هستید، اما چادر اپوزیسیون به سر کرده اید. رفع تبعیض علیه زنان کار شما و دوستان تان در مجلس و دولت نیست. این امر جنبش کمونیستی است که به قدرت یک انقلاب کارگری، و با رجوع به این واقعیت که این فقط و فقط طبقه کارگر است که کمترین منفعتی در بقا و بازتولید شکاف جنسیتی در جامعه ندارد، و قادر است برای همیشه تبعیض علیه زن را برچیند و برای همیشه به قوانین مردسالاری و تبعیض بر مبنای جنسیت پایان دهد. بدست آوردن کوچکترین مطالبه ایی برای زنان در ایران نیز از مسیر جنبش ما میگذرد و نه از تونل زد و بند و مماشات با جمهوری اسلامی.