هر از گاهی رژیم جمهوری اسلامی عرق ناسیونالیستی را تحت عناوینی باد می زند!

هرازگاهی رژیم جمهوری اسلامی عرق ناسیونالیستی را تحت عناوینی باد می زند!
به انحراف کشیدن مبارزات آزادیخوانه و حق طلبانه توده های مردم توسط بازتولید گرایشات قومی و مذهبی یکی دیگر از ویژگی های گریزناپذیر این نظام برای حفظ بقای خود بوده و هست. مدتی پیش آذریهای ناسیونالیست در اعتراض به یکی از شبکه های خبری رژیم که به “مقدستاشان” توهین کرده از زاویه ای بشدت ناسیونالیستی در رسانه ها ابراز وجود نمودند. بهره برداری سیاسی کردن رژیم بستگی دارد به اینکه چقدر بتواند این بخش یا آنخبش از جامعه را کم تا بیش حول مشغله هایی که آنرا بنوعی هویت خود قلمداد میکنند، سرگرم نگه دارد.
ناسیونالیسم ترک، کرد، آذری یا عرب و حتی فارس هم بر سر تولید و بازتولید این گرایش و دامن زدن آن در میان آحاد اجتماعی که اساسا از حق و حقوق شهروندی محرومند در مقابل حاکمیت بعضا سر شاخ میشوند. تا جایی که دولت منویات ناسیونالیستی این یا آن بخش را دستاویز قرار میدهد تا اعتراضات و مبارزات رادیکال آزادیخوانه را با این حربه از نظر دور بدارد یا به انحراف کشاند غیره منتظره نیست. به تبع آن گرایشات ناسیونالیستی در درون جامعه و خصوصا در خارج از کشور هم برغم در حاشیه بودن، این عرصه را سریعا به میدان ابراز وجود پوشش داده تا از نفرت و خشم فرو خورد در قبال این نظام که روزانه کارگران و دیگر آزادیخواهان درگیر مبارزه برای بهبودی شرایط کار و زندگی هستند را در اشکال ناسیونالستی بروز دهند.
۳۷ سال است ابتدائی ترین حق و حقوق انسانی در عرصه خصوصا کار و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی از سوی این نظام لگدمال و قروق شده. حیات کارگران و توده های جان به لب رسیده را بیش از سه دهه است این حاکمان به گروگان گرفتند. اعدام و شکنجه و زندان فعالین کارگری، مدنی و سیاسی بخشی از ماهیت جدائی ناپذیر کارنامه سیاه این نظام است.
در مقابل همه این ستم و اجحاف که بر جامعه خواهان آزادی و برابری اعمال شده است، جریحه دار شدن ناسیونالیستها به صرف توهین به ” مقدسات” تنها بروز «حق برخورداری از آزادی پوشش» یا ارزش نگذاشتن به پوشش آنها نیست.
تا جائیکه به آزادی انتخاب پوشش بر میگردد نباید هیچ رژیمی این حق و حقوق را در مکانهای عمومی سلب نماید. حق دخالت و تعیین تکلیف برای جامعه که چه پوششی داشته باشد جایز نیست. اما به همان میزان که دخالت حاکمان در این امر اهداف معینی دارد، واکنش و اعتراض های سازمانیافته در تقابل با آنهم میتواند اهداف و جهت های متفاوتی را نشانه بگیرد.
پوشش تا جائیکه یک تفکر و گرایش سیاسی معین را نمایندگی نکرده یا پشت آن پنهان نشده باشد نه تنها در آن ایرادی نیست بلکه اساس برخورداری از آزادی در امر پوشش است در عمل.
با چند نمونه بدیهی میخواهم روشنتر منظورم را رسانده باشم، مثلا حجاب و و پوشش اسلامی دیگر تنها یک پوشش صرف نیست بلکه پوشش اسلامی و مذهبی بلااخص در مورد زنان نمادی از بردگی و تبعیض علیه نصفی از بشریت و به تبع آن علیه انسانیت است. هیچ انسان آزاده ای نباید این بردگی را بپذیر و بایستی علیه آن مبارزه کند.
هیچ چیز مقدس نیست منجمله پوشش. کسانی که پوشش ترکی یا عربی ….و کردی دارند هیچ دولت یا نهادی و سازمانی نباید خود را جایز بداند برای داشتن یا نداشتن این یا آن پوشش مانع ایجاد کند. رژیم ۳۷ سال است نتوانسته با همه ابزار زور گویی و شکنجه و سرکوب، حجاب را نه بمثابه یک پوشش و نه بعنوان نماد بردگی و بندگی بر سر زنان آنچنانکه مد نظرش بوده، کند. زنان و مردان آزاده در جنگ مرگ و زندگی دارند این رژیم قرون وسطی را در اکثر عرصه های مبارزاتی به عقب می رانند. این روحیه رزمندگی، وحدت سیاسی و طبقاتی با همه مانعهای سر راه، سایه بر علم کردن پرچم ناسیونالیستی انداخته که رژیم میخواهد با عنوان ” زشت بودن پوشش ” این یا آن ملیت و اقشار اجتماعی هرازگاهی عرق ملی را با آن باد بزند.
کارگران و معلمان و دانشجویان و دیگر آزادیخواهان لااقل در این یک دهه اخیر مبارزاتشان برغم پراکندگی(که در سدد فائق آمدن بر آنند و میرود در آینده نه چندان دور این مانع هم به حداقل برسد) این افق را جلو جامعه دارند با شفافیت بیش از پیش ترسیم میکنند که هویت آنها را همنوع بودنشان تشکیل میدهد نه جنسیت، ملیت، مذهب و رنگ و نژاد. این رژیم بیش از سه دهه آزگارست دارد با تلاش مذبوحانه سعی داشته میان کارگران، اعم از معلمان و پرستاران و دانشجویان و دیگر اقشار اجتماعی با تفرقه فکنی ملی-مذهبی فاصله بیاندازد. فرهنگ منسوخ طبقه حاکم را در میان توده های مردم رسوخ دهد و با آب گل آلود کردن توجه عمومی را از مبارزات پیشرو و آزادیخوانه باز دارد. اما خوشبختانه پرچم آزاده گی برغم همه مانعهای سر راه همچنان بر افراشته است. هر گرایشی که امر پوشش را از هر سری دستمایه کرده تا این یا آن مبارزه را لوٍث کنند در قبال دستاوردهایی که با رزمندگی و جان فشانی انسانهای آزادیخواه در قبال درنده ترین رژیم این عصر حاصل شده؛ بنوعی دارد به این جنبش پیشرو سنگ اندازی میکند. حتی اگر کمونیستی یا سوسیالیستی هم در محیط کار و زندگی کارگر یا معلمی را به صرف ملیت، جنسیت، و پوشش خواه پوشش کردی یا عربی ….تمسخر کند این تبیین از کمونیسم ایشان هم در بهترین حالت فراتر از کمونیسم خرده بورژاوی نبوده و نیست
ناصر بابامیری ۱۳٫۱۲٫۲۰۱۵