کارگران در آرزوی فقیر شدن!

یک نماینده مجلس اسلامی می گوید: : امیدواریم امسال دستمزدی تعیین شود که کارگران را به خط فقر برساند زیرا امروزه کارگران در آرزوی فقیر شدن هستند تا از دستمزد ٢٠٠ هزار تومانی به دستمزد ۶٠٠ هزار تومانی برسند.  سپس این آقا می افزاید کارگران با این حقوقی که می گیرند شرمنده خود و خانواده هایشان هستند!

جالب است، کارگرانی که وحشیانه استثمار می شوند، باید شرمنده خود و خانواده هایشان باشند نه سرمایه داران وکارفرمایان و دولتی که شیره جانشان را می کشند.

 

برای مملکتی که دومین کشورتولید کننده  گاز و چهارمین کشور فروشنده نفت است و کشور بزرگی که همه نعمات مادی برای زندگی بشر را دارد، طبقه کارگر نه تنها سهمی ولو ناچیز از این درآمدها را ندارد بلکه دستمزد ناشی از نیروی کارش را هم آنقدر ناچیز تعیین میکنند که تحمیل گرسنگی محض است. سرمایه دارن تولیدات و حاصل رنج کارگر را  بین خودشان تقسیم کرده اند و تنهایی ناچیزی به نام مزد به او میدهند که بتواند ادامه کار فردایش را ممکن سازد.

حداقل دستمزد پایه کارگران از آغاز سال  ٨٩ حتی اگر چند برابر هم بشود علاوه بر مزایا و کمک هزینه های اجتماعی و سختی کار و غیره…، این تازه  از یک سوم و و یک چهارم درآمد هر بورژوا و هر قره نوکر دولتشان از وزیر و نماینده مجلس و پاسدار و حزب اللهی جاسوس و روحانیت مرتجع کم تر است. وقتی میگویند زندگی کارگر تامین باشد، یعنی او زنده بماند. اما تصویری که بورژواها از زندگی خود دارند چیز دیگری است. سطح زندگی بالا، خانه بزرگ، ماشین مدل بالا، سفر و تفریح و خوشگذرانی و … این در قاموس آنها برای کارگر نمیگنجد. کارگر از نظر اینها محروم و مستضعف است!

 

مرجع تعیین دستمزد

مرجع صلاحیت دار برای تعیین دستمزد پایه و افزایش آن بر اساس نیاز خانواده کارگری و تورم،‌ خود کارگران و نمایندگان منتخب مجامع عمومی شان است. در روزهای پایانی هر سال عده ای مفت خور و نوکر سرمایه داران به عنوان نماینده کارگراز طرف خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار تعیین  و در کنار کارفرماها و نمایندگان وزارت کار و اطلاعات و غیره به نام شورای عالی دستمزدها جمع میشوند. در حالی که نماینده گان واقعی کارگران در مساله  مذاکره بر سر دستمزدها  حضور ندارند.

نمایندگان مجلس اسلامی رژیم، چون محجوب و دیگران، سخنگو و مدافع حقوق کارگر و افزایش دستمزد او نیستند. این ها دلالان نظام سرمایه داری اند. این ها خود می گویند که، در تعیین میزان دستمزد، رضایت کارفرما باید شرط اصلی و اولیه باشد. می گویند، دستمزد کارگران  باید تابعی از حسن انجام کار، کارآیی، تخصص و جایگاه شغلی کارگر باشد به ویژه آنکه باید توان واحدهای تولیدی که قرار است دستمزد را بپردازد برآورد شده باشد

حتی آش آنقدر شور شده است که رییس کانون عالی کارفرمایی ایران به صدا در آمده و می گوید  دستمزد کارگرباید زندگی اش را تامین کند. و همزمان پیشنهاد می کند که دستمزدها باید کارمزدی شود، یعنی  اگر کارگر بیشترکارکرد، دستمزدش بالاتر برود و اگر هم کمتر کارکرد دستمزدش کاهش یابد.  و سرانجام این آقا می گوید نباید کارگاه را فدای کارگر کرد، اگر کارفرما کار نداشت به اندازه‌ای که کار دارد نیرو نگهدارد و مازاد نیرو را بیرون کند… عده ای هم منتظرند ببینند که لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها چه تورمی را منجر می‌شود تا پس از آن در مورد دستمزد کارگر تصمیم‌گیری شود!

 

مجامع عمومی کارگری

هیات نمایندگی کارگران برای تعیین وافزایش دستمزدها در سال ٨٩ را مجامع عمومی کارگری کارخانه های بزرگ و کارگاه ها می بایست تعییین کنند. برای این کار مهلتی  لازم است تا کارگران هر محل کار در ساعات معینی از روز کار، مجامع عمومی خود را رسما برگزار و نمایندگانشان را انتخاب کنند. و در میان نمایندگان منتخب مجامع عمومی یک هیات سراسری برای مذاکره بر سر افزایش دستمزدها تعیین گردد. مجامع عمومی کارگری درهمان حال میتوانند یک مبنا برای افزایش دستمزد را تعیین و در اختیار نمایندگان و هیات سراسری کارگری خود در مذاکره با نمایندگان کارفرماها قرار دهند.

 بر فعالین و محافل پیشرو و سوسیالیست کارگری بویژه در صنایع و مراکز کلیدی کار است که تسهیلات و ملزومات تشکیل مجامع عمومی را فراهم و در به سرانجام رساندن این پروسه نقش و وظایف مهمی را ایفا نمایند. جدال و کشمکش بر سر افزایش دستمزدها یعنی کاهش فقر مطلق و گرسنگی محض طبقه کارگر و جامعه دهها میلیونی کارگر و معلم و پرستار و … نجات خانواده ها از تباهی فیزیکی و روانی و مرگ تدریجی است. در برابر این فلاکت محض نباید سکوت کرد یا آن را تحمل نمود. کل جامعه را باید متوجه این فاجعه انسانی کرد که تعرض به جان و سلامتی و حرمت انسانی میلیونها زن و مرد و کودک و بازنشسته است.

هر اقدام یکجانبه دولت و کارفرما بر سر مساله دستمزدها و هر تفرقه افکنی آنان بین کارگران تحت عنوان قرار دادی موقت و دایم، تفاوت شهرهای بزرگ و کوچک یا هدفمند کردن یارانه ها و غیره مردود و محکوم است.  نقشه های شوم سرمایه داران به معنای  صدور حکم  تباهی و مرگ تدریجی میلیونی کارگران  است. جلو این جرایم  و اقدامات  غیرانسانی را باید گرفت. دستمزدها باید تا حد تامین کامل یک خانواده کارگری و متناسب با تورم افزایش یابد.

 

کارگران !

 نگاه کنید! در این مملکت تا دلت بخواهد پول و نان و نعمات و امکانات رفاهی و مسکن هست که تنها حاصل کار طبقه کارگراست. در عوض میلیون میلیون انسان کارگر و زحمتکش از زن و مرد و کودک در فقر و فلاکت  دست و پا میزنند و مرگ تدریجی فیزیکی و روحی را تجربه میکنند. باید به سرچشمه رفاه دست یافت.  ابزار و امکانات و نعمات دست اقلیتی مفتخور است. باید بر آنها شورید و همه را از آنها باز پس گرفت. در نهایت این خود طبقه کارگر و زحمتکشان اند که باید صاحب وسایل کار، مواد خام، کارخانه ها و ماشین آلات باشند.