٢۵ نوامبر، روز مبارزە با خشونت علیە زنان

٢۵ نوامبر، روز مبارزە با خشونت علیە زنان

٢۵ نوامبر روز جهانی مبارزە با خشونت علیه زنان در همان حال روز گرامیداشت یاد و خاطرات سه خواهر تبعه جمهوری “دومینیکن” است که توسط “رافائل تروئیلو” دیکتاتور نظامی حاکم بر این کشور در سال ١٩۶٠ قربانی شدند. جمهوری “دومینیکن “کشوری است در بخش شرقی جزیره “هیسپانیولا” و بعد از کوبا دومین کشور بزرگ دریای کارائیب و در قارە آمریکا قرار دارد . این سرزمین اولین کشور این قارە بود کە بعد از کشف ، اروپایان در آن مستقر شدند. از قرن ١۶ تا سال ١٨٢١ میلادی مستعمره اسپانیا بود و تا سال ١٨۴۴میلادی بخشی از کشور هائیتی محسوب میشد. سرآنجام دومینیکن در روز ٢٧ فوریە سال ١٨۴۴ میلادی از هائیتی مستقل شد. این کشور بعد از استقلال، از سال ١٩٣٠ تا ١٩۶١ میلادی ، به مدت ٣١ سال در دست “رافائل تروئیلو” دیکتاتور نظامی این کشوربود . گفتە می شود کە دوران حکومت این دیکتاور نظامی، خشن‌ترین و بیرحم ترین دوره در تاریخ جمهوری “دومینیکن” بودە است.
در سال های ١٩٢۴، ١٩٢٧ و ١٩٣۵ میلادی، سه دختر در خانواده “میرابال” ، به اسامی “مینروا ، پاتریا و ماریا ترزا” در منطقه ایالت “سی باس” در جمهوری دومینیکن متولد شدند. هر سه خواهر تحصیلات متوسطه را به پایان رسانیده و “مینروا و ماریا ” برای ادامه تحصیلات وارد دانشگاه شدە بودند . این سه خواهر ، همراه با همسران شان و دیگر مبارزین این کشور، درگیر مبارزه سخت و مملو از فداکاری ، علارغم بازداشت ، زندان و شکنجە علیە نظام دیکتاتوری حاکم بودند.
در اوایل نوامبر١٩۶٠ میلادی در جلسەای کە ریاست آن به برعهدە دیکتاتور این کشور بود، اعلام کرد “که دو مشکل اساسی او خواهران میرابال و کلیسا هستند”. این سخن از جانب دیکتاتور نظامی، به معنای صدور حکم مرگ آن سە خواهر و سربه نیست کردن آنان بود. روز ٢۵ نوامبر، هنگامی که خواهران “میرابال” عازم زندان به منظور ملاقات با همسران دربندشان بودند، در یک حادثه از پیش طراحی شدە رانندگی جانباختند. مرگ این سە خواهر، اعتراض و خشم عمومی مردم متنفر از دیکتاتوری ” “تراجیلو” ” را برانگیخت کە سرآنجام به جنبش عمومی علیە نظام استبدادی تبدیل شد و آنرا در یک سال بعدتر، در سال ١٩۶١ میلادی سرنگون ساخت. خواهران “میرابال” که به “پروانه ها” تشبیه شده بودند، به سمبول مبارزە و مقاومت زنان “دومینیکن” تبدیل شدند و در اشعار فراوان ، آوازها و کتابها مختلف مورد ستایش و قدردانی قرار گرفتەاند. اکنون منزل مسکونی آنان به موزە تبدیل شدە است.
شکی در این نیست کە مبارزە برای برابری جنسیتی نه با فعالیت خواهران “میرابال” آغاز شد و نه با مرگ آنان به پایان رسید. بلکە در طول تاریخ سلطە طلبی مرد بر زن کە با شکل گرفتن نظام طبقاتی مردسالار و حاکم شدن فرهنگ منحط مردانه شکل گرفت، این مبازە ابتدا توسط زنان زجردیدە و ستمکش و سپس با همراهی مردان برابری طلب تا کنون ادامه یافتە است. پیروزی انقلاب کارگری اکتبر در سال ١٩١٧ کە نقش زنان و بویژه زنان کارگر و زحمتکش در به سرآنجام رساندن آن عظیم و سرنوشت ساز بود، در اولین اقدام خود کلیە حقوق سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و قانونی مساوی با مردان را برای زنان به رسمیت شناخت ، اقداماتی که تا آن تاریخ بی نظیر بود. این اقدامات الگویی برای مبارزە بعدی زنان در مبارزە و دست یابی به خواست های انسانی و طبیعی آنان به کمک و همیاری مردان برابری طلب در سرتاسر جهان تبدیل شد.
اما آنچه روز ٢۵ نوامبر را بعنوان روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان از حالت محلی و کشوری خارج و شکل و فرم جهانی و بین المللی به آن داد به دو فاکتور اصلی مربوط می شود.
اول – ورود گستردە زنان به بازار کار، تحصیل و امورات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کە از نیاز و ضرورت سرمایە به استثمار بیرحمانه نیروی ارزان و وسیع زنان در جهت انباشت سرمایه و سود ورزی بیرحمانه آن ناشی می شود کە خشونت فیزیکی و جسمی ، بخشی از این استثمار و بی رحمی اقتصادی است .
دوم- این سطح از حضور گستردە زنان در بازار کار و در سطح جامعە ، اگاهی ، مبارزە و تشکل یابی زنان در همه عرصەهای خانوادە ، محیط کار و جامعە را به همراه آوردە است.
مبارزە جهانی زنان چپ ، سوسیالیست و بویژه زنان آمریکای لاتین و جزایر کارائیب از دهە هشتاد میلادی قرن گذشتە و با الگو قرار دادن مبارزە خواهران ” میرابال” و ادامه فعالیت آنان علیە استبداد و گرامیداشت یاد و خاطرە آنان کە به شیوە بیرحمانه و خشونت بار و به منظور ایجاد ترس و وحشت در صفوف جنبش زنان به قتل رسیدند، تآثیر ویژەای در تعیین روز ٢۵نوامبر بعنوان روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان به همراه داشت .
این مبارزات، سرآنجام سازمان ملل متحد را ناچار نمود، در٨٣همین جلسه مجمع عمومی خود به تاریخ ١٧ دسامبر ١٩٩٩ میلادی ، با ٧٩رآی موافق کشورهای حاضر در نشست ، روز ٢۵نوامبر را به عنوان روز جهانی محو خشونت علیه زنان، طی قطعنامه شماره ۵۴ تصویب نماید. تصویب این قطعنامه و اعلام ٢۵ نوامبر بعنوان روز مبارزە علیە خشونت برضد زنان ، محصول مبارزە و نارضایتی جنبش برابری طلب و آزادیخواهانه زنان و مردان مخالف خشونت علیه زنان و بعنوان یک اقدام عمومی علیە یک پدیدە زشت و غیرانسانی فراکشوری حاصل شد. خشونت علیە زنان زخم چرکین و کثیفی است کە به پشتوانه مناسبات طبقاتی مردسالار، با حمایت های بیدریغ مذهب بر پیکر رنجور نیمی از جامعە حک می شود. خشونت علیە زنان در ابعاد خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، مدرسە ، محیط کار و اکنون توسط جریانات تروریست بنیادگرای مذهبی در قالب “دولت اسلامی ” (داعش) با خرید و فروش زنان در بازار بردگی در کشورهای عراق و سوریە ، زشت ترین چهرە را به خود گرفتە است . طبق آمارهای در دسترس و موثق ٧٠ درصد زنان مورد خشونت قرار می گیرند. براساس اعلام رسمی “سازمان جهانی بهداشت”، سالانه ١۵٠ میلیون زن در جهان و حدود ٣ میلیون کودک دختر ۵ تا ١٠ ساله “ختنه” یا قطع عضو می شوند. براساس آمار جهانی ٩٠ درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان هستند. آمار خودکشی در میان زنان دو برابر مردان است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در هر ١٢ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می گیرد. میلیونها دختر جوان در پنج قاره جهان بدون حق انتخاب به عقد مردان درمی آیند. به گزارش “برنامه توسعه ملل متحد” سالانه بیش از ٢ میلیون زن در سرتاسر جهان مجبور به تن فروشی شده یا به سمت این کار سوق داده می شوند. بیست هزار زن در سال قربانی قتل های ناموسی می شوند.
اگر چه تمام آمارهای نقل شدە از خشونت بیرحمانه و وحشیانه در سراسر جهان علیە زنان حکایت دارد ، اما به همت مبارزە اگاهانه و متحدانه زنان و مردان برابری طلب و آزادیخواه، دست آوردهای عظیمی در راه برابری زن و مرد در همه عرصە ها حاصل شدە است . با این وصف ، “مجمع جهانی اقتصاد” در نوهمین گزارش سالانه خود به تاریخ اکتبر ٢٠١۵ برابری ” کامل جنسیتی را به آواخر قرن اخیر موکول کردە است”.
تجربه تا کنونی نشان دادە که به دست آوردن هر میزان از خواست و مطالبات برحق و روزانه تودەهای کارگر و زحمتکش و بویژه زنان ، نه از قطعنامەها و دالانهای تودرتوی سازمان ملل و نه از لطف و مرحمت پارلمانهای بورژوازی و مردان لم دادە بر قدرت و ثروت ، بلکه مستقیم و بی واسطە از اعتراض و مبارزە اگاهانه، متشکل و هدفمند زنان و مردان کارگر و جناح چپ و سوسیالیست جامعە بدست آمدە و حاصل خواهد شد.
در جامعەای کە زنان بعنوان نیمه از آن آزاد نباشند و مورد ستم، سرکوب و خشونت روزانه قرار گیرند، صحبت کردن از آزادی تنها یک خود فریبی و مردم فریبی است. شرط آزادی هر جامعە آزادی زن است .
٢۵ نوامبر ٢٠١۵