نقد مقاله « کنگره سیزده و فراکسیون فعالیت بنام کومه له» (١)

بهروز ناصری

۲۰ نوامبر ۲۰۰۸

«کنگره سیزده و فراکسیون فعالیت بنام کومه له»  نام مقاله ای است به قلم وحید عابدی.

از آنجاییکه مضمون این مقاله در راستای نظرات  رفقای اقلیت نگاشته شده است، تلاش میکنم به چند نکته محوری  در این رابطه  بپردازم.

جعل واقعیات از سوی وحید عابدی

مقاله « کنگره سیزده و ….» حاوی نکات متعددی است، ولی از آنجاییکه نویسنده آن،  فرد جانبدار و منتقد حزب کمونیست ایران هستند، روشی بکار برده اند که برای انسانهای جدی و حقیقت جو جالب و جذب کننده نیست. این مقاله ترکیبی است از حدس و گمان، تشر( تا جاییکه به لحن مقاله برمیگردد)، پیشداوری نادرست و سپس طرح مسائل و نقدهای سیاسی و مضمونی.  از آنجاییکه وحید عابدی یکی از مدافعین صاحب نظر رفقای اقلیت است، لازم است به مقاله ایشان پرداخته شود.

 

مقاله در ابتدا چنین شروع میشود:«… هرچند تصمیم گرفته شده بود که کنگره موجودیت فراکسیون را نادیده بگیرد، اما شرکت کنندگان ناچار شدند به این موضوع بپردازند. شرکت و حضور اعضاء فراکسون در کنگره، و عکس العملهایی که تشکیل فراکسیون در خارج از این تشکیلات برانگیخت، چنین مباحثی را تحمیل کرد…» .

 

این پیشداوری و قضاوت نادرست است. مثلا چرا شرکت کنندگان ناچار شدند به این موضوع بپردازند؟ از کسی واهمه  داشتند؟ فشار ها تا آن حد بودند که شرکت کنندگان(؟) را واداشت و به آنها تحمیل کرد که به مباحثات مربوط به فراکسیون بپردازند؟؟ نه خیر، اینطور نیست.

 

شرکت کنندگان در کنگره سیزده کومه له ، آگاهانه به این بحث رای دادند. نه به دلایلی که وحید عابدی مورد اشاره قرار داده است، بلکه  به این دلیل که این یکی از اختلافات سابقه دار در حزب ماست، رفقای اقلیت اعضای این حزب هستند، و برای اکثریت تشکیلات مهم است  که با این رفقا وارد پلمیک شده و حتی در بالاترین مرجع حزبی که کنگره باشد، آنرا به بحث بگذارد. این حزب حق دارد تلاش خود را بعمل آورد تا وحدت آگاهانه حزبی  را  در نتیجه روشن تر شدن و شفافیت بخشیدن هر چه بیشتر سیاستها تامین نماید. 

کنگره سیزدهم کومه له این امکان  و فرصت را رسما برای رفقای مخالف بوجود آورد تا آزادانه به بیان نظرات خود بپردازند.  این روش دمکراتیکی که کنگره سیزده کومه له در قبال رفقای اقلیت بکار برد، را شما در هیچ حزب و سازمان دیگری نمیتوانید سراغ داشته باشید، و لذا بکار بردن کلماتی نظیر « تحمیل» و « ناچار» محلی از اعراب ندارند.

 

مقاله در ادامه پاراگراف فوق می افزایند که: « با این وجود و همانگونه که انتظار میرفت کنگره نهایتا تصمیم در باره برسمیت شناسی چنین فراکسیونی را به پلنوم " حکا" موکول کرد….». 

 

 

چرا « انتظار میرفت» که این موضوع به پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران رجوع داده شود؟ چون خود شما هم واقفید که روال درست تصمیم گیری حزبی به همین شکل است. لذا از قبل همین انتظار وجود داشته است.  کومه له سازمان منطقه ای( کردستان)  حزب کمونیست ایران است، لذا اختلافاتی که به کل حزب مربوط میشوند را کنگره کومه له نمیتوانست  قطعیت بخشد.

اما کنگره سیزدهم کومه له  به پلنوم کمیته مرکزی حزب، آلترناتیو، جهت و نظر خود را بیان کرد. پلنوم کمیته مرکزی حزب تمایل و نظرات کنگره  سیزدهم کومه له را چراغ راهنمای تصمیم خود قرار داد.

 

در ادامه می خوانیم که : «… آنچه که به معرض تماشا گذاشته شد حکایت از آن داشت که طرفهای درگیر بدنبال تشنج آفرینی نیستند…» .  

جالب اینست که وحید  عابدی خود را  در مقام ظاهرا بی طرف می نمایاناید.  کلمات « طرفهای درگیر» و « تشنج آفرینی» موید همین ادعا هستند.  کسی که آن مقاله را بخواند اما شناختی از حزب کمونیست ایران و کومه له نداشته باشد، لابد فکر میکند که این « طرفهای درگیر» چه « طرفهای» هستند؟ حتما این طرفها نسبت بهم خیلی خصومت و دشمنی می ورزند و برای اینکه این « طرفین»، حسن نیت نشان داده باشند، بدنبال تشنج آفرینی نبوده اند…. . همین جمله مقاله به اندازه کافی تفسیربردار بوده و منظور نهفته در پشت این کلمات را بخوبی نمایان میکند.  پس من هم چند تفسیری از آن بدست دهم. اولین تفسیر اینست که لابد نویسنده آن مقاله قبل از برگزاری کنگره سیزدهم کومه له حدسیات خود تحت نام تحلیل از کنگره سیزدهم کومه له داشته اند. پروسه دمکراتیک کنگره سیزدهم خلاف این حدسیات رقم خورده است، به همین دلیل توسل به زبان توجیه گرانه لازم میشود.  دومین تفسیر میتواند این باشد که ایشان  موافق بوجود آمدن تشنج در درون کنگره کومه له بوده اند. زیرا که در فضای تشنج و بولبشو است که میتوان استفاده لازمه را نمود، نیروهای مختلف  بسیج میشوند و بلاخره در این هرکی به هر کی، چیزی ساخته میشود. مهم اینست که حزب کمونیست ایران نماند. اگر این بوده باشد، اینهم بر باد رفت. پس مادام پیشداوریها متحقق نشده اند، باید با زبانی ابرومندانه اما تیز سخن گفت، بعضی مسائل را انکار کرد و بعضی دیگر را وارونه.

 

در صفحه
اول پاراگراف سوم، مقاله به این موضوع اشاره دارد که : « یکی از مجریان تلویزیون و در فاصله  صحبتهای هر چند سخنران در صحنه  ظاهر میشد و یادداشتهایی میخواند. نوشته هایی که گویا از طرف " اعضاء تشکیلات مخفی" ( بخوان دستهایی که از غیب آمده  بودند) رسیده بودند. جالب هم این بود که تمامی یادداشتها در تایید خط رهبری تشکیلات، در ذم فراکسیون و در راستای نصیحت کردنشان بود که " از راه رفته برگردید"، " شما سالها در خارج بوده انید و از اوضاع داخل خبر ندارید"، ما میدانیم که شما اشتباه میکنید" و غیره … که نتیجه اش چیزی جز تحت فشار روحی قرار دادن اعضاء فراکسیون به شیوه متمدنانه و ظریف نبود»

 

این ادعای وحید عابدی یکی از اختیاری ترین بخش مقاله ایشان است. باید به ایشان یادآور شد که اگر به اندازه کافی اطلاع موثق در اختیار ندارند، لطف کنند و با مراجعه به مراجع ذیربط تشکیلاتی و حتی خود رفقای اقلیت که در کردستان حضور داشتند مقداری اطلاعات موثق کسب میکردند تا در بحث تحلیلی و نقادانه مجبور نباشند به « گویا» متوسل شوند.

مسئله چنین بوده که تشکیلات کومه له ( از سوی رهبری اش) دهها فعال حزبی در شهرها را برای شرکت در کنگره دعوت بعمل آورد. متاسفانه بدلیل مشکلات عملی و امنیتی تعداد قابل ملاحظه ای حتی نتوانستند به کنگره سیزده بیایند و در آن شرکت کنند. اما علیرغم این مشکلات تعداد قابل ملاحظه ای از رفقای داخل موفق به شرکت در کنگره سیزدهم کومه له شدند. این رفقا بدلیل حفظ مسائل امنیتی  دخالتگری خود را بوسیله یادداشت انجام میدادند. طبیعی است که این یادداشتها در اختیار واحد تلویزیون گذاشته شوند. 

عابدی فکر میکند دستان غیبی پیدا شده است و غیره… ، ایشان مختارند هر طور که بخواهند فکر کنند، حتی اگر آن فکر منطبق با واقعیات هم نباشد. برای عابدی «جالب است که همه یادداشتها در تایید خط رهبری تشکیلات و در ذم فراکسیون بودند.»

 

عابدی ادامه میدهند که : « از اینکه خود اعضای فراکسیون در موقع خواندن این یادداشتها چه حالی داشته و یا نداشته، اطلاعی ندارم و نپرسیده ام» ، خوب،  آیا بهتر نبود که عابدی تحلیلش را بر اساس واقعیات مستند استوار میساخت و از این حالت حدس و گمان  و بی اطمینانی که تنها بدرد فضا سازی میخورد، اجتناب میکردند؟؟

 

سپس: « شاید برای این فراکسیون نیز چنین نمایشی از همبستگی مخفی از درون تشکیلات و از درون " طبقه کارگر آگاه" امر بدیهی و عادی جلوه کرده باشد، اما برای من بعنوان یک تماشا چی تلویزیونی از دو جنبه مشمئز کننده بود:

۱-      بدلیل سوء استفاده رهبری از اعتماد اعضا و استفاده ابزاری از تشکیلات مخفی

۲-      استفاده نامشروع از افراد ناشناخته( بدلیل مخفی بودنشان) در یک دعوای با سابقه تشکیلاتی که طرفین شناخته شده هستند و دعوایی را علنی پیش می برند.»

 

باید به عرض وحید عابدی  رساند که ایشان برخلاف ادعای که میکنند یک تماشاچی بیطرف تلویزیون نبوده و نیستند. ایشان یک شخصیت جانبدار نظرات رفقای  اقلیت درون و مخالف حزب ما هستند که تلاش میکنند  بعنوان  یکی از تکیه گاههای سیاسی رفقای اقلیت ظاهر شوند. به همین دلیل به خود اجازه میدهند که واقعیات را  وارونه نشان دهند.  ایشان  تشکیلات  مخفی کومه له را به باد تمسخر میگیرد،  که از شرکت  رفقای تشکیلات کومه له در داخل در  کنگره سیزدهم کومه له چنین «" شاید …. چنین نمایشی از همبستگی مخفی از درون تشکیلات و از درون " طبقه کارگر آگاه" …." »  نام ببرند.

عابدی ها در طول سالیان اخیر آنقدر بر طبل اینکه « حزب کمونیست ایران تابلوی بیش نیست» و «وجود خارجی ندارد» کوبیده اند که توانای خود را برای دیدن واقعیاتی که همین  امروز موجود هست را از دست داده اند و اگاهانه  به خلط مبحث روی می آورند. مثلا  منظور ایشان از اینکه  طبقه کارگر آگاه را در گیومه میگذارد چیست؟ چرا  ایشان  دعوت از تشکیلات مخفی را  که امر  کاملا ساده و جا افتاده در  طول  تاریخ کنگره های  حزبی بوده است  را  این چنین بی پروا بجای " طبقه کارگر آگاه" میگذارند؟

مسئله این است  که عابدی  میداند چه میگوید. او دارد به زبان توپ و تشر متوسل میشود، والا او میداند که اعضای تشکیلات مخفی کومه له، هر چند جزو طبقه کارگر هستند، اما مثل تشکیلات مخفی تعریف میشوند… . 

 

با این  وجود،  ببینیم چه چیزی مشمئز کننده است: دعوت تشکیلات کومه له از رفقای تشکیلات مخفی یا آشفته فکری وحید عابدی.

 

عابدی  می نویسد که برای او بعنوان تماشاچی تلویزیون،  برنامه های  مربوط به کنگره سیزده کومه له، از  دو جنبه مشمئز کننده بودند: اول اینکه رهبری کومه له  از ا