از جمال چراغ ویسى تا بدرقه کوروش بخشنده،۳۰ سال تداوم حضور سوسیالیسم کارگرى در کردستان

از اول ماه مه سال ١٣۶۴ یعنى ۴ سال قبل از آن زمان که جمال چراغ ویسى کارگر ٢۴ ساله سازمان آب سنندج ، در روز جهانى خودش وهم طبقه ایهایش در اول مه سال ١٣۶٨ ، در مراسم سالن ورزشى تختى شهر سنندج بر انترناسیونالیسم و جهانى بودن اتحاد کارگری پاى فشرد ، سه دهه مى گذرد . طنین صداى انترناسیونال برمزار کوروش بخشنده فعال کارگرى و سوسیالیست در هفته گذشته در شهر سنندج ، در امتداد و تازه کردن یکبار دیگر پیمان با جمال چراغ ویسى و آرمان انترناسیونالیستى او، و نتیجه حضور فعال و خود آگاه طبقه کارگر در بیش از سه دهه گذشته در صحنه مبارزه طبقاتى در کردستان است . گرچه در طى این ٣٠ سال اوضاع سیاسى جامعه و شرایط مبارزه طبقاتى و سیاسى درکردستان هم مانند همه جا از پیچ وخمها و فراز ونشیبهاى زیادى گذشته است . اما در هر شرایط و در دل توازن قواى بشدت نامناسب مبارزه کارگرى در ابعاد صنفى و سیاسى در کردستان با چهره و مضمون چپ همیشه یکى از روندهاى مهم رویا رویی در مقابل رژیم اسلامى سرمایه دارى بوده است وسرکوب و اعدام نتوانسته است آن را خاموش کند . 

جمال چراغ ویسى را یکماه بعد از سخنرانى اش در اول مه سنندج ١٣۶٨ یعنى در خرداد همان سال دستگیر کردند و سال بعد از آن بخصوص در آستانه اول مه سال ۶٩ در نهایت قساوت به جوخه هاى مرگ سپردند . با اعدام او نشان دادند که رژیم سرمایه داران در حفظ منافع طبقاتى خود توهمى ندارد . جامعه کردستان و جنبش کارگرى با اعدام این کارگر جوان در ماتم واندوه فرو رفت . نه به آن خاطر که جامعه اعدامى بخود ندیده بود ، در آن مقطع اعدام جواب روزمره رژیم جنایتکار اسلامى به هر مخالف و معترضى بود . جوانان بسیار و حتى کم سن وسال تر از جمال و نوجوانان بسیارى خیلى وقتها به جرم داشتن نسبت خانوادگى با أعضا سازمانهاى اپوزیسیون جمهورى اسلامى در نهایات قساوت پاى دیوار گذاشته شدند .
جرم جمال نه حمل اسلحه بود و نه شرکت در هیچ عملیات مسلحانه اى علیه رژیم . او فقط بر جهانى بودن روز کارگر و تشویق به اتحاد و تشکیل شوراى کارگرى تأکید کرده بود . جمهورى اسلامى که تیرش در جلو گیرى از برپایی مراسم اول مه ١٣۶٨ به سنگ خورده بود مى خواست با این جنایت هولناک جنبش کارگرى کردستان را سر جاى خود بنشاند . مى خواست بگوید در کردستان نه تنها با اپوزیسیون مسلح بلکه در مقابل کارگر ضد سرمایه دار ، قسى القلب تر است . مى خواست تکلیف مبارزات کارگرى و فعالین آن و اول ماه مه هاى آنان در کردستان را با این جنایت هولناک براى سالهاى آینده معلوم کند . اما بزودى روشن شد که رژیم جهل و جنایت کور خوانده است . در کردستان عاصى از حاکمیت سیاه اسلامى که جوانان و معلمین و پرستاران و مادران جانباختگانش این رژیم سیاه و ضد بشرى را به مصاف طلبیده بودند ، بخصوص کارگر به حکم شرایط زندگى و طبقاتى اش چطور مى توانست خاموش بماند ؟ همرزمان جمال همانطور که پیمان بسته بودند ، علیرغم حضور دژخیمان رژیم به انحای مختلف در اول ماه مه ها صداى همبستگى طبقاتى خود را با مراسم هاى بزرگ و کوچک بخصوص در شهرهاى سقز و سنندج به گوش هم طبقه ایهاى خود رساندند . اعتراض و اعتصاب کارگرى در کارخانه و کارگاه و معدن و شرکت های ساختمانی همچنان میدان مبارزه طبقاتى علیه کارفرما و سرمایه داران بود . مبارزه حق طلبانه بیکاران براى تامین بیمه بیکارى یکى از عرصه هاى است که دستاوردهایی بهمراه داشته است . تلاش براى ایجاد تشکل فراگیر کارگرى علیرغم افت وخیزهاى آن همواره در جریان بوده است . رهبران و پیشروان کارگرى کردستان در ارتباط دایم با تشکلها و رهبران کارگرى سراسرى قرار داشته و از تجارب یکدیگر براى پیش برد مبارزاتشان استفاده کرده اند . جنبش کارگرى در کردستان از جمله در مواردى توانسته است ، پشتیبانى تشکلهاى کارگرى و نهاد هاى بین المللى را علیه پایمال شدن حقوق خود توسط جمهورى اسلامى بخود جلب کند .
در کوران این مبارزه سخت و نابرابر طیف وسیعى از پیشروان وفعالین کارگرى در کردستان پا به میدان گذاشته اند که خود آگاهى سوسیالیستى و انترناسیونالیستى در آنها خمیر مایه و دستاورد ٣٠ سال مبارزه پر مشقت کارگر در کردستان است .
در طى بیش از ٣٠ سال گذشته و در دل خفقان حاکمیت اسلامى جنبش کارگرى – سوسیالیستى در کردستان همواره یکى از جنبش هاى اصلى صحنه سیاسى کردستان بوده است . جمال چراغ ویسى و کوروش بخشنده و صدها کارگر و آزادیخواه و سوسیالیست دیگر ثمره این مبارزه تنگاتنک هستند و به آسانى بدست نیامده اند . بهمین دلیل است که مراسم خاکسپاریشان هم به تازه کردن پیمان همرزمانشان براى آدامه راه آنها تبدیل مى شود .
جمهورى اسلامى با تلاش بى وقفه و بکار گیرى نیروهاى سرکوبگر و قانون و دادگسترى همواره مى خواهد با تهدید ارعاب زندان و شکنجه وفشار روحى فعالان جنبش کارگرى کردستان را ساکت کند . اما این جنبش پس از ٣٠ سال تلاش و جانفشانى امروز یک واقیعیت عینی است . نه قابل انکار است ونه قابل حذف . در حال حاضر جمهورى اسلامى با تهدید رهبران دیگرى از جمله محمود صالحى و زندانى کردن مجدد جعفر عظیم زاده بار دیگر جنبش کارگرى در کردستان و ایران را به مصاف طلبیده است . نباید گذاشت رهبران وسرمایه هاى جنبش کارگرى در گوشه زندانهاى رژیم اسلامى از بین بروند . با تمام قوا وبا بهره گرفتن از همه امکانات در داخل و خارج ایران باید رژیم اسلامى را براى آزادى کارگران زندانى و برداشتن فضاى فشار و تهدید از روى سر فعالین کارگرى تحت فشار گذاشت . جمهورى اسلامى را مى توان با فشار اعتراضات گسترده در همه جا بخصوص در مراکز کارگرى کلیدى و پر قدرت وادار به آزاد کردن کارگران زندانى نمود .
زنده باد اتحاد کارگرى
همایون گدازگر
٨ نوامبر ٢٠١۵