"کنگره" سازمان زحمتکشان، نقطه جوشش بحران و اختلافات درونى!

عبدالله شریفى

طبق اخبار منتشر شده و نشده، "کنگره" سازمان زحمتکشان در چند کیلومترى شهر سلیمانیه، با تشنج و زد و خورد وایجاد فضاى نظامى میان جناحهای مخالف درون این جریان برگزار شد. اختلافات حول محور عبدالله مهتدى از یک طرف و عمر ایلخانیزاده از طرف دیگر تازه نیست، چندین ماه است که در جریان است. عبدالله مهتدى در راس یک جناح که مدعى اکثریت است در مقابل عمر ایلخایزاده قرار گرفته است. سایت ها و منابع خبرى در این مدت مرکز نشر مطالب متعددى بودند که حکایت از شقه شدن این جماعت میکرد.

 سرانجام در این روزها جناح مهتدى با برگزارى تجمعى در اردوگاه زرگویز تشکیل "کنگره" خود را بدون شرکت جناح رقیب اعلام میکند. فضا متشنج میشود و سران جناح مهتدی افراد وابسته به خود را دست به ماشه در برابرجناح مقابل صف میکنند. این مسئله به دخالت نیروهاى امنیتى جلال طالبانى(آسایش) منجر میشود. گویا تاکنون کاربدستان آسایش طرفین دعوا را در دو جلسه به "ارامش" دعوت کرده اند. اما بالا گرفتن تشنج و زد و خوردهای فعلا غیر مسلحانه، دامنه این فضا را به درگیرى مسلحانه نزدیک میکند. درنتیجه افراد مسلح آسایش به آن منطقه تحت پوشش امنیتی خود اعزام میشوند و اردوگاه را "اشغال" میکنند و گویا حتى جلال طالبانى تلفنى چند بار سران این دو جناح را در قالب "نصیحت"، تهدید کرده است.
 به این صورت سرانجام بعد از مدتها کشمکش جناحهاى درون سازمان زحمتکشان، حتى توصیه ها و ژست هاى "دلسوزان کرد" برای فتح "باب دیالوگ" و نصایح دوستانشان در اروپا در باب تمرین دمکراسى و "تعامل" و تحمل"دگراندیشان" موثر واقع نیفتاد و باند معروف  به "سازمان زحمتکشان"، که تمام هست و نیستشان را صرف بازسازی "کومه له" ناموجود صددرصد کردی کردند، دیگر نه بشکل باند مهتدى-  ایلخانیزاده بلکه در قالب باندهاى مهتدى و ایلخانیزاده در مقابل هم در فضاى متشنج و نظامى صف آرایی کردند.
این گونه اخبار اکنون در اردوگاههاى نیمه نظامى احزاب و جریات ناسیونالیستى کرد، دارد به روند "عادى" مبدل میشود. هنوز چند ماه از پرده اول همین نمایش در اردوگاه مرکزى حزب دمکرات کردستان نگذشته است که تکرار آن در سازمان زحمتکشان را امروز شاهدیم.
 امروز دیگر دشوار و غیرقابل فهم نیست که بگوییم، سازمان زحمتکشان حاصل روند خاص اجتماعى نبود، در شرایط متعارف فعالیت جنبش هاى اجتماعى به صحنه سیاست نیامده بود، این جریان بار اولش نیست که زیر سرنیزه ها مناسک کنگره برگزار میکند. زیر همین سرنیزهایی که اکنون در نقش "پاسدار صلح" فیمابین طرفین دعوا هستند این جریان با کودتا علیه کومه له، سزارین شد و بدنیا آمد. در چنین فضایى بود پروژه محتوم به شکست "بازسازى کومه له" علیه کل آزادیخواهى و سوسیالیسم پا به میدان گذاشت.این جریان با  پشت بستن به جلال طالبانى در فضاى دو خرداد و توهم به تکرار سناریو عراق در ایران، عروج نفرت پراکنى قومى، امید به میلتاریزم آمریکا و… بوجودش آوردند. اکنون نزدیک به یک دهه از آن ماجرا میگذرد، سناریوهائی که فلسفه وجودى سرهم بندى کردن جریان زحمتکشان را توضیح میداد یکى یکى شکست خورده و خود در بى افقى به گل نشسته اند. جلال طالبانى با مشکلات عدیده عراق، و معضلاتی که نیروی "آزاد کننده" عراق، آمریکا، این پدر جدید "کرد"ها با آن در نتیجه عواقب اشغال نظامی روبروکرده است، حتی قادر به راندن سازمان خودش نیست تا چه رسد نیروی دست و پاگیر و مزاحم و چموش دیگرى را یدک بکشد.
من قبلا مبسوط تر در مورد ریشه هاى این بحران و سرانجام آن در مطلبى با عنوان( نگاهى به بحران درون زحکمتکشان)  نوشتم، قصد ندارم به آنچه گفته شده مجددا بپردازم. اما از دریچه همین واقعه، یاداورى چند مورد ضرورى است.
 آنچه امروز به عنوان کنگره این سازمان در جریان است در واقع مجمع سران و کسانى است از محفل عبدالله مهتدى که حتى حق شرکت را و سهیم کردن کسانى در یک وجبى خود قائل نیستند. این کنگره یک سازمان سیاسى نیست، جنگ و گریز دارودسته ای مرتجع و از نوع راهزنان سیاسی است که در پروسه شکست و افول خود و به نتیجه نرسیدن سرهم بندی کردن یک باند ضدکمونیست و متعصب قومی، گلوی همدیگر را میجوند. جریان مهتدى هیچگاه مشروعیت استفاده از نام کومله را نداشته است، سازمان زحمتکشان کردستان ایران، از اواخر دهه چهل شمسى تا تشکیل حزب کمونیست سه کنگره داشت که کنگره هاى دو و سه آن کنگره هاى ملزومات تشکیل حزب کمونیست و دفاع از مارکسیسم انقلابى بودند، این که در کنار مجموعه اوضاع سیاسى و بى اشتهایی رهبرى کومه له با کودتا اسم کومه له را مصادره کردند، مسئله غیر متعارفى بود که نتیجه اى اجتماعى هیچگاه نداد و نمیتوانست بدهد.

آنچه امروز معلوم است این است که علیرغم فضاى نظامى در ایران، علیرغم موجودیت ننگین جمهورى اسلامى و کشمکش آمریکا با جمهورى اسلامى، نفوذ کمونیسم به عنوان پدیده اى اجتماعى در کردستان ایران یکى از فاکتورهایی است که دیر یا زود پدیده عبدالله مهتدى را به این وضعیت میراند. جریان زحمکتشان تنها در فضاى نابودى و اشغال و شعله ور شدن جنگهاى قومى و مذهبى در ایران شانس "چیزى" شدن راداشتند و دارند. به هر درجه این افق غیر انسانى  به هر دلایلى تار شود، امکان رشد و ماندگار شدن جریانات شبیه به سازمان زحمتکشان نیز تیره و تار تر میگردد. در شرایط متعارف در شرایطى که مردم براى آرمان هاى آزادى خود صحنه سیاست را قرق کنند غیر ممکن است که جامعه کردستان پدیده ارتجاعى قومى مانند ورژون عبدالله مهتدى را هضم کنند. مردم به این سادگیها، تاثیرات دیرپای کمونیسم و کمونیستها و اساطیر آنان در اذهان جامعه را به مشتی سرگردنه بگیر سیاسی تسلیم نمیکنند.
این وضعیت خارج از نفس نقش مخرب سازمان زحمتکشان، اما نظامى کردن فضاى تجمعات سیاسى امرى که فعلا از دو جریان ناسیونالیستى کرد در کردستان عراق، که خۆد باز مانده سنت هاى دیرین این جنبش است، ضربه اى است در جهت بى اعتبار کردن تجمعات
سیاسى و حقوق مدنی مردم برای ابراز عقیده و تجمع و تشکل. این فضای کانگستریسم قوم پرستانه و ناسیونالیستی است. سیر عقب راندن جامعه و دستاوردهاى مدنى و علمى جامعه در این دوران سیاه و شوم در عرصه هاى متفاوت خود را در قالب سنت و رسوم جا میزنند. گویا دست بردن به اسلحه، ترور و بیحرمت کردن مخالف سیاسی (اقلیت) توسط (اکثریت) امرى است مجاز!!! این پدیده سیاست و فعالیت سیاسى نیست باز شدن درب گانگستریسم سیاسى است. تخریب روند ها و سنت هاى جا افتاده در فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى است، تخریب تصویر مثبت از کنگره و سمینارهاى جریانات سیاسى و "دست برماشه گذاشتن" علیه  سنتهائی است که بشریت با مبارزات سخت و طولانی به دست آورده است. این گرو گیری و تحمیل ارتجاع برای سرهم بندی کردن باندهای مرتجع و ضدکمونیست زیر تهدید سایه تفنگ  مقدمات عملیات انتحاری است که باید وسیعا مورد اعتراض قرار گیرد.
علاوه بر آن در این اردوگاهها قاعدتا کودکان و خانواده هایی هستند که بر خلاف انتخاب خود در آنجا گرفتار شده اند، این تشنج و فضاى نظامى مخاطرات جدى جانى و روحى براى این جمع ایجاد میکند.
از قرار معلوم سیاست احزاب پارتى و یکیتى در قبال این گونه اتفاقا ت، معلق کردن وضعیت به جاى حل آن میباشد. بعید نیست فردا گزارشات دو طرف از چاقو کشى، زد و خورد و حتى تیراندازى به طرف همدیگر در همین فضاى حضور نیروهاى آسایش هم از رسانه های کردی و البته "بیطرف" سردرنیاورد. اتفاقاتى که بعد از چندین ماه از جدایى جناح هاى حزب دمکرات کماکان روی میدهند. نیروى هاى احزاب "دولتى" در قالب بى طرفى ظاهرى پاسیو به خود میگیرند و سعى میکنند تشنج مهار شده را کش بدهند. متاسفانه حتى براى کودکان و خانواده ها هم فکرى نمیکنند، از انتقال آنها به شهر ها ممانعت میکنند، از آنها  به صورت سپر انسانى در مقابل هم سو استفاده میکنند، تصور کنید که از وجود شما ناخواسته در مقابل دستجات ارتجاعى مسلح در چند مترى همدیگر سنگر بسازند، چقدر درناک و غیر انسانى است!
این اردوگاهها را جدا نمیکنند، بلکه این وضعیت را نگهدارى میکنند و دخالت خود را در آنجا حفظ میکنند در پرتو اوضاع جارى و کشمکش ایران و آمریکا بر سر مساله عراق، امکان دخالت جمهورى اسلامى در رابطه با لاینحل و معلق گذاشتن این وضعیت را میشود پیش بینى کرد.
اینکه سازمان زحمتکشان به چنین سرنوشتى افتاده است و اینکه این جریان ارتجاعى امکان رشد و تکثیر پیدا نکرد تا اینجا به نفع منافع مردم و جامعه کردستان است. اما تا زمانى که مسئله عراق و حضور احزاب ناسیونالیست کرد در عراق هست و امکان مادى و نظامى دارند و دستشان در سفره مردم است، باز هم امکان ماندن جریاناتی مانند گروه مهتدى و گروه ایلخانیزاده وجود دارد. باید در برابر سازماندهی و سرهم بندی کردن چنین باندهای مسلح از کیسه مردم کردستان عراق قاطعانه ایستاد. باید مردم کردستان عراق را فراخواند که یقه زعمای اتحادیه میهنی را بگیرند که به چه حقی از سفره آنان و از منابع زیست آنان برای سرپا نگاه داشتن یک باند ضدکمونیست و مزاحم اهداف آزادیخواهانه توده های مردم حاتم بخشی میکند؟ عبدالله مهتدى این" استاد اشتباه کردنها" این بارهم درس نخواهد گرفت و تا زمانى امکان دارد در اوهام ارتجاعى خود بیشتر به عمق خواهد خزید. و گروه عمر ایلخانیزاده هم "مستقل" خواهد شد، اما این بار در کنار گروههاى" بازسازى کومه له" گروهایى "اتحاد و آشتى کومه له" هم شکل میگیرند والبته دامنه فعالیتشان هم وسیعتر میشود. همه در فاز دیگرى یعنى انتظار و سیر حوادث براى مدتى دیگر زندگى خود را سپرى میکنند، به امید اینکه باز هم سران اسلامى ایران در بازى مذاکره و بیا برو نقشى برایشان  پیدا کنند، با کمک طالبانى خواهند ماند .. کشاندن تجربه کومه له و فداکارى کمونیستها به پاى مسله "کرد و براى کرد" شاید تغذیه سیاسى روتین کارى این دوران انتظار باشد.
 ١۵ اوت ٢٠٠٧