کارزار جهانی آقای رئیس دانا در حمله موشکی به لیبرتی

کارزار جهانی آقای رئیس دانا در حمله موشکی به لیبرتی

آقای دکتر رئیس دانا در مصاحبه هایش عموماً خود را اقتصاددان و … می نامد اخیراً یک کارزار جهانی را در رابطه با جنایت در لیبرتی فراخوان داده است. قبل از ورود به بحث ،  لازمست از ایشان سئوال کنیم که وضع کارزار « لگام»  یعنی همان لغو اعدام گام به گام که ایشان و چند نفر دیگر  برای جلوگیری از اعدام های وحشیانه نظام ولایت فقیه تأسیس کردند به کجا رسید؟ یک ارزیابی و گزارشی را برای استفاده دیگر کنشگران ارائه نمایند که چند درصد به اهداف خود نزدیک و موفق به جلوگیری از اعدام توسط جمهوری اسلامی شده  لست، همانطور که می دانیم ماشین کشتار و سرکوب حاکمیت لحظه ای توقف نکرده و همانند قبل از ابزار کشتار درمانی، برای حل بحران های خود سود می برد. از اعدام کودکان گرفته، تا اعدام مبارزین سیاسی و فعالان کارگری و قتل آنها از جمله کارگر مبارز شاهرخ زمانی که چندی قبل اتفاق افتاد.

البته آقای رئیس دانا در کنار پیشبرد مبارزه لغو گام بگام اعدام،  تز « پرو روسی » خود را با تمام توان به پیش می برد. بزعم ایشان بشار اسد، حاکم سوریه، یک نیروی مترقی و ضد امپریالیست است تمامی مخالفین وی را داعشیان تشکیل می دهند. هواپیماهای جنگنده روسی هر نفس کشی را به مبارزه طلبیده و  مغز اردوغان در حال متلاشی شدن توسط آنها است . روسیه توانست در منطقه خاورمیانه امپریالیسم آمریکا را بزانو درآورد. جنگ مقدس روسیه وحزب الله لبنان که حسن نصرالله مدعی است که چون پیرو ولایت فقیه است، با غرب سازش نکرده و آنرا شکست می دهد و جمهوری اسلامی که سابقه مبارزه ضد امپریالیستی از سال های ۵۷ ببعد را دارد طیف انقلابی و مبارز را تشکیل می دهند. مخالفین اسد  تسلیحات خود را از اسرائیل دریافت می کنند.  حوثی ها مبارزه ای مترقی و ضد امپریالیستی را سازمان داده اند و در لبنان نیز حزب الله محور مقاومت را تشکیل می دهد. یکی از همفکران وی پیش بینی کرد که تمامی منطقه خاورمیانه تحت نفوذ روسیه درخواهد آمد وآینده روشنی در انتظار آنست.

آقای رئیس دانا این موضوع ساده را متوجه نشده، که این جنگ ها  بین جناح های مختلف کشورهای سرمایه داری و امپریالیستی و تنها برای سرکوب و نابودی جنبش های مبارز طبقه کارگر و سوسیالیستی و برای نابودی زیر ساخت ها اقتصادی و اجتماعی و شهری است، که تا دهها سال مردم منطقه قادر به سربلند کردن نباشند وفقط مجبور به فروش نفت ارزان قیمت، فروش نیروی کار ارزان برای امرار معاش روزانه باشند. باید به ایشان یادآوری کرد که بخشی از همین محور مقاومت مد نظرایشان،  یعنی حاکمیت نظام ولایت فقیه در ایران بطور مستقیم، در توافقات تاریخی پشت پرده و برای سرکوبی سوسیالیست ها، ملیون و کمونیست ها قدرت گرفت و تمام جنایات، نسل کشی و ریشه کن کردن نیروهای سوسیالیست با همکاری آمریکا و تشکیلات دست نخورده ساواک و اطلاعات پلیس شاه انجام شد. در عراق با قدرت مستقیم نظامی آمریکا، حکومت شیعی آن خلق و ایجاد گردید. مشی آقای رئیس دانا و همفکران در اوایل انقلاب آن بود که : « سپاه پاسداران باید به سلاح سنگین مسلح شود» و در رأی دادن به نظام ولایت فقیه و قانون اساسی آن و رأی برای ریاست جمهوری خامنه ای و صادق خلخالی قصاب مبارزین و انقلابیون بخصوص در کردستان سر و دست شکستند.  ایشان در خاطره شان هست در همان وقت حزب ایشان ( اکثریت و توده) تشکل های انقلابی و مبارز در سراسر ایران و بخصوص کردستان را  ضد انقلابی و دست پرورده آمریکا می دانستند. مخالفت و مبارزه حزب توده و اکثریت با سازمان مجاهدین خلق نیز سابقه ای بسیار ریشه ای دارد. حمایت از افزایش  اعدام ها توسط رژیم برای ایجاد امنیت جهنمی از درخواست های مکرر آنان بود.

ماشین کشتار، سرکوب و نابودی مبارزین و خلق های منطقه در سراسر  ایران اعم از کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان و بلوچستان و آذربایجان و غیرو، ترور مخالفان در خارج از کشور  و  همچین گسترش جنگ در عراق، لبنان و سوریه و یمن و غیرو طی این ۳۷ سال هرگز لحظه ای متوقف نشده است. این رژیم هم اکنون در تنگنای بحران های بسیار شدید قرار گرفته و خلاصی از آن  برای وی متصور نیست، همانند سال ۶۷ و پس از شکست در فتح عراق و پذیرش زهر آتش بس، دست به کشتار حدود سی هزار زندانی سیاسی اسیر و بی دفاع بر طبق قانون شرع و برای ایجاد محیطی امن برای بهره وری سرمایه زد هم اکنون با افزایش بحران ها برای ششمین بار به اقدام جنون آمیز قتل عام و کشتار مجاهدین در اشرف و لیبرتی و گسترش اعدام ها در ایران پرداخته است. در حالیکه ایجاد کمترین صدمه و ناراحتی، از اقدامات ضد بشری بوده و قتل عام مخالفین غیر مسلح جنایت علیه بشریت محسوب می شود، این کشتار نشانگر آنست که این رژیم هیچ تفاوتی در جنون قتل و کشتار و نابودی تمامی مخالفین و دگر اندیشان نسبت به سال های ۵۹ و ۶۰ نکرده است. خوی جنایت و درندگی وی همانند همان روزهای اول بقدرت رسیدنش شعله ور است. لازم به ذکر است که حمله اخیر به لیبرتی در شرایط بحرانی رژیم و در شرایطی که تمامی مردم بجان آمده اند، تنها معرفی اپوزیسیون عملی و موجود- مجاهدین خلق- به تمامی مردم تحت ستم ایران است و قطعاً به ضرر رژیم تمام خواهد شد.  در گزارش سایت شیرازه امت حزب الله در مورد موشک باران لیبرتی آمده است « گزارش شیرازه به نقل از میزان، در حمله راکتی شب گذشته به اردوگاه لیبرتی در بغداد(محل اسکان عناصر گروهک تروریستی منافقین) ۱۶ راکت به این محل اصابت کرد که در نتیجه آن دستکم ۲۵ نفر از عناصر این گروهک تروریستی به درک واصل شدند. این در حالی است که برخی منابع خبری نیز از شلیک ۸۰ راکت به محل اسکان تروریست های منافق خبر می دهند. بر اساس این گزارش در نتیجه حمله به اردوگاه لیبرتی بخش های وسیعی از محل اسکان تروریست ها مورد اصابت موشک قرار گرفته است و در آتش می سوزد» ( تأکید از من است) این نشانگر آنست که در تداوم اجرای سیاست سال های اولیه حاکمیت و سپس گسترش جنگ در سوریه و عراق،  در فردای گسترش مبارزات مردم بجان آمده از فقر و سرکوب حاکم و تعمیق بحران ها ، سرنوشتی مشابه در انتظار مردم و طبقه کارگرخواهد بود.

آقای رئیس دانا در صفحه فیس بوک خود در بر اساس چارچوب همان تفکر توده ایستی قدیم و با ژست اپوزیسیون وارد موضوع جنایت رژیم در سرکوب خونین لیبرتی شده، اما سرنا را بر خلاف تمامی تشکل ها و جریانات اپوزیسیون سرنا را از سر گشاد زده و  بصورت بسیار ماهرانه ای به تطهیر رژیم جمهوری اسلامی می پردازد.

ایشان می گوید ” برای نجات این بی دفاع ماندگان از این کشتار های بی رحمانه ی، که گاه به گاه تکرار می شود تا فقط قدرت طلبی سیاسی گروهها و دولت ها را ارضا کند  .. ”   در اینجا مسئولیت تشکیلات مجاهدین را برابر و یکسان با  دولت ها ! ؟ در کشتار قرار می دهد و هر دو را در یک کفه ترازو می گذارد. به آقای رئیس دانا و همفکران می بایست یادآور شد که مجاهدین مستقر در لیبرتی کودک کمتراز ۱۸ سال نیستند که ایشان اشک تمساح می ریزد. واقعیت این است که کشته شدن و یا صدمه روحی و جسمی هر کدام از آنان جنایت علیه بشریت است اما سازمان ملل، کمیته پناهندگان و دیگر سازمان های مسئول جهانی به تک تک آنان پیشنهاد ترک لیبرتی و مراجعت به کشورهای دیگر داده اند و آنان با آگاهی کامل از خطرات، ماندن  در لیبرتی را ترجیح داده اند. هر کدام که تمایل داشته اند اشرف و لیبرتی را ترک کرده اند. آقای رئیس دانا با دادن پیام به همپالگی ها در اروپا می گوید : که کارزار باصطلاح جهانی راه بیندازند و از فرصت پیش آمده استفاده کنند. آقای رئیس دانا می گوید «می بینیم که خود بخود نه اراده ای برای نجات آنان وجود دارد و نه نیروئی برای باز داشتن مهاجمان. باقی مانده تقریبا دو هزار نفری در لیبرتی در معرض نابودی کاملند. نگذاریم این انسانها در جلوی چشمان ما بیش از این آماج کشته شدن های بعدی قرار بگیرند »  ایشان مجدد مسئولیت کشتار را مساوی البته با اولویت تشکیلات مجاهدین دانسته و برای جلوگیری از از ادامه کشتار برنامه می دهد . این راه حل امروزی ازهمان نوع است که در اوایل دهه ۶۰ حزب تو ده و اکثریت خواهان نابودی و اعدام هر چه بیشتر انقلابیون توسط جمهوری اسلامی بودند، امروزه که دیگر خود حزب توده همراه دهها گروه و تشکل رسماً حمله موشکی و کشتار در لیبرتی را محکوم کرده است، ایشان با نعل وارونه زدن همان سیاست سال های ۶۰ را پی می گیرد. آقای رئیس دانا در ادامه می گوید « حتا اگر نیت قلبی شماری از آنان یا مدیرانشان شهادت طلبی باشد. این کمپین با نیروی درونی آزادی خواهی و برابری خواهی شرکت کنندگان در آن شکل می گیرد و نه در ادامه ی ایدئولوژیهای هوادارانه یا خصمانه » .  ایشان با ذکر خواست شهادت طلبی،  مجاهدین خلق را با امت حزب الله در جنگ ایران و عراق یکی می گیرد و علت این وضعیت را ایدئولوژی خصمانه و یا هوادارانه ؟ !!! ارزیابی می کند. تمامی تضادهای۳۷ ساله و سیاست سرکوب آزادی های فردی و اجتماعی، دمکراسی و غارت سرمایه را ناشی از اختلافات ایدئولوژیکی می داند، که هر دو طرف مسئولند. بهتر از این نمی توان کشتار جمهوری اسلامی را تطهیر و عامل کشتار و جنایات را خود تشکیلات مجاهدین دانست. این همان منطقی است که اصلاح طلبان حکومتی شریک در سرکوب سال های ۵۷ تا دهه ۸۰ بکار می برند.  هیچ خوش خدمتی بهتر از ایجاد تشتت در بین اپوزیسیون وجود ندارد، زیرا نظام ولایت فقیه که خود عامل کشتار و جنایت است، قطعاً نمی تواند توجیه گر این همه توحش در بین اپوزیسیون باشد و این وظیفه را افرادی بنام اپوزیسیون قلابی و دیگر اندیش همانند همپالگی های ایشان در دهه ۶۰  که برای بیشتر شدن اعدام  به جمهوری اسلامی فشار می آوردند، و هم اکنون نیز نعل وارونه می زنند، به بهترین نقشی ایفا می کنند. آقای رئیس دانا می گوید « اگر به هستی مستقل و حقوق انسانی آزاد همگان اعتقاد دارید این کار زار را سازمان بدهید …….. و بخواهید دست از توطئه و کشتار و سکوت بر دارند و با اقدام عملی وارد کارزار شوند. از عوامل واقعی این جنایت ها بخواهیم پایشان را از این میدان بیرون بکشند. شفاف و غیر جهت گیرانه و مصمم باشیم . بگذاریم در این جریان جنایت کاران دست خودشان را رو کنند » ( همه تأکید ها از من است)  ایشان از چه کسانی بخواهند که پایشان را از میدان کشتار بیرون بکشد؟ سازمان « لگام» آقای رئیس دانا نتوانست حتی یک اعدام معمولی را در داخل لغو و یا به تعویق بیندازد پس واضح است که از جمهوری اسلامی نمی توان خواست که نسبت به سازمان یافته ترین تشکیلات موجود واقعی و سراسری علیه خود کوتاه آمده و دست به کشتار نزند، این ناشی از خوی انحصار و درنده خوئی آنست، پس بزعم ایشان تشکیلات مجاهدین می بایست پای خود را از این کشتار بیرون بکشد . با توجه به نظرآقای رئیس دانا که  در این جریان جنایت کاران دست خودشان را رو کنند، تمامی مسئولیت را متوجه تشکیلات مجاهدین می کند. از این خوش خدمتی پیچیده تر به نظام کشتار و جنایت ولایت فقیه نمی توان سراغ گرفت، که بجای محکوم کردن جنایت و نسل کشی که تا امروز ادامه دارد و ایجاد صف متحد و یکپارچه برای جلوگیری از درندگی های جمهوری اسلامی، انگشت اتهام را به سمت قربانیان بگیریم. دست جمهوری اسلامی در این جنایات رو  و مبرهن است و فرمانده جنایت و کشتار، قاسم سلیمانی تبریک کشتار اشرف را به بالاترین ارکان حکومت از جمله « مجلس خبرگان» می برد. هیچ تردیدی نیست که اولین هدف رژیم و وزارت اطلاعات آن متلاشی کردن مجاهدین خلق است، اما دستی که از نظر آقای رئیس دانا در این جنایت باید رو شود دست خود تشکیلات مجاهدین است .

 امثال آقای رئیس دانا و برخی  اپوزیسیون کاغذی، مجازی و قلابی،  مجاهدین خلق را یک فرقه می دانند در حالیکه نفوذ اجتماعی و سیاسی و دامنه مبارزات  این سازمان با اینگونه مدعیان کاغذی و فرقه گرا اساساً قابل قیاس نیست. معلوم نیست چگونه یک فرقه بدون پایگاه اجتماعی در چند دهه توانسته به مبارزه یکپارچه خود ادامه دهد و امثال ایشان حتی به  تعداد انگشتان یک دست متشکل نیستند، در واقع یک تشکل یک نفر است. در صورت ایجاد یک تشکل چند نفره سریعاً انشعاب می کنند، لذا امثال ایشان فرقه گرایی خود را  فرافکنی می کند. فرقه گرایی از نظر آنان سنجش پایگاه اجتماعی نیست، بلکه عدم تبعیت از فرقه آنانست

در اینجا نگارنده اساساً وارد جایگاه مبارزاتی سازمان مجاهدین، بخصوص جایگاه طبقاتی و یا طرح ده ماده ای و اهداف استراتژیکی و سبک مبارزه آنها نمی شوم. نه تنها وابسته و یا هوادار سازمان مجاهدین خلق اساسا نبوده ام بلکه باعث تأسف و تأثر اینجانب است که سازمان و تشکیلات مطلوب و مورد نظر من که سوسیالیست با رویکرد کارگری و با مشی دمکراتیک و لائیک و دیگر ویژگی مورد نظر است،  چرا امروز در صف اول مبارزه سیاسی و اقتصادی- اجتماعی علیه جمهوری اسلامی قرار نداشته و بصورت پراکنده و غیر متشکل است. اختلاف من با سازمان مجاهدین در عمل ( در تفکر که تفاوت بسیار عمیق است) در تلاش و رقابت برای ایجاد چنین سازمان و گسترش و آوانگارد بودن سازمان مطلوب خود  در مبارزه است، در این راه لحظه ای هم تأمل وسستی نخواهم کرد، اما هیچگاه سدی در برابر مبارزه دیگر تشکل ها، از جمله مجاهدین خلق که خواهان تحول با هر درجه ای از  رادیکالیسم اجتماعی و اقتصادی هستند، نمی گردم،  زیرا مفهوم هر مبارزه ای را ایجاد و گسترش تشکیلات رادیکال سوسیالیستی دانسته و تحول در وضع موجود و استفاده از آن یک پایه دسترسی به اهداف می باشد. مبارزه با دیگر جناح های اپوزیسیون را بنفع رژیم ولایت فقیه و سرباز بی جیره و مواجب شدن آن می دانم. از طرف دیگر نمی خواهم شاهد تداوم وضع جهنمی موجود، حاکمیت قرون وسطایی و چرخش درب بر همین پایه و تداوم حاکمیت  نظام ولایت فقیه باشم. جنایات،  نسل کشی، غارت و بهره کشی از میلیون ها کارگر و زحمتکش با توجیه ضد امپریالیست بودن تنها خدمت به نظام سرمایه و ارتجاع است.  هر تحولی را مثبت می دانم و در شرایط متحول و جدید ، نه برای اهداف آنها که برای اهداف و آرمان خود مبارزه خواهم کرد.

                                                                                                                              حسن افتخاری

                                                                                                                             اول نوامبر ۲۰۱۵