به مناسبت هفدهمین سالگرد حزب کمونیست کارگری

گفتگو با محمد آسنگران

 ایسکرا: به هفدهمین سالگرد تشکیل حزب کمونیست کارگری نزدیک می شویم. حزب در چه شرایطی و در پاسخ به کدام ضرورت سیاسی و تاریخی تاسیس شد ؟

 آسنگران: قبلا اجازه بدهید هفدهمین سالگرد حزب کمونیست کارگری را به همه کارگران و همه انسانهای تحت ستم و اعضا و فعالین حزب و هر انسان برابری طلبی تبریک بگویم. این حزب امید و روزنه ای به دنیایی روشن و آزاد است و همه انسانهای آزادیخواه و معترض را به پیوستن به آن فرا میخوانم. اما در جواب به سوالتان باید بگویم که:

 حزب کمونیست کارگری جواب طبقه کارگر و کمونیستها به دنیای نابرابر و نشانه عزم و اراده انسانیت متمدن علیه حاکمان استثمارگر، وحشی و قهار بود. این حزب جواب کمونیستها و ابزار کمونیستها برای رسیدن به دنیایی آزاد و برابر بود و هست. اما این حزب در شرایط سختی تشکیل شد که کل رسانه های جهانی و قدرتهای پیروز در مقابل شکست سرمایه داری دولتی بلوک شرق با افتخار ”مرگ کمونیسم“ و پایان هر نوع برابری طلبی و آزادیخواهی را فریاد میزدند. این حزب خلاف جریان و بر خلاف فضای حاکم بر جهان تشکیل شد. نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان در آن مقطع با مهندسی افکار عمومی به مردم قبولانده بودند که کمونیسم و مارکسیسم راه حل نیست. اعلام کردند با فروریختن دیوار برلین و شکست الگوی شوروی کمونیسم تمام شد. 

 برای هر ناظر و تاریخ نگار ”واقع بینی“ پایان دهه ٨٠ میلادی، با پایان کمونیسم تداعی شد. کمتر کسی پیدا میشد که خلاف اینرا بگوید. تمام احزاب کمونیست و سوسیالیست در دنیا یا اسمشان را تغییر دادند و یا با اضافه کردن کلمه دمکراسی تلاش کردند خود را از صف ”دیکتاتوری کمونیستها“ در بلوک شرق جدا کنند. زیرا برای همه آنها هم آن بلوک معنی سوسیالیسم و کمونیسم را داشت. آغاز دهه ٩٠ میلادی آغاز تعرض افسار گسیخته بورژوازی راست پیروز بود. تحت لوای شکست بلوک شرق و شوروی آن زمان شکست کمونیسم و مارکسیسم را فریاد زدند. تعرضی همه جانبه و بیرحمانه به کمونیستها آغاز شده بود. بورژوزی بازار آزاد پیروز شده بود. با این پیروزی میخواست تقاص خود از مبارزات طبقه کارگر که در طول حیات خود با آن موجه شده بود را بگیرد. با شکست بلوک شرق و سرمایه داری دولتی این بلوک، اعلام کردند کمونیسم شکست خورده است. آوار این شکست را بر سر طبقه کارگر و انسانیت برابری طلب خراب کردند.

 اما جواب منصور حکمت و کمونیستهای کارگری به این تعرض بیشرمانه و بیرحمانه، دفاع جانانه و بدون تخفیف از مارکسیسم و رهایی انسان و نقد سرمایه بود.  اگر چه دفاع از انسانیت و آزادی انسان و ایده های برابری طلبانه در بسیاری از کشورهای جهان دیوانگی و سر به سنگ کوبیدن معنی میشد، اما کمونیستهای کارگری در حقانیت تئوریهای مارکس شک نکردند. با پافشاری بر نقد سرمایه و با زنده نگهداشتن نقدهای مارکس در هر محدوده ای که در توان داشتند، در مقابل این تعرض بیشرمانه بورژوازی به سنگر بندی پرداختند. این سنگر بندی در آن مقطع بدون منصور حکمت ممکن نمیشد. بورژوازی راست علیه انسانیت و برابری طلبی در بوق و کرنا کرده بود که این پایان تاریخ است و سرمایه بازار آزاد و دمکراسی مبتنی بر آن آخرین مدل و سیستم اداره جامعه است! تشکیل حزب کمونیست کارگری جواب مارکسیستها در ایران به این تعرض جهانی بود.

 

 تعرضی که حداقل به مدت یک دهه تحت تاثیر پیروزی بر بلوک شرق، فضای تخریب ایده های رهایی انسان و برابری طلبانه را با شدت و حدت تمام ادامه داد. اما در پایان دهه ٩٠ نیاز انسان و نیاز جامعه به بهتر زیستن و نیاز به اتکا به عقلانیت و خرد به جایی رسید که افسار گسیختگی بازار آزاد سرمایه داران و تئوریسین هایشان با موانع جدی مواجه شد. فرمان پایان تاریخ از همین مقطع از جانب بخشی از تئوریسینهای بورژوا با شک و تردید جدی روبرو شد. ایدئولوگهای ”عاقلتر“ بورژوازی راست پیروز از این مقطع با احتیاط بیشتری حرف میزدند.

 دهه ٩٠ را میتوان دهه تعرض همه جانبه بورژوازی بازار آزاد و دمکراسی به ایده های آزادیخواهانه و برابری طلبانه نامید. اما در همین دهه بود که مارکسیست بزرگی مانند منصور حکمت و همراهانش حزب کمونیست کارگری را تشکیل داده و به عنوان یک راه حل و پرچم انسان خلاف جریان، پاسخی درخور و جسورانه به تعرض دشمنان انسانیت دادند. اگر چه صدای ما ضعیف و محدود بود، اما نشان دادیم که صدای حقیقت و صدای آزادی انسان زنده است. این صدا و این پرچم با حزبش، با سیاستهای رادیکال و انسانیش، با رهبران و رسانه هایش و تیزبینی و حقانیتش اکنون در دوره ای دیگر و با اعتماد بنفس بسیار بالاتری در میدان سیاست آماده است ونقش ایفا میکند. 

 اکنون که دنیا تغییر کرده است و سرمستی بورژوازی بازار آزاد و دمکراسی مبتنی بر آن، به پایان و به بن بست خود رسیده است و ابداع کنندگان تئوری پایان تاریخ، نویسنده پایان بازار آزاد و پایان آمریکا شده اند، اکنون که برخلاف دهه ٩٠ که حتی ”کمونیستها“ و یا بهتر بگویم کمونیستهای سابق، کاپیتال را پنهان میکردند که متهم به خیال باف و غیر واقعبین نشوند، حتی راست ترین جناحهای بورژوایی از جمله سارکوزی  هم با ورق زدن کاپیتال مارس عکس میگیرند. این تحولات نشان میدهد که دوران تعرض طبقه کارگر و کمونیستهای کارگری آغاز شده است. پایان بوق و کرنای پیروزی بورژوازی بازار آزاد و دمکراسی، آغاز دوران تعرض ما طبقه کارگر آگاه و کمونیستهای کارگری است. البته نباید غافل بود که در بحران مرگباری که اکنون سرمایه داری در آن غوطه ور شده است تلاش میکنند به مردم جهان بگوین