عملیات نیروهای هوا- فضای روسیه در سوریه، سراسیمگی در واشینگتن و بروکسل

عملیات نیروهای هوا- فضای روسیه در سوریه، سراسیمگی در واشینگتن و بروکسل

ورود قدرتمند روسیه به میدان مبارزه با تروریسم بین المللی تحت امر امپراطوری آمریکا، که همه ویژگی های فاشیسم و تروریسم را (نظامی گری، برتری طلبی، ملت برگزیده، گزافه گویی، توسل به ترور و کشتار جمعی برای اشاعه رعب و هراس در جامعه) در خود جمع کرده، چهره اصلی و ماهیت واقعی رژیم حاکم امپراطوری و وابستگان آن را بار دیگر با وضوح هر چه تمام تر آشکار ساخت. روسیه از روز ۳٠ سپتامبر سال جاری میلادی، در شرایطی بنا به درخواست دولت قانونی سوریه و بر اساس قوانین بین المللی ناظر بر امنیت جهانی، ثبات منطقه ایی و مبارزه با گسترش خطر تروریسم به عملیات بمباران مواضع تروریسم بین المللی در این کشور دست زد، که امپراطوری آمریکا و متحدان خرد و کلان ناتوئی و منطقه ای آن، از جمله ترکیه، عربستان سعودی، قطر (اگر بتوان این آخریها را کشور شمرد) قصد داشتند در روزهای برگزاری هفتادمین اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که توجه جهانیان روی آن تمرکز یافت بود، طی یک حمله گاز انبری دمشق را تصرف نموده، سوریه را به وضعیت لیبی یا حتی بدتر از آن دچار سازند و جهان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند.

نمایش اراده و قدرت روسیه در جنگ با تروریسم بین المللی، بویژه پس از شلیک موفق ٢۶ موشک از ناوهای روسیه در دریای خزر بمواضع داعش در سوریه در ۷ اکتبر، حکام فاشیست واشینگتن و بروکسل را غافلگیر و سراسیمه ساخت. مقامات واشینگتن و بروکسل اگر چه حمله هوائی روسیه بمواضع تروریستهای داعش در سوریه را در آغاز بنوعی تأئید می کردند، اما با گذشت اندک زمان، آرام آرام به بازخوانی و تکرار هذیانهای مالخولیائی همیشگی خود پرداخته، در مقابل نبرد تعیین کننده روسیه با تروریسم بین المللی تحت امر خود موضع خصمانه گرفتند.

تخاصم غربیها با بمباران مواضع داعش در سوریه توسط نیروهای هوا- فضای روسیه ابتدا به بهانه یک دقیقه پرواز جنگنده روسیه در حریم هوایی ترکیه خود را نشان داد. تا جائیکه دبیر کل ناتو، ینس استولنبرگ جسله اضطراری شورای فرماندهی ناتو را فراخواند و بدنبال آن مقامات و رسانه های معلوم الحال غربی جنجال و هیاهو براه انداختند. دو بار پرواز کوتاه مدت جنگنده روسیه در حریم هوائی ترکیه اتفاقی بود که اغلب در همه کشورها: اول- بدلیل خطوط غیر مستقیم مرزی، دوم- اساسا در شرایط بدی آب و هوا یا واقع بودن فرودگاه در مناطق مرزی روی می دهد که معمولا موجب هیچ واکنش یا اعتراض رسمی نمی شود. البته، نباید از نظر دور داشت که در این بازی بی مایه، سعی کردند نقش اول را به رژیم نواستعماری- صهیونیستی ترکیه بریاست رجب طیب اردوغان محول نمایند.

اظهارات، بیانات و مواضع اتخاذی کینه توزانه سران رژیمهای غربی بر علیه بمبارانهای دقیق مواضع «داعش» (نیروی زمینی آمریکا و ناتو) در سوریه توسط جنگنده های روسیه در روزهای اول در لفافه «روسیه داعش را بمباران نمی کند»، «روسیه مخالفان میانه رو سوریه را بمباران می کند»، «روسیه باید به بمباران سوریه(؟!) خاتمه دهد» و نظایر چنین اراجیف مضحک پوشیده شد. اما، استمرار و شدت این بمبارانها آنها را به اظهار نظرهای احمقانه تر و اتخاذ مواضع گستاخانه تر واداشت تا آنجا که دمیستورا، نماینده اسمی سازمان ملل متحد در امور سوریه را با توجیه کذایی «ادامه بمبارانهای روسیه سوریه بوضعیت سومالی دچار خواهد کرد»، به مسکو اعزام کردند.

البته، لازم به ذکر است که روسیه هیچ یک از بهانه تراشی ها و دفاع پوشیده و آشکار غرب از داعش را بی پاسخ نگذاشت. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور و مقامات ارشد وزارت دفاع روسیه، با بیان اینکه یا «بما هدف نشان دهید یا بگوئید کجا را بمباران کنیم»، فراشان امپراطوری را در مخمسه قرار دادند. اما در نقطه مقابل این، فاشیستهای غرب نه تنها درخواست بحق و منطقی روسیه را نادیده گرفتند، حتی ادامه کمکهای تسلیحاتی به «تروریستهای میانه رو سوریه» را بار دیگر اعلام نموده و در پی آن، بگزارش سی ان ان رژیم آمریکا روز پنجشنبه، ۱۴ اکتبر ۵٠ تن تسلیحات و مهمات در ۱۱٢ بسته از طریق هوائی به تروریستها تحویل داد و در نهایت، رژیم آمریکا با امتناع از مذاکره با روسیه در خصوص مبارزه با تروریسم در سوریه، به تعبیر پوتین، ضعف و درماندگی سیاسی خود را نشان داد. باضافه این، دولت آمریکا حماقت و سرگشتگی خود را آنجا نشان داد که از شناسائی حمله موشکی روز سه شنبه (۱۳ اکتبر) به سفارت روسیه در دمشق بمثابه یک اقدام تروریستی خودداری نمود و چندی پیش نیز با طرح پیشنهادی روسیه مبنی بر وارد کردن نام «داعش» به لیست تروریستهای شورای امنیت سازمان ملل متحد مخالفت کرد.

ناگفته نماند من با این رفتار آمریکا به این ترتیب موافقم که اولا- غربیها با توجه بمنافع نامشروع خود تروریسم را همواره به دو گونه متفاوت: «تروریسم خوب» و «تروریسم بد» تعریف نموده و غیر از گروها و سازمانهای تروریستی دست ساز خود، که «تروریستهای خوب» حساب می کنند، هر کشور یا سازمان «نامطلوبی» را که در نقطه مقابل منافع غرب قرار گیرد، بنام «تروریست بد» یا «حامی تروریسم»، در لیست تروریستی جعلی خود وارد می سازند. ثانیا- با این توضیح که بنظر من داعش واقعا یک گروه یا سازمان تروریستی نیست. زیرا، نفرات سازمانهای تروریستی معمولا و لوزما باید به سلاحهای نفری و تجهیزات خرابکاری قابل اختفا و حمل در زیر لباس یا حد اکثر خودرو مجهز باشند؛ تروریستها نمی توانند جا و مکان شناخته شده داشته باشد؛ چرا که به اقتضای عمل خود، باید بزنند و در بروند و مخفی شوند… اما داعش و همه سازمانهای تروریستی ساخته رژیمهای فاشیستی غرب مانند «القاعده»، طالبان، بوکوحرام، الشباب و سایره، کشورها و یا منطقی از آنها را اشغال می کنند، به سلاحهای سنگین و پیشرفته مسلح هستند؛ در مناطق تحت سلطه خود حکومت تشکیل می دهند و حکمرانی می کنند؛ استحکامات و مراکز فرماندهی جنگی ایجاد می کنند؛ بخشی از نفت مورد نیاز غرب و ۷٠- ۸٠ مواد مخدر جهان را تأمین می نمایند؛ ثروتهای مادی- معنوی، فرهنگی- تاریخی مناطق اشغالی را به غرب قاچاق می کنند و مشتری همه متاع آنها نیز آمریکا و رژیمهای غربی متحد آن هستند… بنا بر این، داعش یا سایر گروههای تروریستی را می توان در ردیف یک ارتش کامل و مجهز به آخرین فناوری قتل و کشتار مانند ناتو طبقه بندی کرد. بعبارت دیگر، داعش و سایر گروههای تروریستی را می توان بخش منتخب زبده ترین نیروی زمینی آمریکا و ناتو حساب کرد. با این وصف، آمریکا حق داشت و دارد با وارد کردن نام داعش به لیست تروریستهای شورای امنیت سازمان ملل متحد مخالفت نماید.

به هر صورت، در مدت پنج سالی که از آغاز جنگ استعماری غرب علیه سوریه، کشتار بی امان انسانهای بیگناه، ویرانی کامل زیرساختها و تاراج ثروتهای مادی و تاریخی آن می گذرد، بسیاری از اسرار این جنگ کثیف از پرده برون افتاده، واقعیتهای زیادی روشن شده است. با این وجود، یادآوری برخی نکات برجسته از گاه شمار جنگ استعماری فاشیسم غرب علیه سوریه بطور کلی، منطقه نفتخیز خاورمیانه ضروری بنظر می رسد.

امپراطوری آمریکا و اقمارش که در سالهای دهه هشتاد سده گذشته میلادی با ایجاد گروه «القاعده» و طالبان تروریسم را به سطح سیاست رسمی دولتی خود ارتقاء درجه دادند و پس از آن، در سالهای آغازین دهه نود، «انقلابات رنگی»، یعنی تروریسم در قالب شورشهای خیابانی بشکل ترور و کشتار انسانها و انتساب آن به دولتهای حاکم را در کشورهای «نامطلوب» اتحاد شوروی و اروپای شرقی در دستور روز قرار دادند. در نتیجه تداوم و توسعه سال به سال این روش مذموم، موفق شدند در سال ٢٠۱۱ اوضاع کشورهای تونس، مصر، یمن را با عنوان جعلی و عوام خر کن «بهار عربی» بهم زده، «خودیهای مستهلک» را از اریکه قدرت به زیر بکشند. در این کشورها، امپراطوری به روش شناخته شده «بزن خودی را تا دیگران بترسند» متوسل شد. در ادامه «بهار عربی» رژیمهای غربی توانستند لیبی، پیشرفته ترین کشور آفریقا و مرفه ترین کشور جهان بعد از نابودی اتحاد شوروی را که هیچ اتفاق و اعتراضی در آن روی نداد، با استفاده از فیلمهای تبلیغاتی شبیه سازی شده در هالیوود، آنکارا، قطر و با استفاده از گروههای تروریستی و بمبارانهای جنون آمیز از هوا و دریا به عصر پارینه سنگی برگردانده، رهبر آن، سرهنگ قذافی را در پیش پای هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا بطرز فجیعی قربانی نمایند. البته، در اینجا ناگفته نماند که امروزه کشوری بنام لیبی عملا وجود ندارد. این کشور به حوزه نفوذ طوایف و قبایل تقسیم شده و بیش از ۵۶٠ دسته و گروه بر سر ریزه ها و بقایای ثروتهای به تاراج رفته لیبی سابق با هم می جنگند.

تقریبا همزمان با لیبی، عین سناریو را در کشور «نامطلوب» دیگر، در سوریه، کشوری با حاکمیت دمکراتیک (طبق تعاریف سرمایه داری) در ماه مارس سال ٢٠۱۱ بنمایش گذاشتند. با شروع جنگ استعماری- نیابتی غرب علیه سوریه، گماشتگان امپراطوری و بادمجان دور قاب چینهای آن تمام نیرو و توان خود را برای مداخله نظامی و تبدیل جنگ نیابتی به جنگ مستقیم بکار بستند. اما همه طرحهای ارائه شده رژیمهای فاشیستی- تروریستی غرب به شورای امنیت سازمان ملل متحد با مانع وتوی چین و روسیه نقش بر آب شد.

در مواجه با چنین موانع مستحکم، سران غرب افکار عمومی را مدتی با تبلیغات سوء پیرامون تسلیحات شیمایی سوریه، که در مقابل سلاحهای اتمی اسرائیل تولیده شده بود، مشغول داشته و استفاده موهوم سوریه از آن را بعنوان «خط قرمز» خود اعلام کردند. در راستای بهره برداری از این تبلیغات، چندین بار از سلاح شیمیائی برای کشتار شهروندان سوریه از جمله در حلب و غوطه بواسطه واحدهای نظامی- تروریستی تحت فرمان خود استفاده کردند. این دسیسه و جنایت آنها نیز با مانع سخت روبرو گردید و به ابتکار روسیه، سوریه خلع سلاح شیمیایی، و غرب امپریالیستی خلع «خط قرمز» گردید.

با وجود اینها، فکر اشغال سوریه حتی برای یک لحظه هم از سر سران بی سر غرب بیرون نشد. بمنظور اجرای این طرح کثیف، زمانی گله ای بنام «دوستان سوریه» بسردمداری امپراطوری آمریکا تشکیل داده و کنفرانسهای یک و دوی ژنو را برگزار کردند. این ترفندشان نیز کارگر نیافتاد. دست آخر، جنگ سالاران غربی شیادی خود را با تشکیل «ائتلاف» مرکب از ۶٠ کشور قد و نیم قد برای «یک دوره ۱٠ ساله جنگ با داعش» در ماه ژوئن سال گذشته بنمایش گذاشتند. از همان ابتدا پیدا بود که این دسیسه غربیها برای مداخله مستقیم در جنگ علیه سوریه نیز جز رسوائی نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت و عملا شاهدیم که چنین هم شد. زیرا، در اثر بمباران هوایی مواضع تروریستهای داعش در سوریه و عراق توسط نیروهای هوائی امپراطوری آمریکا و برخی پیروانش در مدت ۱۵ ماه پس از تشکیل «ائتلاف شصت گانه»، نه تنها در تحرکات تروریستهای داعش کمترین تضیفی مشاهده نشد، حتی، موجب تقویت، تسلط آن بر اراضی بیشتری از خاک سوریه و عراق و سنگین تر شدن پرونده جنایات این ارتش تروریستی غرب نیز گردید. و اگر این را هم اضافه کنیم که «جنگ» چهارده ساله امپراتوری آمریکا و متحدان قد و نیم قد آن با تروریسم در افغانستان نیز فقط به تقویت ترور و تروریسم، جنگ و نا امنی، افزایش چندین ده برابری تولید و قاچاق مواد مخدر منتج گردید، اسرار نهان جنگ زرگری و عوافریبانه امپراطوری آمریکا و دست نشاندگانش با تروریسم بین المللی هویدا می گردد و به تبع آن، تصویر واضحی از سیمای ضد انسانی غرب امپریالیستی- فاشیستی در مقابل هر چشم بینا نمایان می شود.

با این اوصاف، مشارکت فعال روسیه بعنوان یکی از اعضای ائتلاف غیررسمی ششگانه- ایران، سوریه، عراق، حزب الله لبنان و مقاومت فلسطین و همچنین، بمثابه یکی از اعضای مرکز اطلاعات تازه تأسیس ائتلاف چهارجانبه بغداد در مبارزه با تروریسم بین المللی، در عین تغییر تمام معادلات جهانی و منطقه ایی، طشت رسوائی امپراطوری آمریکا و دنباله روانش در بروکسل را از بام جهان فرو افکند و نشان داد که همه ترفندها و توطئه های آن از قبیل تلاش برای «ایجاد منطقه پرواز ممنوع برای نیروی هوائی سوریه»، طرح تشکیل گله «دوستان سوریه»، سر هم بندی «ائتلاف ضد داعش» و تعیین مهلت ۱٠ ساله برای «مبارزه» با آن، چیزی نبود جز تلاشهای نابخردانه برای دستیابی به اهداف پلید خود در خاورمیانه و در رأس آنها، اشغال سوریه. بعبارت دیگر، همه اقدامات و عملکردهای رژیم آمریکا نشان داد که «داعش» بخشی از نیروی زمینی آمریکا و ناتو است و نیروهای هوا- فضای روسیه از جنگ دفاعی ارتش ملی و نیروهای دفاع مردمی سوریه با ارتش متجاوز خارجی و مزدوران داخلی آنها پشتیبانی می کند.

خبرهای میدانی جنگ استعماری غرب علیه سوریه حاکی از آن است که چشم انداز پیروزی نیروهای دفاعی و تشدید و تداوم سراسیمگی و سرگشتگی سران غرب در واشینگتن و بروکسل از هم اکنون پیداست.