تحولات منطقه و هراس جمهوری اسلامی از خیزش مردم کردستان

تحولات منطقه و هراس جمهوری اسلامی از خیزش مردم کردستان

روز دوشنبه ۲۰ مهرماه تجمعی تحت عنوان ” کنگره انجمن ژئو پولیتیک ایران با عنوان همدلی اقوام ایران، انسجام و اقتدار ملی” آغاز بکار کرد. یکی از شرکت کنندگان در تجمع پاسدار رحیم صفوی است.

چند ماه پیش نمایش هزینه بردار دیگری تحت عنوان ” کنگره پیشمرگان مسلمان کرد” در کردستان برگزار شد. روز ۱۴ مهرماه پاسدار رجبی فرمانده سپاه بیت المقدس کردستان از برگزاری مضحکه ای دیگر تحت عنوان “کنگره ۵ هزار و ۴۳۰ شهید کردستان” ( منظور مزدوران محلی رژیم در کردستان است) که قرار است در سنندج برگزار شود، خبر داد. امروز مدیر کل ارشاد استان کردستان اعلام کرد که نمایش دیگری تحت عنوان ” کنگره بین المللی امام شافعی” در اردیبهشت ماه سال آینده برگزار می شود. به این تجمعات هراس آلود رژیم، نمایشات “هفته بسیج”، “هفته دولت”، “هفته دفاع مقدس”، “هفته ارتش و نمایش بنام اقتدار نیروهای مسلح” “هفته امر به معروف و نهی از منکر” و سایر نمایشات و فرمایشات و رفت و آمدهای مقامات لشکری و کشوری به کردستان که روزانه در شهر و شهرستانهای مناطق کردنشین کشور از ایلام تا ماکو برگزار می شود، را بیافزاید تا به هراس و نگرانیهای رژیم از بابت رشد نفرت مردم کردستان از رژیم  و نگرانی در باره خیزشهای احتمالی قابل درک تر باشد.

نکته مورد توجه در این مطلب کوتاه ادبیات و الفاظ بغایت فریبکارانه ائی است که در این نمایشات و در نمایش روز دوشنبه ۲۰ مهرماه در وصف مردم کردستان بکار برده می شود. مواردی از آن ذکر می کنم و آن را با ادبیات سایر سران و مقامات جمهوری اسلامی و حتی سران رژیم شاه مقایسه می کنم و قضاوت در باره این بی شرمی را به شما خوانندگان این مطلب می سپارم.

“اسکندر مرادی” دبیر این گردهمائی می گوید : “توجه به تحولات خاورمیانه و خشونت های قومی و مذهبی که این منطقه را در آستانه تحولات خشونت آمیز قرار داده است، ایده ای شد تا درخواست میزبانی هشتمین دوره کنگره توسط استان کردستان را ارائه بدهیم.”

از نقد اظهار نظر مرادی و خشونت نامیدن اعتراضات مردمی در کشورهای منطقه که بیشتر منظورش مردم بخشهای دیگر کردستان است، صرفنظر می کنم. نظرات این جیره خواران از آنچنان ارزش اجتماعی و علمی برخوردار نیست که به آن پرداخت. این نوع اظهارها خوردن نان به نرخ روز است. اما، عمق نگرانی رژیم در برگزاری این نشست آنهم در کردستان از تحولات منطقه ناشی می شود که در سخنان دبیر مضحکه دانشگاه کردستان بروشنی پیداست. هدف اساسا” یافتن راه حلی برای پیشگیری از پیوستن مردم کردستان به جنبش منطقه ائی علیه استبداد است. ادبیات فریبکارانه اسکندری در جمله بعدی نهفته است که می گوید : “کردها فرصتی استثنایی برای ایران هستند.” از نظر اسکندری و سران رژیم، مردم کردستان، مردم حق طلبی نیستند که ۳۶ سال آزگار است توسط این نظام مردم ستیز سرکوب می شوند و حقوق و مطالبات طبقاتی و ملی شان پایمال می شود، بلکه برای ایران که منظور از ایران نظام سرمایه دارای فاسد اسلامی است، فرصت اند. به عبارتی دیگر از نظر آنها مردم کردستان ابزارند.

یکی دیگر از حاضرین در این نمایش بنام “محمد رضا حافظ نیا” که، عنوان استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس را هم یدک می کشد، در باره مردم کردستان چنین اظهار نظر می کند : “کردها در سطح گسترده ای به ایرانی بودن خود می بالند و خود را یک ایرانی اصیل تلقی می کنند.” چه تهوع آور است بیان چنین جملاتی در حالی که مناطق کردنشین ایران از هر لحاظ، توسعه، اشتغال، بهداشت و درمان، رفاهیات، حاشیه نشینی و آلونک نشینی در رتبه آخر کشوری قرار دارد و از محرومترین و عقب مانده ترین مناطق کشور است. این شارلاتانها همگی سر و ته یک کرباسند. به این مناسبت بکاربردن جملاتی از این نوع توسط  دیگر سران رژیم را یاد آور می شوم.

سال ۷۸ محمد خاتمی در جریان سفرهای بنام انتخاباتی اش به استانهای کردستان و آذربایجان غربی کلمات و جملاتی را بکار برد که در محتوا با نطق حضرات شرکت کننده در این نمایش و نطق دیگر سران رژیم در باره مردم کردستان که هراز گاهی به کردستان سفر می کنند و بشکل ملال آوری تکرار می شود تفاوتی ندارد.

خاتمی در سفر انتخاباتی اش به کردستان در سال ۷۸ می گفت : “هیچ قومی نمی تواند ادعا کند که از کردها ایرانی است”، “مهابادی به ایرانی بودنش افتخار می کند و ایرانیان به ایرانی بودن مهابادی”، “مریوان خورشید ایران است”، “کردستان سپر نفوذناپذیر ایران در طول تاریخ است” “در گذشته نسبت به سنندج بی مهری شده است”، “کردها مرزداران شجاع و سلحشور ایران هستند”.

تردید نکنید که، اگر آرشیو سخنرانی و نطق های رضاشاه، محمد رضا شاه، هویدا، علم، بازرگان، بنی صدر، خامنه ای و رفسنجانی و عناصر دیگری از این قماش را که به کردستان سفر کرده باشند مرور کنید، انبوهی از این مفاهیم و جملاتی را که اسکندری، حافظ نیا، خاتمی و رجبی و … بکار برده اند را خواهید یافت. برای مردم کردستان در دو شرایط، یکی تعمیق نارضایتهای مردم کردستان و احتمال خیزش، سران دولتهای مرکزی تردیدی در بکار بردن ادبیات جنگی و آغاز کشتار مردم کردستان به خود راه نمی دهند. و در دوره ائی که به آراء مردم کردستان و یا آرام کردن آنها نیاز دارند، بکار بردن چنین ادبیاتی آشناست.

پرسش اینجاست در شرایطی که مطابق شاخص های توسعه، از همان ابتدای آغاز سلطنت پهلوی تا آغاز و ادامه دولت حسن روحانی که بیش از ۲ سال از آن می گذرد و مردم مناطق کرد نشین همچنان در دشوارترین شرایط زندگی مادی، قضائی و امنیتی، محرومیت های فرهنگی قرار دارند، در شرایطی که بیکاری، فقر، بی مسکنی، اعتیاد زندگی اکثریت خانواده ها مردم کردستان را در کام مرگبار خود فرو برده است و در کلیت خود اعمال خشن ترین ستم ها بر مردم کردستان به جزء جدائی ناپذیری از زندگی این مردم تبدیل شده است، هدف از برگزاری این نمایشات، سفرها و نطق های فریبکارانه بر متن تکرار وعده های بی اساسی که تنها در حد شعار باقی می ماند چیست؟

پاسخ روشن است. جلوگیری از هرگونه خیزش احتمالی مردم کردستان بر متن تحولات منطقه ائی و برهم خوردن نظم خاورمیانه هدف رژیم است. علاوه بر این به پای صندوق رای کشاندن آنها در مضحکه انتخابانی اسفند ماه هدف دیگری است که سران جناحهای مختلف رژیم در پی آنند. اما، مردم کردستان گرچه در یک فضای بشدت میلیتاریزه و امنیتی زندگی می کنند فریب این ادبیات ریاکارانه سران رژیم و جیره خواران محلی اش را نخواهند خورد. نه تنها این بلکه، هر زمانی که تشخیص بدهند زمینه ها عینی یک خیزش فراهم است و توازن قوا تغییر کرده است و خواهد کرد، خشم نارضایتی خود را با بانگ رسای کارگران و زحمتکشان ایران یکی خواهند کرد و یک صدا مرگ بر جمهوری اسلامی سر خواهند داد و بساط رژیم و مضحکه هایش را در هم خواهند پیچید.