برخی از هنرمندان کُرد در رکاب سیاستهای ضد فرهنگی سپاه پا می زنند

تاکنون چند بخش از سریالی کُردی با عنوان  “هیلانه ی به خته وری” را که مرکز تهیه و تولید آن شهر سنندج است را تماشا کرده ام. از این هنرمندان قبلا” هم سریالها و نمایشات روی صحنه ائی را تماشا کرده بودم. آخرین کار این دسته از هنرمندان کُرد که پایگاه اصلی فعالیت شان شهر سنندج است، سطحی ترین و عقب افتاده ترین نوع نمایش تلویزیونی است که تاکنون مشاهده کرده ام. نقش اصلی در این سریال را فردی بنام “کا حه مه علی” بعهده دارد. “کا حه مه علی” که در سریالهای دیگر همین نقش را بازی می کرد، اینبار هم با زبان به اصطلاح هنر، لهجه و رفتار مردم یکی از مناطق روستائی اطراف سنندج را تحقیر و بنام آنها عقب مانده ترین افکار و رفتار را نمایندگی می کند. در این سریال در دکان بقالی اش شلم و دوینه می فروشد و درآمدهایش را با چرتکه قدیمی حساب می کند. مشاور پسر به اصطلاح فوق گرفته پزشکی از خارج برگشته اش خروسی قرمز بنام “قه نی” است. با این وصف این سریال سفارشی اهانت آمیز سپاه پاسداران و مرکز تبلیغات اسلامی و ارشاد را می بایست سریال کا حه مه علی، شلم و دوینه، بایزی و قه نی  نامگذاری می کردند.

رواج این نوع هنر در سنندج و کردستان به زمانی برمی گردد که سپاه پاسداران علاوه بر تسلط نظامی بر جغرافیای کردستان، بر حوزه  ادبیات، مطبوعات و هنر نمایشی نیز چنگ انداخت و فعالیت تمام گروههای هنری پیشرو و نسبتا” رادیکال، حتی نشریات منتقد چارچوب نظام را تعطیل و ممنوع کرد. بجای آن با براه انداختن سفیران میلتاریزم هنری و برگزاری جشنواره های توجیه اعدام و سنگسار زنان، هنر تسلیم و توجیه وضع موجود و به انحراف بردن اذهان مردم و دور کردن آنها از واقعیات تلخی که بر آنها می رود را رواج داد.

نماینده و نمایندگان این نوع هنر مورد تائید سپاه پاسداران و در بهترین حالت هنر خنثی، افرادی از جمله یوسف اسدی هستند که، در آخرین مضحکه بنام انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در سنندج در سال ۹۲، در حمایت سپاه پاسداران با ۳۹ هزار رای جعلی بعنوان عضو شورای اسلامی شهر سنندج سر از صندوق رای در آورد و اخیرا” هم برای کاندید شدن در مضحکه انتخابات مجلس در اسفند ماه امسال از عضویت در این شورا استعفاء کرده است.

تحقیر و سرگرم کردن مردم حول مسائل سطحی و دور کردن آنها از پی بردن به عمق فجایعی که توسط سپاه و نظام اسلامی به مردم کردستان و بخصوص جوانان تحمیل شده است، بخشی از استراتژی و سیاستهای بنام فرهنگی نظام اسلامی حاکم بر ایران، در کردستان است. این سریالها و نمایشات سطحی مورد تائید ارشاد اسلامی و دستگاه فرهنگ ساز سپاه پاسداران و امامان جمعه است و با مجوز این نهادها، بشکل گسترده ائی رواج یافته است. این به اصطلاح هنر، که وضع موجود را توجیه و انتقاددات مهار شده و تحت کنترل نهادهای امنیتی را بعضا” به زبان می آورد، هنری است که در یک فضای دمکراتیک در مقابل هنر مقاومت و مبارزه و تئاتر خیابانی “هزاران خورشید تابان” و ” اکسیژنی برای مرگ” حتی یک روز هم دوام نمی آورد. اما در کردستان تحت سلطه دستگاههای امنیتی فعالیت گروه های هنری چون “کمون” و تئاترهای خیابانی بدون مجوز ارشاد و مرکز تبلیغات اسلامی ممنوع می شود و در مقابل سپاه پاسداران برای فعالیتهای اسدی و گروه “خه م روین” نه تنها مجوز صادر می کند، بلکه  آنها را ساپورت و برایشان فضا ایجاد می کند. تبدیل این بی مایگی هنری وتحقیر لهجه مردم شریف بخشی از مناطق روستائی کردستان به سریال تلویزیونی بخشی از سیاست خنثی سازی مقاومت انقلابی مردم کردستان است.

 سپاه پاسداران با صرف صدها میلیون تومان هزینه در تلاش است که فرهنگ ارتجاعی و تسلیم طلبی را جانشین فرهنگ مبارزه و مقاومت سازد. به جلو صحنه راندن این نوع هنرمندان و تقلیل مطالبات و مشکلات مردم کردستان تا سطح مطالباتی فرهنگی یکی از پایه های استراتژی سپاه در راستای انحراف افکار عمومی در کردستان است. اما این استراتژی با وجود صرف هزینه های گزاف شکست خورده است. بهیمن دلیل است که بعداز سالها تلاش و اعزام کاروانهای راهیان نور به کردستان، برگزاری مراسم های دعای کمیل، طرحهای هجرت و رواج فرهنگ توجیه وضع موجود و تولید این نوع سریالهای بی خاصیت، هنوز از خلاء فرهنگی و نفوذ شبکه های تلویزیونی ماهواره ای در میان مردم و بی رونقی کانالهای تلویزیونی دولتی، مراجعه مردم به سایتهای اینترنتی، بعنوان تهدیدات نرم علیه خود سخن می گویند.

این تعداد از هنرمندان سالهاست خواسته و یا ناخواسته  در این میدان بازی می کنند. آنها صدها هزار جوان تحصیل کرده کردستانی را که بعلت بیکاری و با پرداخت باج به سپاه پاسداران و فرمانداریها، با عبور از میادین مین و کمین های مرزبانان رژیم با جان خود بازی  و در مرزها به شغل جانسوز کولبری مشغولند، را نمی بینند. آنها موج  مهاجرت کاری از استان کردستان و شهر سنندج را که این استان را به تنها استانی که کاهش جمعیت دارد را نمی بینند.

 آنها حاشیه نشینی و آلونکهای حاشیه شهرهای کردستان که فاقد استاندارهای زندگی و محله “نایسر” حاشیه شهر سنندج را که فاضلاب آن به تهدیدی جدی برای ساکنینش تبدیل شده است را نمی بینند. از کنار معتادین و کودکان کار و خیابانی در پارکهای شهر عبور می کنند و آنها را نادیده می گیرند. وجود صدها زن که در ورودیهای شهر سنندج و دیگر شهرهای کردستان دست بسوی هر اتوموبیلی دراز می کنند را نمی بینند و اینکه حوزه سلامت مردم کردستان و شهر سنندج در رتبه آخر کشوری قرار دارد را بعنوان مشکل برسیمت نمی شناسد. خانواده های بی سرپرست روبه ازیاد تحت سرپرستی کمیته امداد خمینی در کردستان را که بشکلی تحقیر آمیز و در چارچوب  طرحهای  “اکرام ایتام” و “مفتاح الجنه” تق الباب می شوند و طعام روزانه دریافت می کنند را بعنوان مشکل مردم کردستان برسمیت نمی شناسند. بجای دیدن این واقعیت های تلخ و جانسوز در راستای سیاست انحراف اذهان “سپاه بیت المقدس” رکاب می زنند  تا از خان یغما و بودجه ضد فرهنگی سپاه و ارشاد اسلامی و مرکز تبلیغات اسلامی برای اجرای نمایشات سطحی و تحقیر آمیز آینده شان بهره مند شود. آنها بخیال خود مردم کردستان و سنندج را که توسط سپاه و دستگاههای اطلاعاتی سرکوب می شوند و با هزار و یک درد و رنج روزانه دست و پنجه نرم می کنند را با این نوع سریالها می توانند بخندانند؟ نه هرکز!! زخم پیکر مردم کردستان عمیق تر از این حرفهاست.

آیا بهتر نیست بجای بازسازی چهره کا حه مه عه لی و چورتکه، ۲ ریالی و دوینه و شلم و زیر بغل گرفتن قه نی در خیابانهای شهر سنندج، هنر پیشرو و انقلابی، هنر مقاومت ۲۴ روزه شهر سنندج و کوبانی را به نمایش بگذارید. اگر هم نمی توانید اینکار را بکنید به سفیر سیاستهای ضد فرهنگی سپاه تبدیل نشوید و از این رهگذر نان نخورید.

____________________________________________________________________

*شلم و دوینه از غذاهای محلی مردم کردستان است که در این سریال بشکلی تحقیر آمیز به سوژه تبدیل شده است.