باز گشایى مدارس و تکرار مشکلات همیشگى

باز گشایی مدارس و تکرار مشکلات همیشگى

حدود یک میلیون معلم و فرهنگى قرار است در سال تحصیلى جارى ، امر آموزش وپرورش ١٣ میلیون دانش آموز را بعهده داشته باشند . اما آموزش وپرورش که منطقا باید محل وعامل رشد و شکوفایی فکرى ، روحى و جسمى کودکان ، نوجوانان و جوانان باشد ، در ایران تحت حاکمیت رژیم مذهبى جمهورى اسلامى در سه دهه گذشته عرصه مبارزه اى متنوع و همه جانبه براى احقاق حقوق بدیهى و شناخته شده ، دانش آموزان ، معلمین و خانواده هایشان بوده است .
صرف حاکم بودن مذهب و فرهنگ ارتجاعى مذهبی که خود باعث بوجود آمدن فضاى سنگین غم واندوه و بى اعتمادى به خود و توکل به پدیده هاى غیر واقعى و بى پایه مى شود ، حس شادى و کنجکاوى و دنبال گرفتن کشف حقیقت پدیده هاى مادى را از محیطهاى آموزشى گرفته و اساسا با امر آموزش وپرورش و ذات حقیقت جویی انسان در تناقض است .

اما تسلط فرهنگ اسلامى در مدارس آنجا به مصیبت تبدیل مى شود که در جزئیات در امر آموزش و حقوق فردى دانش آموزان دخیل مى شود . سایه شوم مذهب بر کل فضاى کلاسها و کتب درسى و علمى اى که حکمت وجودشان در نفى مذهب و خرافات است ، یکى از مانع هاى اساسى سیستم آموزشى در ایران است . اما این هنوز پایان کار نیست . حاکم کردن قوانین اسلامى در مناسبت و روابط دختر و پسر، جداسازیها و اعمال محدویت وفشار روحى بخصوص در محدود کردن دختران، شوق و علاقه تحصیل و کسب دانش را از دانش آموزان مى گیرد . دائر کردن شعبه هاى ارگانهاى مذهبى در مدارس و دانشگاهها و گنجاندن برنامه هاى ارتجاعى آنها در برنامه هاى آموزشى ، علم کردن جیره خواران و همکاران رژیم تحت عنوان ، دانش آموز بسیجى ، دانشجوى بسیجى و معلم بسیجى ، محیط هاى آموزشى را از روح کنجکاوى و علاقه به کشف دنیاى جدید و پرورش و شکوفایی آزادانه دانش آموزان تهى مى کند .
علاوه براین فضاى مذهبى و ضد علمى ، جمهورى اسلامى بعنوان مسؤل اداره جامعه و صاحب تمامى ثروت و امکانات آن ، هیچوقت آنگونه که شایسته آموزش و پرورش در جوامع عادى جهان امروز است ، ملزومات و امکانات کافى به این عرصه مهم اختصاص نداده است . در حالیکه مشغله و بیم و امید ١۴ میلیون دانش آموز و معلم در واقع مشغله و مسئله ١۴ میلیون خانواده آنها ، یعنى حدود نیمى از جامعه ایران است ، بودجه اختصاص داده شده به این امر مهم ١٠تا١۵ در صد کمتر از بودجه بعضى از ارگانها و وزارتخانه هاى دیگر است . ارگانهایی که کارشان نه تعلیم و تربیت و آموزش نسلهاى آینده بلکه سرکوب و اشاعه خرافات و در واقع ممانعت از رشد و شکوفایی جامعه و نسلهاى آینده است . اگر این بى مسؤلیتى دولت در امر اختصاص بودجه را در فقر و ندارى حاکم بر بخش مهمى از جامعه ضرب کنیم ، مشکلات خانواده و والدین در تامین هزینه فرزندان دانش آموز باید قابل تصور باشد . روند روبه ازدیاد هزینه مدارس از یکطرف و روند رو به پائین قدرت خرید مردم بخصوص کارگران و زحمتکشان ، باعث ترک تحصیل و بالا رفتن آمار بیسوادى در سالهاى اخیر شده است ، امرى که میدیا و مسىؤلین جمهورى اسلامى هم ناچار به اعتراف به آن شده اند . شهریه هاى بالا ، خرید کتاب و لوازم تحریر ، تهیه لباس و پو ل توجیبى ، براى بخش وسیعى از مردم کم در آمد جامعه به یک عرصه دشوار زندگى تبدیل شده است . ادامه تحصیل فرزندان خانواده هاى بیکارى که تنها چند ماه از سال با دستمزد بسیار نازل کارى دست وپا مى کنند ، خود یک معماست .
با وجود این اوضاع اسف بار ، جمهورى اسلامى در این سالها براى برداشتن مسؤلیت آموزش و پرورش از روى دوش خود و چاپیدن همین شندرغازی که خرج مى کند ، شروع به واگذارى مدارس به بخش خصوصى کرده است . واین نه تنها بمعناى طبقه بندى آموزش و پرورش در جامعه بلکه حاصل آن فقط فشار مادى بیشتر به اولیاى دانش آموزان و مردم زحمتکش است .

به همه اینها باید غیر استاندارد بودن و ناامنى محیط ها و کلاس هاى آموزشى را اضافه کرد . خودشان مى گویند یک سوم کلاس ها نا امن و خشتى هستند ، کم نورى و ازدحام دانش آموزان در یک کلاس مزید بر علت است . امکانات گرمایشى در جاهایی با ابتدائی ترین و ناامن ترین شیوه تامین مى شود و گاه و بیگاه فاجعه ببار مى آورد . بدن سوخته دختران مدرسه روستاى شین آباد سردشت در اثر بى امکاناتى و آتش گرفتن بخارى مدرسه ، لکه ننگى بر دامان جمهورى اسلامى و مسىؤلین آموزش وپرورش آن خواهد ماند . هنوز هم بخش زیادى از کلاس هاى درس فاقد امکانات گرمایشى مناسب وامن هستند . سال گذشته در مناطقى از روستاهاى کردستان ، هزینه سوخت کلاس هاى درس به خانواده و اولیاى دانش آموزان تحمیل شده بود .
سال تحصیلى جدید و بازگشایی مدارس در شرایطى آغاز مى شود که هنوز مبارزه جامعه فرهنگى ، بخصوص معلمان برا ى بهبود وضع آموزش و پرورش و در اعتراض به وضع ناهنجار کنونى آموزش وپرورش همچنان در جریان است مبارزه و اعتراض معلمان در سال گذشته با پشتیبانى و همدردى بسیارى در جامعه همراه بود . خواستهاى معلمین ، همان خواستهاى ١٣ میلیون دانش آموز و دانشجو و دهها میلیون خانواده آنهاست . جمهورى اسلامى از سر هراس و بیم از به میدان آمدن بخشهاى وسع ترى از جامعه ، جواب خواست برحق صنفى و حقوقى معلمان را با دستگیرى و زندانى کردن معلمان شریف و مبارز داده است .
اما این مبارزه با سرکوب و زندان جواب نخواهد گرفت . با شروع هر سال تحصیلى ، مشکلات عدیده دانش آموزان وبه تبع آن بخش مهمى از جامعه دوباره شروع مى شود . میلیونها انسان مسؤل تربیت و آموزش نسلهاى آینده ناچار ند به مصاف این وضع ناهنجار تحمیلى و تامین آینده فرزاندانشان بروند . مصافى که باید در سر لوحه خواستهایش آزادى معلمین مبارز در بند اول طرح شده باشد . معلمینى که هیچ گناهى غیر از فریاد بى حقوقى خود و دهها میلیون بستگان دانش آموزان را نداشته اند .

اما براى عقب راندن جمهورى اسلامى بعنوان یک رژیم سرکوبگر و امتحان پس داده ، نیرو و قدرت بیشترى لازم است این نیرو و قدرت همانجا و در میان همان میلیونها نفر در جامعه موجود است . بشرط به میدان آمدن متحدانه ، آزادى معلمین زندانى اولین قدم موفقیت آن خواهد بود . تحمیل آموزش و پرورش مجانى ، کاستن از فشار مالى و روحى خانواده هاى دانش آموزان با قدرت متحد دانش آموزان و معلمین وخانواده ها ، به شرط اتحاد و تشکل ، امرى ممکن است . جمهورى اسلامى که تمامى امکانات مادى و مالى را در دست دارد ، مى تواند وباید امکانات آموزشى مجانى و مدرن و امروزى را براى میلیونها دانش آموز و معلم مهیا کند .
همایون گدازگر
۵ مهر ماه ۱۳۹۹۴