از کتمان واقعیت تا اعتراف حقیقت! سخنی با جامعه (در مورد نشریه پاسخ،۶٧)

سیروان قادری

sirvan_qaderi@yahoo.com
sirvan-qaderi.blogfa.com

مطلب محمد فتاحی تحت عنوان "پای درد دلهای آذر ماجدی" در "نشریه پاسخ" شماره ۶۷، یکی از اسنادی است که باید در تاریخ این دوره حزب حکمتیست ثبت شود. نه به این خاطر که پر از توهین به حزب اتحاد کمونیسم کارگری و مشخصا آذر ماجدی است و یا به خاطر اشعاری که ایشان در مدح اکس لیدر حزب حکمتیست سروده اند. ما اول بار نیست که آقاى فتاحى را وقتى عصبانى میشود میبینیم. باد اذعان کنیم که دراین مسابقه بى حرمتى ایشان مدال طلا را ربوده اند و ما را یاراى مقابله با این زبان و با این ادبیات نیست. نه! از این جهت که این "شجاعت" ایشان موجب بیان واقعیاتی شده است که مدتها رهبری حکمتیست آن را انکار میکرد. ما ناچاریم در میان جملات عصبى و بى نزاکت سیاسى ایشان دو کلمه حرف حساب را بیرون بکشیم و آن را ثبت کنیم.

ایشان واقعیات ناگفته ای را در خصوص "پروژه اتحاد حزب اتحاد کمونیسم کارگری با حزب حکمتیست" بیان میکند که با نوشته ها و تصمیمات رسمی تاکنونی حزب حکمتیست در مورد این پروژه، عمیقا متفاوت است. در حقیقت با بیانی روشن و صریح پرده از مسائلی بر میدارد که ما در حزب اتحاد کمونیسم کارگری آن را "دیوار سنگین سکتاریسم"، "کینه های شخصی" و ارجعیت گذاشتن آنها بر منافع کل جنبش کمونیسم کارگری نامیدیم. این نوشته نشان میدهد که زمانیکه رهبری حزب حکمتیست این ارزیابی ما را "اتهامات واهی" قلمداد کردند، پوچ بوده است. اما اکنون همین به اصطلاح "اتهامات واهی" به قلم عضو رهبری حکمتیست، اذعان میشود. واضح است که محمد فتاحی اتفاقی و یا به یکباره این مطلب را ننوشته است. او بعنوان فعالى قدیمی میداند چه میگوید. اما مشکل ایشان و رهبری حزب حکمتیست این است که زمین بازیشان کوچک است. دامنه افق، اهداف، تصمیمات و نوشته هایشان فراتر از کمیته های حزبیشان نیست. منافع جنبش کمونیسم کارگری برایشان ثانویه است. یا جامعه و جنبش وجود ندارد یا چندان مهم نیست. لازم نیست کسی مسئولیت هرآنچه که میگوید و میکند را به عهده بگیرد (این درد مشترکی است که ح ک ک را به "جدل آنلاین" مبتلا کرد و حزب حکمتیست را به "پاسخ آنلاین")، و کار به اینجا میرسد که همگان شاهدیم. اما چند نکته:

 

مباحث و مواضعى که روی دوش حزب حکمتیست سنگینی میکند

قبل از اینکه به مطلب محمد فتاحی بپردازم لازم است به یک سوال پاسخ دهم. چرا که محمد فتاحی و برخی دیگر از اعضای رهبری حزب حکمتیست همه چیز را بهانه میکنند تا "پروژه مذکور" را دوباره "نقد" کنند. چرا که هر نقدی از جانب ما به سیاستهای این حزب با نقد پروژه اتحاد مجددا پاسخ میگیرد. ما میگوئیم امروز هوا برای سیاستهاى لیدر سابق این حزب ابریست، پاسخ می آید که چون احتمال بارندگی وجود دارد و بلافاصله میروند سراغ پروژه قدیمی اتحاد صفوف کمونیسم کارگری! دیدنی است. برای ما و بسیاری دیگر روشن بود که مواضع کج و معوج و بعضا پر از کینه و سکتاریسم در بخشی از  رهبری حزب حکمتیست در قبال این پروژه مهم، حزبشان را دچار مشکل میکند. این سیاست حزبشان را به مصاف می طلبد و روی دوششان سنگینی میکند. جامعه و نزدیکانشان مورد سئوالشان قرار میدهند. شاهکار روانشناسى اکابر محمد فتاحى تلاشى براى منحرف کردن همین سوال است. متاسفانه این ماجرا برای حزب حکمتیست به اینجا ختم نمیشود. آنها شیوه صحیحی برای گذار از این معضل انتخاب نکرده اند و ما در این میان بی تقصیریم.

 

محمد فتاحی در این نوشته با استفاده از کلمه "ما" بجای اول شخص مفرد در تمام مطلبش، نشان میدهد که آنقدر از صحت گفته هایش مطمئن است که میتواند به نمایندگی از کلیت رهبری حکمتیست صحبت کند و درد دلهای مشترک حداقل بخشی از این رهبری را یکجا بیان کند. ایشان در پاسخ به این حقیقت که "شیوه برخورد رهبری حکمتیست به پروژه اتحاد کمونیسم کارگری نه سیاسی بلکه کاملا سکتاریستی و از جنس کینه و خصومتهای سابق بوده"، مینوسد که "ما همراه رفقای رهبری حزب اتحاد قبلا کار کرده ایم . . . رفقای حزب اتحاد، دوره ای علیه ما جنگیده بودند . . . در مصادره پول و اموال حکمتیستها و حزب کمونیست کارگری عراق شرکت داشته اند . . ." قبل از هر چیز به کارگیری این ادبیات و لحن واقعا مایه تاسف و شرم است. اما چه میتوان کرد؟ بنظر از خطی که مرتبا به راست میچرخد و خاک بر مواضع کمونیسم کارگری و منصور حکمت می پاشد، انتظار بیشتری نمیتوان داشت. به هرحال هدف از این اتهامات کسل کننده روشن است. محمد فتاحی با پرتاب کردن این اتهامات سنگین و سخیف به رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری سعی میکند تا هدفشان را توجیه کند. پاسخ این اتهامات بارها داده شده است. تکرار هر روزه شان ناشی از موقعیت ضعیف سیاسی است. اما در کنار این اتهامات ناشایست، محمد فتاحی مسائلی را اعتراف میکند که بیانشان به نفع حزب حکمتیست نیست و همیشه آنها را کتمان میکرده اند!

 

کدام واقعیت مد نظر است

در دورانی که بررسی "پروژه اتحاد حزب اتحاد کمونیسم کارگری با حزب حکمتیست" در دستور کار کمیته مرکزی حزب ما و کمیسیون ویژه این بررسی بود، رهبری حکمتیست اعلام کرد که حزب ا ک ک به جنبش دیگری مربوط است، و در جای دیگر ما را بطور مضحکی متعلق به جنبش بورژوازی و ناسیونالیسم میلیتانت ارزیابی کرد. یک روز مسئله رقیق شدن غلظت حزبشان را مطرح میکردند و روز دیگر مواضع ح ک ک در مقابل هخا، اعتراضات آذربایجان و اهواز را برجسته میکردند. در واقع رهبری حکمتیست با به در و دیوار زدن تلاش داشت تا با انکار واقعیاتی که محمد فتاحی در نشریه پاسخ ۶۷ بیان کرده، ارزیابی واقعیشان را در زروق مباحث سیاسی و جنبشی گم کنند. ما در همان شرایط اعلام کردیم که "این ارزیابیها با اتکاء به ارزیابی رهبری حزب حکمتیست از حزب کمونیست کارگری و قطب بندی های زمان انشعاب جمعبندی شده است، گفتیم که این ارزیابیها بر مبنای هیچ تحلیل مارکسی