عکسی که دنیا را تکان داد ٫ مردم آلمان همبستگی خود را با پناهجویان در عمل نشان دادند

تیتر بالا در روزهای گذشته در صدر بسیاری از رسانه های خبری و تحلیلی دنیا قرار گرفت. این تیتر در همه رسانه ها اشاره به جسد آیلان داشت. کودکی سه ساله که همراه والدین و برادر بزرگترش از جهنم سوریه گریخته بودند. ابتدا از ترس توحش بشار اسد این خانواده از دمشق به شهر زادگاه والدین (کوبانی) کوچ کردند. بعدا با حمله داعش به کوبانی آنها ناچار شدند به استانبول بروند. اما یک سال بعد از اقامت در استانبول روزی به امید پیدا کردن جای امن برای زنده ماندن در این کره خاکی، سوار قایق شدند و رو به یونان حرکت کردند. اما نیم ساعت بعد از حرکت آنها همراه ١٢ نفر دیگر در آبهای مدیترانه غرق شدند و ساعاتی بعد جسد بیجان آیلان و برادر و مادرش در ساحل پیدا شدند.
کسی از جان باختن ١۴ نفر دیگر حرف نمیزند، زیرا صحنه مرگ آیلان چنان تکان دهنده است حرف
زدن از او تنها نمونه ای از سرنوشت دهها هزاران نفری است که در این آبها سرگردان، غرق و یا بی آینده دارند با مرگ دست و پنجه نرم میکنند. از ١۶ نفر سرنشین این قایق بادی تنها پدر آیلان توانست خود را به صاحل برساند. اما زندگی این پدر تا ابد همراه است با درد و غم و شکست و ناکامی.
با این حال عکس بیجان آیلان سخن میگوید. با همه دنیا به زبانهای مختلف حرف میزند و به همت یک زن روزنامه نگار ترکیه ای (خانم دمیر) صدای آیلان و زبان آیلان را همه میفهمند. آیلان زبان گویای انسان درمانده امروز است که اسیر قدرتهای سرمایه و جریانات اسلامی است. سرنوشت آیلان میتوانست سرنوشت میلیونها کودک و بزرگ سال دیگر هم باشد که از جهنم اسلام و حاکمان دیکتاتورسرمایه فراری هستند. زبان رسا و گویای آیلان اما فضای سرد و نگاههای بی احساس را متحول کرد. اکنون در بسیاری از کشورهای همبستگی گرم مردم را شاهد هستیم.
کمکهای بیدریغ مردم در آلمان راه نشان داد!
متاسفانه در میان افکار عمومی دنیا مردم آلمان هنوز هزینه اعمال ناسیونالیستهای هیتلری را میدهند.
هنوز مردم دنیا وقتی از آلمان حرف میزنند از راسیسم و فاشیسم و خارجی ستیزی و یهودی ستیزی آلمانیها میگویند. اما همین مدت چند ماه گذشته یک بار دیگر مردم آلمان ثابت کردند که آنها نه وامدار هیتلر و دیگر ناسیونالیستهای آلمانی هستند و نه خود را بدهکار آنها باید بدانند. همچنانکه ما ایرانیها هیچ نقشی در تعیین سیاستهای شاهان ایران و جمهوری اسلامی نداشته و نداریم. مردم آلمان نه تنها در ابعاد میلیونی با آغوش باز پناهندگان را پذیرا هستند بلکه ارگانهای خیریه از جمله صلیب سرخ آنقدر کمک دریافت کرده و داوطلب برای کمک به پناهندگان اسم نوشته اند، رسما اعلام کرده اند برای دریافت کمک جنسی بیشتر امکان نگهداری و سازمان دادن ندارند و ضمن تشکر از مردم گفته اند تا اطلاع ثانوی کمک ها را به این مراکز نبرند.
گروههای اجتماعی در فیسبوک و دیگر رسانه های اجتماعی چنان سازمان پیدا کرده اند که کمک کردن به پناهجویان به امری عمومی و عادی تبدیل شده است.
این فضای انسانی و اعلام همدردی هم در عمل و هم در تظاهراتهای وسیع قابل مشاهده است.
بسیاری از مدارس و ورزشگاههای سرپوشیده و مراکز لازم، اکنون با امکانات قابل قبولی در اختیار پناهجویان قرار گرفته و چنان فضای صمیمانه ای ایجاد کرده است که حتی راستهایی مانند پگیدا و دیگر جریانات راست جرات نمیکنند علنا علیه پناهندگان حرف بزنند. همین فضا باعث شده است که مرکل و همه سیاستمداران آلمان تلاش کنند در ظاهر هم شذه چهره ای انسانی به خود بگیرند. باعث شد مرز را باز کنند و اعلام کنند از پناهندگان استقبال میکنند.
جو عمومی جامعه چنان انسانی و همنوع دوستی درش موج میزند که از همیشه امیدبخش تر است. واقعیت این است این همه احساس همدردی در این ابعاد ابتدا قابل تصور نبود. در چنین حال و هوایی بود که اتفاقی یک بار سری به یکی از کمپها زدم و متوجه شدم که دههای نفر داوطلبانه روزها و ساعاتی از وقت خود را به کمک اختصاص داده و به عنوان صاحب خانه های مهربان و مهمان نواز، از هیچ کمک دریغ نمیکنند. به خانه یکی از پناهجویان سری زدم تا از وضع و حالشان به باخبر بشوم برای یک لحظه به خودم گفتم هنگامیکه انسانیت انسانها خود را نشان بدهد از این اتفاقات میفتد.
زنده باد انسانیت انسانها
۶ سپتامبر ۲۰۱۵ –