کامنتهای کارگری

اعتراض کارگران مس سرچشمه علیه چه نیست!

مدتی است که اعتراض کارگران قراردادی که از طریق پیمانکار در مس سرچشمه مشغول بکارند، یک خبر مهم کارگری در ایران بوده. کارگران گفته اند که در پرداخت مزد و توزیع مزایای شغلی میان آنها و کارگران قرارداد مستقیم، تبعیض‌های فاحشی صورت می گیرد. اگر اخبار “ایلنا” را مبنع تحلیل خود قرار بدهیم، باید به یک شمشیر دولبه توجه ویژه ای بکنیم. کارگران به بیحقوقی خودشان اعتراض دارند. به شرایط بردگی ای که بر آنها تحمیل شده است. این اعتراض آنچنان که می شود از انعکاس آن در “ایلنا” نتیجه گرفت، نباید به موقعیت احتمالا نسبتا بهتر کار کارگران قرارداد مستقیم تعبیر شود! اتفاقا یکی از ترفندهای جمهوری اسلامی در تکه تکه کردن کارگران تحت عنوان “پیمانی”، “قراردادی”، “بومی”، “موقت”، “فصلی”، “سفید امضاء” و غیره و غیره، دامن زدن به همین نوع تفرقه‌هاست که اگر حواسمان نباشد، بجای متهم کردن سرمایه داران و دولتشان، ناگهان خود را در مقابل همکاران خود خواهیم دید که در این شرایط فقط می توان نام تراژدی بر آن گذاشت.

 

کارگران ساختمانی چگونه می توانند سوانح محیط کار را کاهش دهند؟

روزنامه پرتیراژ کانادا، “تورنتو استار”، مطلبی دارد از سارا مجتهدزاده درباره آخرین تحقیقات درباره سوانح محیط کار در کارهای ساختمانی. بر اساس این تحقیقات و با مطالعه پرونده های کارگران آسیب دیده بیش از ۴٠ هزار شرکت ساختمان سازی در استان انتاریو، تعداد سوانح جدی در شرکتهای بدون اتحادیه ٣٠ درصد بیشتر از اینگونه سوانح در شرکتهای با اتحادیه گزارش شده‌اند. این گزارش همچنین نشان می‌دهد که کارگران متشکل ١٧ درصد کمتر از سوانح کمتر جدی نسبت به کارگران بدون تشکل رنج می‌برند. نکته مهم دیگری که در این گزارش آمده است، این است که کارگران متشکل هر نوع سانحه‌ای را گزارش کرده‌اند که باعث رسیدگی و پائین آوردن میزان سوانح جدی می‌شدند.

نتیجه ای که کارگران بخش ساختمانی در ایران از این گزارش می توانند بگیرند این است که این کارگران که بیشترین تعداد تلفات سوانح کار از آنهاست، یک راه مهم برای کاهش سوانح محیط کار جلوی خود دارند که متشکل شدن است.

یک پیروزی برای کارگران آمریکا

یکی از عرصه‌هایی که کارگران آمریکا سالها با آن درگیرند، مسئله برداشتن محدودیتهای قانونی برای متشکل شدن است. قانون کار آمریکا، که به قانون Taft–Hartley (قانون کار مصوبه سال ١٩۴٧) معروف است، متشکل شدن کارگران در همین اتحادیه‌های خنثی سر به فدراسیون کار آمریکا را هم چنان محدود کرده بود که بسیاری از کارگران از خیر همین حد متشکل شدن هم می‌گذشتند. این قانون برای خنثی کردن قانون کار پیشین، قانونWagner  (قانون کار مصوبه سال ١٩٣۵)، که قانونی نسبتا مترقی بود توسط دو سناتور مرتجع و ضدکارگر به کنگره آمریکا معرفی و تصویب شد. قانون کار ارتجاعی‌تر آمریکا چند محدودیت جدی جلوی کارگران برای متشکل شدن قرار می داد: ١) کارگران باید حداقل ٣٨ روز بعد از به دست آوردن تعداد امضاها صبر می کردند که در این مدت شرکتها با توسل به تاکتیکهای مختلف، از جمله اخراج تعدادی از فعالین، ارعاب تعدادی دیگر و غیره، جلوی متشکل شدن کارگران را می گرفتند. ٢) کارگران باید حداقل ۶٠ درصد امضا را داشتند تا بتوانند پروسه متشکل شدن را شروع کنند که پیروزی اخیر آن را به ٣٠ درصد کاهش داده است. ٣) شکایت اتحادیه ای برای متشکل کردن کارگران، دیگر باعث تأخیر در متشکل شدن نمی شود. اگر اتحادیه ای شکایتی از کارفرمائی داشت، رأی گیری برای متشکل شدن می بایست تا رأی نهائی دادگاه به تعویق می افتاد. ۴) قانون جدید کارفرما را موظف می کند که مشخصات همه کارگران شاغل را، که شامل آدرس، شماره تلفن و آدرس ایمیل می باشد، در اختیار نهادی که ٣٠ درصد امضا را در اختیار دارد بگذارد تا فعالین آن بتوانند با آن کارگران تماس بگیرند.

واضح است که سرمایه داران دست روی دست نمی گذارند. هم اکنون ائتلافی از سه نهاد بزرگ سرمایه داران به این قانون شکایت کرده اند که دادگاهی به نام (DC Circuit) به آن رسیدگی خواهد کرد. همین دادگاه در سال ٢٠١١ یک چنین قانونی که متشکل شدن کارگران را تسهیل می کرد، بخاطر مسائل تکنیکی، رد کرده بود. دادگاهی در تگزاس چنین شکایتی از ائتلاف کارفرمایان را شنید و دلائل کارفرمایان را غیرموجه دانست و آن شکایت را رد کرد، که به کارگران و فعالین کارگری امید می دهد دادگاه DC Circuit نیز آن را رد کند.

اقتصاددانان در دفاع از افزایش دستمزد

یکی از بهانه‌هایی که سیاستمداران و سرمایه داران آمریکا در برابر افزایش دستمزد به ١۵ دلار می آورند، بد بودن ایده افزایش دستمزد در “این دوره بحرانی” برای کل اقتصاد آمریکا است. سایت چپ http://www.theskanner.com/ گزارشی از ایالت اورگان منتشر کرده است که ۵ تن از اقتصاددان در دانشگاه این شهر در میتینگی از افزایش دستمزد به ١۵ دلار حمایت کرده و دلائل اقتصادی آورده اند که اتفاقا افزایش دستمزد نه تنها برای دریافت کنندگان این دستمزد ایده خوبی است، بلکه به خود اقتصاد در بحران ایالت متحده هم کمک می‌کند که “این موقعیت دشوار را پشت سر بگذارد.” یکی از این اقتصاددان نسبتا مترقی به این فریب که گویا دستمزد پائین باعث سرمایه گذاری بیشتر می شود که نتیجه آن ایجاد اشتغال بیشتر است، حمله می کند و می گوید هیچ کس در این جامعه شاهد سرمایه گذاری برای ایجاد اشتغال نیست. او در ادامه می گوید: “احمقانه است اگر منتظر بمانیم که خود بازار مشکلاتش را حل کند و به رفاه به جامعه برگرداند.”

الحق که انتظار روزهای بهتر از جامعه سرمایه داری ایده بیجائی است. دنیائی بهتر با رفاه و مزد و دستمزد شایسته انسان فقط در گرو مبارزه برای آن است.

جمهوری اسلامی و نزدیکی به امپریالیسم

در اطلاعیه ای که جمعی به نام “کانون متحد کارگری” درباره سرکوب معلمان در ٣١ تیرماه توسط جمهوری اسلامی منتشر کرده، آمده است: “بسیاری از معلمان پیش از هر گونه اعتراضی با خشونت دستگیر و روانه زندان شدند. و این آزموده را باز آزمودند که تفاهم با امپریالیسم هرگز به نفع زحمتکشان نبوده و نخواهد بود. و هر چه نزدیکی به امپریالیسم جدی تر باشد سرکوب زحمتکشان خشن تر خواهد بود.” فعلا این سئوال را مطرح نمی کنم که برای کارگر و معلم گرسنه، این “امپریالیسم” خوردنی است یا نوشیدنی، اما جا دارد از نویسنده این اطلاعیه پرسیده شود آیا می توانند توضیح بدهند که جمهوری اسلامی قبل از نزدیکی به این امپریالیسم چقدر با کارگران و معلمان معترض بیحقوق با ملاطفت برخورد می کرد؟ و اگر ممکن است این را هم جواب بدهند که در دادن آدرس غلط به کارگران، چه سودی می برند؟