راه حل سوریه چیست؟

این یادداشت امیدوار است به بحثی درباره راه حل انسانی معضل سوریه از منظر چپ سوسیالیستی دامن بزند.

جنبش وسیع و همگانی و سیاسی  جاری بر سر معضل پناهندگی در اروپا بنظر میاد سوسیالیستها را بار دیگر دچار سردرگمی کرده است. برخی به تحلیل علل و راه حلها از چشم حاکمان اکتفا کرده و تحرک مردم را صرفا از سر ترحم “انساندوستانه” میدانند. بعبارت دیگر، از آن منظر جنبش جاری جائی در راه حل ریشه ای معضل خاورمیانه ندارد. بخشی نیز دنباله روان تحرک شده اند و برای مردم کف میزنند. این چپ تا این لحظه قالب سیاسی تحرک را نتوانسته است فرموله کند و در مقابل توده مردمی که باید در صحنه نگه داشته شوند بگذارد.

در سال ١٩٨٩ فدراسیون پناهندگان ایرانی (فدراسیون) با دو مشخصه بنیاد نهاده شد. یک: همبستگی پناهجویان و مزدبگیران کشورهای میزبان راه حل معضل پناهندگی است. دو: پناهندگی پدیده و معضلی سیاسی است و معضل پناهندگان ایرانی مستقیما نتیجه حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران است. بیست و شش سال بعد، مشخصه اول آن نهاد در یک سطح وسیع اجتماعی عینیت یافته است. “حل معضل پناهندگی بدست خودمان” دیگر شعار نیست. تلاش جمعی از فعالین سیاسی نیست. همیاری وسیع مردم حول شعار”پناهنده خوش آمدی” در اروپای بحران زده، و خصوصا در یونان فلک زده، مصداق کارگران با آزادی خود کل جامعه را آزاد میکنند مارکس است. معضل پناهنده معضل کارگر است. همین همبستگی است که امروز کامرون و مرکل و پاپ و هارپر را در منگنه قرار داده، آنها در تلاشند با بذل و بخشش “بزرگ منشانه” دول و کلیساهایشان این تحرک وسیع را مهار کنند. در هر صورت این تحرک اثباتی به مشخصه اول فدراسیون ــ حداقل در بدو تاسیسش ــ بود: مزدبگیران اروپائی و پناهجویان در یک دیالوگ و همکاری انترناسیونالیستی و انساندوستانه پناهندگی را “درد مشترک” قلمداد کردند و برای حل آن با اتومبیل های شخصی به مجارستان رفتند و آنها را به اتریش و آلمان بدرقه کردند، درب خانه هایشان را به آنها گشودند.

بیان کنکرت مشخصه دوم فدراسیون امروز معضل اصلی چپ در جنبش جاری حمایت از پناهندگان است: فرموله کردن و از آنطریق هدایت این جنبش عظیم برای حل ریشه ای معضل پناهندگی در خاورمیانه. در این مسیر، چپ باید بتواند ائتلاف مرکل و اوباما و هارپر و خامنه ای و اسد و پوتین و شیوخ عربستان سعودی و داعش و اردوغان را به پدیده پناهندگی در خاورمیانه نشان دهد. همین دولتمردان امروز در کنار اعلانهای باز کردن محدود مرزها به پناهندگان، بار دیگر نوار قدیمی “عملیات نظامی بیشتر در خاورمیانه” را بعنوان راه حل ریشه ای به مردم ارائه میدهند. چپ هاج و واج ایستاده است. یا نقش ژورنالیستی را بازی میکنند که بازی قدرت بالائی ها را تجزیه و تحلیل میکند یا صرفا برای همبستگی فی الحال ایجاده شده مردم کف میزند. انگار مردم انتظار هورا کشیدن برای خودشان دارند.

سوریه در جنبش جاری حمایت از پناهجویان، جایگاه خاصی پیدا کرده است. قضیه صرفا عکس دلخراش آیلان نیست. داستان بر سر اینست که سوریه واقعا بیشترین تعداد پناهدنگان را دارد. به همین دلیل هم بود که احتمال اینکه آیلان سوری از آب درآید بسیار بیشتر از آن بود که سودانی باشد. بهرحال، تمرکز روی سوریه است. چپ سوسیالیستی باید راجع به معضل سوریه راه حل ارائه دهد و آنرا در مقابل این توده قرار دهد. اولین قدم در این راه افشای تمام نیروهای درگیر در آن است. مطالبه ختم جنگ قطعا خواست پایه ای این جنبش میتواند باشد اما این مطالبه بتنهائی کافی نیست چون بلافاصله پرسیده میشود: چگونه؟

شمای کلی از موقعیت جاری: جنگ جهانی در سوریه

 

سوریه به صحنه ای برای جنگهای نیابتی دو بلوک جهانی سرمایه داری برای اولا شکست دادن قطعی نظم نوین جهانی و ثانیا تثبیت قدرت یک بلوک تبدیل شده است. اگر چه جمهوری اسلامی یکی بازیگران اصلی آن است، اما راس این دعوا در بلوک مقابل غرب، جمهوری اسلامی نیست. روسیه است. آرایش دولتها از قرار زیر است.

٢٢ دولت درگیر

بلوک حامی اسد: دولتهای سوریه، جمهوری اسلامی، روسیه، چین، آنگولا، ونزوئلا، کره شمالی، بلاروس و عراق

بلوک حامی اپوزیسیون:

الف. دولتهای حامی گروههای اسلامی القاعده ای: آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان سعودی، ترکیه، قطر، آلمان، مصر، کانادا، اردن، امارات

ب. دولتهای مدعی حامی نیروهای کرد: آمریکا، انگلیس، فرانسه، بحرین، مراکش، آلمان، کانادا، اردن، امارات

پ. دولتهای حامی داعش: ترکیه، عربستان سعودی، قطر

١٣٠ گروه نظامی و ارتش

در جبهه اسد:

الف) ارتش سوریه ب) جمهوری اسلامی از طریق سپاه پاسداران، لشگر قدس و بسیج پ) نیروهای نظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی شامل حزب اله لبنان، گروه ارتش آزادیبخش فلسطین و ٣٠ گروه دیگر ت) مستشاران و محدود پیاده نظامهای روسیه

در جبهه مخالفان اسد:

الف) نیروهای ساخته پرداخته و یا مورد حمایت غرب ١) َارتش آزادیبخش سوریه که شامل ٣۵ گروه مسلح است ٢) شبکه القاعده و موتلفان که شامل ٢۴ گروه میشود ٣) سیزده “اتاق مشترک”

ب) نیروهای درگیر در کردستان ١) پ ک ک، و پ گ، و پ ج، ه اکس پ، یکتی + گروههای حامی پ ک ک از کردستان عراق ٢) گردان آزادی بین المللی شامل پنج گروه مسلح ٣) ائتلاف آتشفشان هرات شامل ٨ گروه مسلح ۴) سه “قبیله” عرب ۵) چهار گروه متفرقه از جمله آنارشیستها

پ) داعش که حدود نیمی از کشور که اساسا متروکه است را تحت کنترل دارد.

تلفات و خسارات

کشتار: سازمان ملل آنرا حدود ٢۵٠ هزار نفر و نیروهای اپوزیسیون کشتار ناشی از جنگ را بالای ٣٢٠ هزار نفر تخمین میزنند

مجروحان: بین نیم تا یک میلیون نفر

آورگان: به تخمین سازمان ملل بیش از ٧ میلیون و ششصد هزار نفر آواره شده اند که حدود چهار میلیون نفر از آنها به کشورهای همجوار (ترکیه نزدیک به دو میلیون نفر، لبنان بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر، اردن نزدیک به ششصد و پنجاه هزار نفر و عراق نزدیک به ٢۵٠ هزار نفر) و مابقی در سوریه آواره اند.

تعداد کسانیکه به کمک فوری و حیاتی نیاز دارند: سازمان ملل تعداد آنها را بیش از ١٢ میلیون و ششصد هزار نفر تخمین زده است.

خسارات: بیش از نیمی از کشور مسطح شده است.

با داشتن تصویر بالا چه راه حل انسانی را میتوان مقابل جنبش جاری حمایت از پناهندگان در اروپا قرار داد؟

بنظر من قبل از هر چیز باید قاتلان و عاملین اصلی را معرفی و از تصویر بالا ایزوله کرد تا بتوان به راه حل ممکن رسید. قبل از آن یک واقعیت را میتوان از تصویر بالا دریافت. جمعیت سوریه در سال ٢٠١٣ بالغ بر ٢٢ میلیون نفر تخمین زده شده است. جامعه ای که نزدیک به ١٣ میلیون نفر از این تعداد به کمک فوری و حیاتی احتیاج دارند، مستاصل تر از آن است که بتوان انتظار راه حل انسانی را از درون آن یافت. حتی عراق در مقایسه با سوریه جامعه ای “خاکستری” است. سوریه بمعنای دقیق کلمه جامعه ای فرو رفته در سیاهترین سناریوی ممکن است. سوریه بمعنای دقیق کلمه محل ترکتازی دول مختلف جهان برای تصفیه حسابهایشان شده است، در سوریه یک “جنگ جهانی” براه افتاده است.

قصابهای این صحنه اما بترتیب اجرای نقش جمهوری اسلامی، ارتش سوریه، جریانات اسلامی در اپوزیسیون و ارتش آزادیبخش سوریه هستند. نقش جمهوری اسلامی در کشتار، آوارگی و خانه خرابی مردم بسیار بیشتر از داعش بوده است. اینرا باید در نظر داشت. داعش بدون حمایت ترکیه و عربستان سعودی بسرعت کله پا میشود. روسیه، اگر چه تجهیزات مدرن نظامی و مستشاران نظامی اش نقش مهمی در حمایت از اسد بازی کرده است، اما ارتش آن تا کنون حضور نظامی برجسته ای در سوریه نداشته است.

راه حل سوریه در نتیجه بیش از آنکه روی داعش تمرکز کند باید روی جمهوری اسلامی متمرکز شود. ثانیا، افشای نقش غرب در حمایت از شبکه القاعده ونقش ترکیه و عربستان سعودی در حمایت از داعش سرنخ هائی در یافتن راه حل کنکرت بدستمان میدهند. جنبش جاری در اروپا میتواند به اشکال مختلفی در حل معضل سوریه دخیل شود.

ترجیح میدهم در همینجا این یادداشت را خاتمه دهم تا در دیالوگ احتمالی با کسانیکه مایلند وارد این بحث شوند به راه حل قطعی و کنکرت از زاویه چپ سوسیالیستی برسیم.