مبارزه علیه سانسور و اختناق حکومت اسلامی را به یک کمپین بین المللی تبدیل کنیم!

بهرام رحمانی

bamdadpress@ownit.nu

حکومت اسلامی ایران، در طول سی سال حاکمیت خود، همه اعمال ضدانسانی را در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به جامعه ایران تحمیل کرده است اما در این مدت موفق نشده است جنبش های اجتماعی را مرعوب سازد. بنابراین، با جان فشانی و از خودگذشتگی و شهامت بی نظیر فعالین جنبش های اجتماعی و هم چنین نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران جسور و پیشرو، تجارب ارزنده ای نصیب جامعه ایران شده است. تجاربی که بسیار گران هم تمام شده و در این راه، ده ها هزار انسان توسط جوخه های مرگ حکومت اسلامی اعدام و یا ترور شده اند. هنوز هم زندان های حکومت اسلامی، مملو از زندانیان سیاسی و جوانانی که به دلیل بی کاری، فقر و محرومیت اقتصادی و اجتماعی به بحران های اجتماعی دچار شده اند.

حکومت اسلامی، در این سی سال حاکمیت خونین خود، با تهدید و ترور و زندان و هم چنین با خمیر کردن کتاب ها، بستن روزنامه ها و سانسور فیلم ها و اشعار و ترانه ها، تیغ سانسور خود را همواره بر بالای سر نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان قرار داده است. جانیان حکومت اسلامی سعید سلطانپورها را اعدام کردند؛ تروریست های این حکومت وحشی، مختاری ها، پوینده ها، زال زاده ها، مجید شریف ها و… را ترور کردند؛ نویسندگان و روزنامه نگاران و هنرمندان زیادی را به بند کشیدند و آن ها را به خودسانسوری که بدترین شیوه سانسور است وادار کردند. با وجود این همه فشارهای اقتصادی، سانسور و سرکوب حکومت اسلامی، کم نیستند نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و در پیشاپیش همه کانون نویسندگان ایران که هم در عرصه فرهنگی و اجتماعی خود مبارزه می کنند و هم از مبارزه کارگران، زنان، دانشجویان و مردم محروم و عدالت جو حمایت و پشتیبانی به عمل می آورند.

علی خامنه ای، رهبر حکومتی که در جهان به عنوان دشمن درجه یک آزادی بیان معروف شده است از هر فرصتی در جهت سرکوب نویسندگان و روزنامه نگاران پیشرو استفاده می کند و آشکار و نهان دستور بستن رسانه های گروهی منتقد و مخالف حکومت و حتا رسانه های رقبایشان در درون حاکمیت را صادر می کند.

اکنون که بحران اقتصادی در جهان سرمایه داری در حال گسترش است و این بحران، تاثیر مخربی نیز بر اقتصاد ایران گذاشته، به ویژه اصلی ترین و مهم ترین درآمد کلان اقتصاد این کشور از منبع فروش نفت خام تامین می شود در طول سه ماه قیمت نفت خام در بازارهای جهانی، از ۱۴۷ دلار به زیر ۵۰ دلار سقوط کرده است؛ آن هم در حالی که در سه سال اخیر دولت احمدی نژاد، نه تنها درآمد نفت را به ارگان های سرکوبگر و راه اندازی نیروگاه های اتمی اختصاص داده است؛ نه تنها با دست و دل بازی بیش تری مبالغ هنگفتی را به اطرافیان خود اهدا کرده است، بلکه حتا ذخیره ارزی کشور را نیز خرج کرده است. این مساله کشمکش جدیدی را بین دولت و مجلس دامن زده است. البته کشمکشی که هیچ نفعی به مردم محروم و آزادی خواه ندارد. چرا که اساسا دعوای این ارگان ها و جناح های حکومتی، بر سر تقسیم قدرت و ثروت و بقای حکومت اسلامی جنایت کار است نه بر سر منافع مردم.

اخیرا رهبر حکومت اسلامی، دولت نهم ‏را به خاطر مقابله با نفوذ «افکار سکولاریستی» مورد تقدیر قرار داد، گفت: «روند غرب باوری و غرب زدگی را که متاسفانه ‏داشت در بدنه مجموعه های دولتی نفوذ می کرد، متوقف گردید. این چیز مهمی است. حالا یک عده ای در جامعه، ‏ممکن است به هر دلیلی شیفته یک تمدنی یا یک کشوری باشند؛ اما این وقتی به بدنه مدیران انقلاب و مجموعه ‏های انقلاب نفوذ می کند، چیز خطرناکی می شود. این دیده می شد؛ خب جلویش گرفته شد.»‏

وی هم چنین روز ۱۹ شهریور، بار دیگر در دیدار با روسا و اعضای سه قوه از «برخی نوشته ‌ها و ‏سخنان که موفقیت ‌ها و دستاوردهای بزرگ ملت ایران را در عرصه‌ های مختلف زیر سئوال می برند» انتقاد کرده و ‏تاکید کرد که چنین نوشته هایی «توهین به مردم» است.‏

رهبر حکومت اسلامی، ۱۵ آبان ۱۳۶۷ – ۵ نوامبر ۲۰۰۸، نسبت به «فضای بی بند و باری در حرف زدن و اظهارنظر علیه دولت» هشدار ‏داد. خامنه ای، در دیدار با کارگزاران اجرایی و فرهنگی حج، با اظهار ناخشنودی شدید از فضای تبلیغاتی و ‏مطبوعاتی کشور گفت: «این فضای بی بند و باری در حرف زدن و اظهارنظر علیه دولت، مسائلی نیست که ‏خداوند به آسانی از آن ها بگذرد.»

رهبر حکومت اسلامی، که یک روز پس استیضاح وزیر کشور توسط مجلس و برکناری وی از مقام وزارت کشور ‏سخن می گفت، به منتقدان دولت نهم و رسانه ها هشدار داد: «این دستاوردهای نظام اسلامی، به راحتی محقق نشده است که ‏عده ای بخواهند به دلیل اغراض شخصی و دشمنی با دولت، در اصل نظام خدشه وارد کنند.»

ساعاتی بعد از انتشار سخنان خامنه ای، هفته نامه «شهروند امروز» به دلیل «غیر ‏واقعی جلوه دادن برخی اقدامات دولت» توقیف شد.‏‏ گفته می شود هم اکنون وزارت ارشاد لیستی از مطبوعاتی که مقررات حکومتی را رعایت نمی کنند را آماده کرده است و طبق لیست، «شهروند امروز»، این نشریه وابسته به جناحی از حکومت، به دلیل «فرمایشات» رهبری توقیف شده است.

بنابر قانون مطبوعات حکومت اسلامی ایران، هیات نظارت بر مطبوعات مرکب از  هفت مقام حقوقی است. این هفت نفر عبارتند از «یکی از قضات دیوان عالی کشور به انتخاب شورای عالی قضائی»، «وزیر ارشاد اسلامی یا نماینده تام الاختیار وی»، «یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس»، «یکی از اساتید دانشگاه به انتخاب وزیر فرهنگ و آموزش عالی»، «یکی از مدیران مسئول مطبوعات به انتخاب آنان»، «یک استاد حوزه علمیه به انتخاب شورای عالی حوزه علیه قم، و یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی»  هفت عضو هیات نظارت را تشکیل می دهند.

اگر فرض کنیم که جلسات هیات نظارت بر مطبوعات در فضایی سالم و آزاد نیز برگزار شوند برنده نهایی آن باز هم صددرصد سانسورچیان دولت خواهد بود. زیرا دولت در این هیات با داشتن چهار نماینده اکثریت آراء از هفت عضو هیات نظارت بر مطبوعات را دارد، و روزنامه
نگاران یا نهادهای صنفی آن ها هیچ نماینده ای در هیات نظارت بر مطبوعات ندارند، و تنها یک نفر از مدیران نشریات به انتخاب مدیران مسئول مطبوعات در هیات نظارت عضویت دارد. بعلاوه همه اعضای این هیئت، در هر شرایطی منافع و مصلحت عمومی حکومت را مدنظر می گیرند نه آزادی بیان و اندیشه و رسانه های جمعی را.

 

چندی پیش – ۲۲ مهر ۱٣٨۷ –  ۱۳ اکتبر ۲۰۰٨-  کانون نویسندگان ایران، با انتشار بیانیه ای در واکنش به افزایش تهدیدات علیه اعضای این کانون خطاب به مردم شریف و آزاده نوشته بود: «دیری است که به شیوه ‌های گوناگون می ‌کوشند کانون نویسندگان ایران را از انجام تعهدی که در دفاع از آزادی اندیشه و بیان دارد باز دارند. برای چند سال مانع برگزاری مجمع عمومی کانون و انتخاب هیئت دبیران آن شدند، تا این که سرانجام امسال کانون توانست به روش مکاتبه ‌ای که در واقع به آن تحمیل شد هیئت دبیران خود را انتخاب کند. در پی این انتخابات، تهدید و سرکوب و خط و نشان کشیدن نیز به اقدامات بازدارنده پیشین افزوده شد، به گونه ‌ای که از یک سو دوباره ساز غیرقانونی بودن کانون را کوک کردند و  از سوی دیگر، ضمن جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد شاعر آزادی، «احمد شاملو»، چند تن از اعضای کانون را احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند. هم زمان با احضار یک عضو برجسته کانون هشدار داده شد که کانون پا را از گلیم خود فراتر نگذارد.

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: نمی توانیم خفه کردن نویسندگان آزادی خواه را ببینیم و دم بر نیاوریم، نمی توانیم به دفاع از حق مسلم کارگران و معلمان برای طرح مطالبات ‌شان برنخیزیم و اسارت آنان را محکوم نکنیم، نمی توانیم اعدام و نقض حقوق کودکان را ببینیم و خاموش بنشینیم، زنان را فقط و فقط به علت مخالفت با تبعیض آشکار جنسیتی به دادگاه می کشانند و به زندان محکوم می کنند. ما این مخالفت را حق بی چون و چرای زنان می دانیم و موظفیم حبس آنان را محکوم کنیم. دانشجویان را تنها به علت کوشش برای برگزاری روز دانشجو و طرح خواسته هایشان سرکوب می کنند. ما وظیفه‌ خود می دانیم که این سرکوب را محکوم و از حق آزادی بیان دانشجویان دفاع کنیم. ما نمی توانیم فریاد دادخواهی زندانیان سیاسی را بشنویم و از اعتصاب غذای آنان حمایت نکنیم. ما نمی ‌توانیم بازداشت فعالان فرهنگی و اجتماعی را که جز تلاش برای اعلام هویتی متفاوت با هویت مورد نظر حاکمان کاری نکرده ‌اند محکوم نکنیم. با آن که با نفس مجازات مخالف نیستیم، با مجازات اعدام مخالفیم و حتی قاتلان و جنایتکاران و تروریست ها را نیز مستحق این مجازات نمی دانیم. پس، هم چون روز روشن است که مخالفت ما با مجازات اعدام به هیچ روی به معنای تایید قتل و جنایت و ترور نیست. اما برای آن که ما را مرعوب سازند و از مخالفت با اعدام بازدارند، به ما برچسب دفاع از ترور می زنند. برای آن که مانع دفاع ما از آزادی بیان کارگران و معلمان و دانشجویان و زنان شوند، به ما انگ ورود به بازی قدرت می زنند. بدیهی است که فعالیت ما به عنوان نویسندگان آزادی خواه به یک معنا بار سیاسی دارد، زیرا حاکمیت است که آزادی بیان را از مردم سلب کرده و مخالفت با این اقدام حاکمیت البته سیاسی است. اما فعالیت ما هرگز سیاسی به معنای وارد شدن به بازی قدرت نبوده و نیست. کسانی که این برچسب را به ما می زنند فقط می خواهند ما را از دفاع از آزادی بیان باز دارند.

در پایان این بیانیه خطاب به مردم آزاده آمده است: ما نویسنده ‌ایم و دفاع از آزادی بیان کسب و کار ماست. ما مرعوب شدن در مقابل این تهدیدها و برچسب ‌های بازدارنده و دست کشیدن از آزادی خواهی را در شان هیچ نویسنده و اهل قلمی نمی دانیم، به منشور کانون نویسندگان ایران پایبند خواهیم ماند و هم چنان از آزادی بیان دفاع خواهیم کرد.

کانون نویسندگان ایران، هم چنین در جدیدترین بیانیه خود به تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۷۸، در دفاع از آزادی بیان و اندیشه نوشته است: «آزادی اندیشه و بیان حق طبیعی هر انسانی ‌ست، زیرا به طور طبیعی هر انسانی می‌اندیشد و هیچ دلیل طبیعی نیز برای جلوگیری از بیان اندیشه‌ او وجود ندارد. آن چه موجب سلب این حق از انسانی می‌شود، منافع نظام ‌هایی است که برای تداوم خود در صدد حذف اندیشه‌ مخالف برمی آیند…» در ادامه این بیانیه امده است: «اما وضع ایران از بیش تر کشورهایی که در آن‌ ها آزادی اندیشه و بیان سلب می ‌شود، وخیم ‌تر است. البته جامعه ایران و به ‌ویژه نویسندگان و هنرمندانِ آن سال‌‌ هاست که با پدیده‌ سانسور دست به گریبان‌ اند؛ اما ظرف دو سه سال اخیر این پدیده چنان دامنه گسترده ‌ای یافته است که جز قلع و قمع فرهنگی نامی بر آن نمی ‌توان نهاد..»

در این بیانیه، هم چنین تاکید شده است: «کانون نویسندگان ایران که دو تن از چهره‌ های برجسته آن، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، در سال‌ های اخیر در راه آزادی اندیشه و بیان جان باخته‌ اند، به پیروی از اصول مندرج در منشور خود، در برابر این موج رو به گسترش سانسور که بسیاری از نویسندگان و هنرمندان را در عمل خانه ‌نشین کرده و آثار آنان را در محاق فرو برده است، اعتراض و انزجار خود را اعلام می ‌کند.

در همین راستا، کمیته مبارزه با سانسور کانون روز ۱۳ آذر را به یاد جان ‌باختگان آذرماه ۷۷ به ع