نهم شهریورى دیگر ، یادى دیگر از یک رهبر انقلابى

نهم شهریور  سالگرد جانباختن رفیق  فؤاد مصطفى سلطانى  ، یکى از رهبران و سازماندهندگان جنبش مقاومت و توده اى مردم کردستان علیه ارتجاع اسلامى است .۳۶ سال قبل در چنین روزى ،  او  درحالیکه با قلبى زخمى  به سبب تیرباران دو برادر و جمعى دیگر از رفقایش راهى سفر و سازماندهى مقاومت علیه یورش رژیم اسلامى بود ، در یک جنگ نابرابر توسط  جنایتکاران تازه به قدرت رسیده جان باخت . و به این ترتیب  با  از دست رفتن این رهبر کمونیست ، هوشیار ، فداکار  و کارآمد  ، سواى  ضربه سهمگین روحى و عاطفى بر جمع بستگان و صف همرزمانش  ، یک جنبش وسیع و مورد تعرض  قرار گرفته ، با وظایفى سنگین  در آینده ، و در رویارویی در یک میدان نابرابر  در مقابل دشمن ، غافلگیر و دچار  بهت و  نگرانى شد . اینکه این جنبش در آینده به کجا رفت ، در اینجا مورد بحث نیست ، اما در آن مقطع ، فؤاد در رهبرى آن جنبش که   اساسا در دست چپ و کمونیستها بود ،  قابل جایگزینى نبود . اعتماد بنفس ، ریزبینى همراه با درایت سیاسى واتکا به نیروى جامعه در پراتیک  انقلابى ، از او رهبرى مورد اعتماد ساخته یود . با توضیح و إقناع خستگى ناپذیر ،  از درگیرى زودرس و به خطر افتادن مردم و همرزمانش اجتناب مى ورزید . مدتها قبل از بازگشت خمینى به ایران ، از ماهییت حاکمیت آتى تصویر روشن و بدون توهمى داشت . معتقد بود که اسلا میها زیر بار هیچکدام از خواستهاى انقلاب ایران نمى روند  و آن را سرکوب خواهند کرد . بهمین دلیل آمادگى و سازماندهى مقاومت توده اى را تنها راه مقابله با ارتجاع پیش رو مى دانست . در باره ماهییت طبقاتى حزب دمکرات ، قلدرى و زورگویی در برابر مردم و نیروهاى سیاسى و مماشات با جمهورى اسلامى آگاه و بى إبهام بود ، اما مدام براى خنثى کردن این توطئه ها چاره جویى مى کرد، از نظر او تقابل و درگیرى زودرس با حزب دمکرات به جنبش مقاومت در برابر جمهورى اسلامى ضربه مى زد . طرفدار طرد و منزوى کردن  قیاده موقت ( حزب دمکرات کردستان  عراق ) ، همکار و هم دست ساواک و سپاه پاسداران در رژیمهاى قبلى و فعلى ایران بود . رویداد هاى بعد از جان باختن او و همراهى کردن قیاده موقت در عملیات نظامى سپاه پاسداران علیه احزاب اپوزیسیون  در کردستان ،  دلیلى برصحت نظرات او بود. در اثنا قیام ومقطع  روى کار آمدن جمهورى اسلامى ، براى مقابله با یورش رژیم ،  مشوق و محرک اصلى در بر خورد به  کرختى و بى اشتیاقى طیف زیادى از همرزمان قدیمى براى سازماندهى مقاومت علیه جمهورى اسلامى بود. دریک کلام در تمامى عرصه ها پیشتاز و مبتکر بود . رهبر وانقلابى اى بود که رمز پیشبرد ومحرکه  مبارزه را در پراتیک و اساسا سازمان دادن محیط پیرامونى در جامعه جستجو مى کرد .

  اما این پراتیک از تعلق خاطر عمیق او به جنبش رهایی کارگران و مردم محروم ، و به جنبش سوسیالیستى نشأت  مى گرفت  .هر فهم و روایتى که در آن دوران از کمونیسم وجود داشت ، فؤاد رهبر کمونیست زمان خود بود .  گرچه مبارزه جویی و مصاف فؤاد علیه نابرابرى و در دفاع از مردم محروم و زحمتکش به قبل از موجودیت رژیم اسلامى و به زمان رژیم شاهنشاهى و زندان هایش بر مى گردد ، اما شهرت و جایگاه او اساسا ناشى از نقش رهبرى و سازمانگرانه او در مقابل یورش ددمنشانه  رژیم سیاه اسلامى در بین کارگران و مردم زحمتکش پدیدار گشت . و این امر نزد دوست و دشمن عیان بود . هیچ بعید نیست که این امر یکى از دلائلى براى از میان برداشتن او از طرف ماشین تشنه سرکوب  جنایتکاران اسلامى بوده باشد .

اما با تمامى این اوصاف تا کنون آنطور که شایسته و در خور نقش زندگى کوتاه اما اثر گذار او  در رهبرى یک مقطع مهم از جنبش توده اى در کردستان  بوده است ، کاک فؤاد بطور کامل و جامع به جامعه و آیندگان معرفى نشده است . متاسفانه یاد و گرامى داشت این رهبر توانا و لائق ، پس از جانباختن ،  دستمایه  رقابت هاى حقیر سیاسى و تشکیلاتى عده اى از همرزمان قدیمى اش شده است ، که با سؤء استفاده از محبوبیت و جایگاه فؤاد در جامعه ، با منتسب کردن او به خود  سعى در تسرى دادن اهداف و سیاستهایی رابه فؤاد دارند که خود او شانس قضاوت در باره آنهارا پیدا نکرد . واین خود نه تنها مطرود و مردود ترین امانتدارى در مورد یک همسنگر و یک رهبر است ، مهمتر از آن محروم کردن مردم و جامعه اى در حال تحول از شناختن او و بکار گیرى تجارب و آموزه هایش است. مصادره کردن مبارزه وتلاش  یک رهبر محبوب مردم کارگر زحمتکش در کردستان ، بزرگترین ظلم در حق اوست . سالهاست افراد و  جریانات ناسیونالیست در کردستان بخصوص بعضى ازاحزاب تحت نام  کومه له ، به بهانه نام و یاد فؤاد ، سعى دارند زندگى ومبارزه چپ و کمونیستى اورا با سیاستهاى راست و ناسیونالیستى امروز  خود جایگزین کنند و او را قربانى رقابتهاى جناحى و سکتى خود کنند .

 اما در قطب مقابل جریانات و احزاب چپ و کمونیستى هم در قبال معرفى  و شناساندن او به جامعه در بهترین حالت سکوت کرده اند . و عملا به جعل این تاریخ و تولید  روایت هاى غیر واقعى از فؤاد و جنبش دوران او میدان داده اند . وبدتر از آن با یکى گرفتن کمونیسم جهان امروز با چهار دهه قبل ، و برخوردى ذهنى و خارج از زمان ومکان ، درواقع فعالیتهاى چپ وکمونیستى او را در هاله اى از إبهام پیچیده اند .

امروز  ٣۶  سال بعد از جانباختن کاک فؤاد ،  جامعه پر تحول ایران و کردستان ، در دل تهدید به عقبگرد و تحمیل سناریوى سیاه ، نیازمند رهبرانى جسور ، سازمانده و پراتیکى هچون اوست .

 بخاطر فداکاریها و از خود گذشتگى هایش ، بیاد  سختى کشیدن ها و پشت پا زدن به امیال و آرزو هاى فردى اش در راه آرمان انقلابی وانسانى اش ،  و به پاس نقش و تاثیر گذارى او در سازماندهى مقاومت علیه هیولاى اسلامى ، یادش را گرامى بداریم .  بطور قطع درجنبش و  مبارزه کارگران و مردم ستمدیده براى نیل به آزادى و برابرى  یاد و تجارب گرانبهایش همراه  خواهد بود.

۶ شهریور٩۴

همایون گدازگر