یک توضیح

یک توضیح

ضمن قدردانی از اظهار نظر انتقادی برخی از دوستان به بحث “رفرمیسم نو و مورد یونان”، ظاهرا سه نکته را نتوانسته بودم در آن بحث خوب جا بیندازم. در این یادداشت سعی میکنم آن کمبود را جبران کنم.

نه به ریاضت اقتصادی، یک شعار سیاسی است

“نه به ریاضت اقتصادی” یک شعار مطالباتی نیست، یک شعار ضد سیستمی و سیاسی است. ریاضت اقتصادی به مطالبه مشخصی گره نخورده است بلکه سیاستی را هدف قرار داده است که معنای عملی آن تشدید شرایط زیست اکثریت مردم است. نه به ریاضت اقتصادی، نه به یک سیاست اقتصادی است. راه حل آن در نتیجه یک سیاست اقتصادی است، مشخصا سوسیالیسم.

اعتلای مبارزات روزمره با کدام پرچم مشخص؟

گفته میشود انقلاب و الغا سرمایه داری یک استراتژی است، تاکتیک مبارزاتی نیست. اعتلای مبارزات تابعی از بکارگیری تاکتیهای مشخص است. ظاهرا برخی از بحثم “الغا سرمایه داری و دیگر هیچ” برداشت کرده بودند. مختصرا باید بگم که اولا در یونان ــ و در تمام کشورهای دمکراسی لیبرالی غربی ــ مبارزه سیاسی کارگری  بر سر قدرت سیاسی بلافاصله با نفی سرمایه داری گره میخورد چرا که برخلاف کشورهای استبداد زده، لیبرالیسم در یونان حاکم است. در اپوزیسیون نیست. دمکراسی شیوه حاکمیت است، خواست سیاسی هیچ اپوزیسیونی نیست. گرایشات اولترا راست سرمایه داری درست مانند گرایش سوسیال دمکراسی، حواشی و آخرین خاکریزهای سیستم حاکم جاری هستند، اپوزیسیون نیستند. تنها اپوزیسیون ضد ساختاری در غرب، اپوزیسیون ضد سرمایه داریست. ثانیا، یکی از شاخصهای جنبش اشغال وال استریت خصلت نفی آن بود. جنبش اشغال هیچ چه مطالبه مشخصی نداشت و اتفاقا جناح چپ بورژوازی به آن خرده میگرفت که چرا مطالبه مشخصی مطرح نمیکرد. آن جنبش یک جنبش علیه سرمایه داری بود. خود را با نفی سیستم موجود، سرمایه داری، معرفی میکرد. جنبش نه به ریاضت اقتصادی نیز جنبشی ضد سیستمی، جنبش سلبی است.  ثالثا، سوسیالیستهای کارگری در یونان میتوانند پرچم اثباتی “نه به ریاضت اقتصادی” را در قالب مشخص خواستهای بلافاصله ای ــ مانند مطالبات اقتصادی بخش دوم برنامه “یک دنیای بهتر” ــ علیه سرمایه داری بلند کنند. تاکتیکهای مشخص مبارزاتی و مطالبات مشخص در خدمت اعتلای مبارزات قطعا لازم و میتوانند تنوعات زیادی بخود میگیرند. بحث الغا سرمایه داری بر سر چارچوب سیاسی مبارزاتی بود.

مبارزه با سرمایه داری یا مبارزه با تروئیکا

اینکه سرمایه داران یونان به تروئیکا بدهکارند، یک واقعیت است. این واقعیت اما معضل مردم نیست. شعار ” به کسی بدهکار نیستم” از دو منظر قابل تفسیر است. سرمایه دار یونانی این شعار را علیه تروئیکا بلند میکند تا در مذاکرات خود بر سر میزان بهره و شرایط بازپرداخت وام به تروئیکا با آن چانه بزند و مزدبگیر یونان این شعار را علیه سرمایه داری و علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی دولت یونان مطرح میکند. تفکیک ایندو، تفکیک دو جنبش سیاسی، تکفیک دو طبقه است.از منظر مردم یونان، این شعاری علیه سرمایه داری و مشخصا دولت یونان است که به بهانه بدهی و شرایط وام دهی تروئیکا سطح معیشت مزدبگیران را به ابعاد فاجعه آمیز مورد حمله قرار داده است. اصولا چه کسی تروئیکا را به معادلات یونان وارد کرد و چرا؟ سرمایه داری یونان بخاطر نجات سرمایه داری یونان. رابطه دولت و سرمایه داران یونان با تروئیکا هر چه میخواهد باشد، پاسخ به آن درگیر شدن در دیالوگ بین دولت یونان و تروئیکا، جانبداری از یونان در مقابل تروئیکا نیست چرا که اولین سوال این است: کدام یونان؟ یونان اسم رمزی برای سرمایه داری در یونان است. کارگران هیچ چیزی بجز باخت در این دیالوگ، در جانبداری از دولت خودی بدست نمیاورند. چرا؟ سرمایه داران یونان میگویند تروئیکا باید به آنها وام بدون بهره بدهد و وامهای قبلیشان را تماما یا بخشا ببخشد. نه تنها این که تروئیکا میباید وامهای جدید و بدون قید و شرط دیگری هم به بانکداران و سرمایه داران یونان بدهد تا آنها “اقتصاد یونان” را بچرخش درآورند. اینکه این منطق بورژوازی یونان در چارچوب همان نظامی که خود آنها در یونان سودشان را از طریقش کسب میکنند بی اعتبار است بسادگی قابل اثبات است. در نظر بگیرید سرمایه داری یونان به بانکهای قبرس وام داده باشد و در مقابل، قبرس از یونان درخواست کند که وامهای پرداختی به قبرس بخشیده شود، بهره ای از بانکهای قبرس گرفته نشود و در عین حال وامهای دوم و سوم بدون قید و شرطی به بانکداران و سهام داران و سرمایه داران و دولت قبرس پرداخت شود. اگر سرمایه داران یونانی ادعا کنند که آنها ظرفیت چنین بذل و بخششی را برای قبرس خواهند داشت سوال این است که چرا همین سرمایه داران یونان بخاطر کاهش سودآوری سرمایه شان در یونان، پولشان را از یونان خارج کردند؟ چرا این سرمایه داران مردم را بخاطر کاهش سود دهی سرمایه شان در یونان به گشنگی، فقر و بیکاری انداخته اند؟ همانطور که پیداست، بحث “تروئیکا در مقابل یونان” بحثی ارتجاعی است. وارد شدن به بحث “یونان در مقابل تروئیکا” ورود به جدال بین دو قطب سرمایه داری است. برنده این جدال هر طرف که باشد، چه سرمایه دار یونانی چه تروئیکا، بازنده آن در هر صورت مزدبگیر یونانی است.  از منظر مزدبگیران این دعوا، دعوائی بین دو بلوک توحش سرمایه داری است. توحش سرمایه دار یونانی را همه ما جلو چشم مان میبینیم، فقر و فلاکتی که همین امروز به مردم تحمیل کرده اند. سرمایه داران تروئیکا همتایان سرمایه داران یونانند. بار دیگر، چه کسی تروئیکا را به معادله یونان وارد کرده است؟ سرمایه داری یونان. پرچم “ما بدهکار نیستیم” مزدبگیر یونان تنها در مقابل دولت خودی و سرمایه داری (نقطه تمام) است که میتواند منافع طبقاتی کارگر را نمایندگی کند. در مقابل، پرچم “نه به تروئیکا” پرچم منافع ناسیونالیستی سرمایه داری یونان است. این تفکیک مهم است.