Volvo در بحران: مجازات کارگران چرا؟ فراخوان یک اعتراض

سیوان رضایى

اتوموبیل سازى Volvo سنبل قدرت صنعت پیشرفته کشور سوئد بحساب میاید. تا همین چند هفته پیش Volvo به معناى تکنیک بود، به معناى تولید، صادرات و سودهاى سرشار. تا همین چند ماه پیشتر در ترازنامه هاى سالانه بحث بر سر گسترش، بازارهاى تازه تر، استخدام کارگران بیشتر بود… امروز Volvo سنبل گویاى غول تولیدى بحران زده و به گِل نشسته است. سه روز پیشتر خبر اخراج نهصد کارگر جدید از سلسله خطوط تولید اتوموبیل سازى منتشر شد.

 پیشتر بیش از سه هزار نفر حکم اخراج خود را دریافت داشته بودند.    مناطق Torslanda و Uddevalla در مجاورت کارخانه هاى نامدار تولید Volvo در شهر گوتنبرگ امروز ناامیدى، ناامنى و نارضایتى حاکم میراند. درست مشابه مهره هاى بازى دامینو یکى پس از دیگرى دامنه تولید در کارخانه ها محدود میشود و بدنبال آن هزاران نفر دسته دسته با دریافت  "ابلاغیه پایان استخدام" به خانه باز میگردند. همین کارگران و تا همین چند ماه قبلتر بدلیل امکان تولید و امکان سود بیشتر وارد کارگزینى کارخانه میشدند. امروز سیر نزولى سود، تیشه به ریشه زندگى آنها میزند.

Volvo در بحران، یک واقعیت است که از دو چهره کاملا متفاوت برخوردار است.  صاحبان و سهامداران و مدیران در حسرت سودهاى سرشار تاکنونى براى دور بعدى تولید خیز برمیدارند.  دخالت و مساعدت و تسلى سخاوتمندانه دولت و از جیب خزانه دولتى یک لحظه فروکش ندارد. واقعا تماشایى است که چگونه صاحبان و چرخانندگان اتوموبیل سازى میزان کمکهاى ارایه شده از جانب دولت را به سخره میگیرند. راستى این جماعت چه مطالبه میکنند؟ قیافه طلبکار و فخر فروشانه آنها بخاطر ورشکستگى خطوط تولید است؟ منت میگذارند که هزاران نفر را بکار گرفته و شیره جانشان را کشیده اند و امروز به خیابان انداخته اند؟ دیدن خطوط زننده اوج گستاخى و خونسردى در چهره این حضرات خون انسان را به جوش میاورد.

چهره دیگر بحران مربوط به کارگران است. ورق پاره ابلاغیه اخراج حکایت زیر و رو شدن زندگى کارگران و خانواده هاى آنها را با خود بهمراه دارد.  "اکتبر سیاه"، "پاییز بیرحم"، "ایام عزا"، "فاجعه" و "کابوس" از جمله عباراتى است که براى شرح حال چند صد هزار اعضاى خانواده کارگرى بکار برده میشود. در یک چشم بهم زدن و با ارجاع به صندوق بیمه بیکارى یک پنجم دریافتى دود میشود و به هوا میرود. این رقم و کاهش پله اى آن در چند ماه بعد باید جوابگوى دره نیازها و  وامها و قرضها باشد. دیگر "امکان" اضافه کارى براى پر کردن سوراخ نیازها وجود ندارد. دیگر "شانس" پیدا کردن کار بهترى هم  در دسترس نیست. امروز در دفتر اداره کار حتى از آن احترام حداقل معمولى هم خبرى نیست. از امروز او در نقطه صفر، در مقابل کارمند غربتى آنطرف میز، ثابت کند که انسانى کارى است و میخواهد که از قبل کار خود زندگى را بچرخاند. اداره کار سوئد آگهى استخدام هزاران دستیار تازه تر را منتشر ساخته است. این دستیاران وظیفه خواهند داشت که با "تنبلى بیکاران" مقابله نمایند و هر چه زودتر آنها را سر کار بازگردانند! تا آنجا که به کارگران اخراجى مربوط باشد، بودجه و برنامه دولت براى مقابله با بحران، از "تقویت" ذکر شده در شعبه ادارات کار فراتر نخواهد رفت.

شرکت Volvo تنها یک مثال در میان انبوه کارخانه هاى مشابه است. در همه این موارد سهم کارگران از طرح دولت و سرمایه دارن در مقابله با بحران، جز یک مجازات علنى نیست. مجازات دست جمعى که دامن بزرگ و کوچک خانواده هاى کارگرى را یکجا میگیرد. این مجازات کور و بیرحم، مجازات جسمى و روحى و اجتماعى است.  در این طرحها نه شرف، نه انصاف و نه انسانیت کوچکترین جایى ندارد. امروز کارگران را از کارخانه هایى بیرون میاندازند که هنوز در آن تولید هست، در آن اضافه کارى هم صورت میگیرد. امروز درب کارخانه هایى را بر روى کارگران میبندند که در آنها خطوط تولید آماده بکار زنگ میزنند و خمیازه میکشند، تا شاید روزى سود مطلوب را بتوان از آنها کشید.  امروز کارگرانى را بخانه میفرستند که سود حاصله از کار آنها میلیاردها سود سرشار را بهمراه داشته است. قرار نیست رقم این سودها، نه دیروز در موقع تولید و نه امروز در توقف تولید سرمنشا خیرى براى خود کارگران باشد. جرم اینها در کارگر بودنشان است.  براستى سرمایه دارى در ظلم و ریاکارى طبقاتى  دست پیشینیان خود را از پشت بسته است.

هنوز نشانه هایى از پایان بحران در افق سرمایه هویدا نیست. کسى نمیداند تا چند سال دیگر و در کدام ابعاد این بحران ادامه خواهد داشت. با ورق پاره اخراج صاحبان کارخانه ها در مقابل سرنوشت کارگران در این ایام شانه بالا میاندازند. مقامات و ادارات دولتى با نشان دادن توقف چرخ تولید، تاوان کسر بودجه را سر خانواده هاى کارگرى سرشکن میسازند. راه حل اپوزسیون هاى پارلمانى از جبران جزیى خسارات وارده فراتر نمیرود. نسخه این اپوزسیون همان تحمل و دندان روى جگر گذاشتن است که با چندرغاز اضافه رایانه هاى نقدى همراه است. سکوت تایید آمیز اتحادیه هاى زرد کارگرى براى قربانى کردن کارگران چندش آور است.

کارگر میتواند این دوره را با انتظار و سکوت پشت سر  نگذراند. کارگر میتواند اجازه ندهد که با زندگى و حرمت او بازى شود. خشم و نارضایتى، حق طلبى را باید بخیابانها آورد. چاره دیگرى نیست. این کارى است که دست بکار آن شده ایم.

فراخوان به یک اعتراض!

براى روز شنبه ۱۵ نوامبر در شهر گوتنبرگ یک تجمع اعتراضى سازمان داده شده است. در تدارک این تجمع با واحدهاى مختلف تولیدى Volvo تماس گرفته شده است. هدف ما مقابله با اخراجها، مقابله با دولت و دفاع از حق کارگران است. هدف ما طرح شعارها و خواستهایى است که زندگى شایسته براى کارگران اخراجى را از جیب خود سرمایه داران تامین کند. هدف ما طرح خواستهایى است که کارگران در مقابل تعرضات سرمایه داران دست پیش بگیرند. هدف ما افشاى جانبدارى طبق
اتى دولت از سرمایه داران است. هدف ما مقابله با سکوت اتحادیه هاست.

زمان: شنبه ۱۵ نوامبر ساعت ۲ بعد اظهر

مکان:Gustav Adolf torget

سیوان رضایى

از کمیته  حزب حکمتیست در گوتنبرگ و کارگر کارخانه(Lear Corporation) Volvo Torslanda

 

١٣ نوامبر ٢٠٠٨