حضور زنده جوهره عصیان “ایمیلى از ایران”

مهناز قزلو

هاگلت هورن نویسنده کتاب " tele" در زمینه ی سیر  تحولات سیاسی و اجتماعی در کشورهای آمریکای لاتین همچون السالوادر، شیلی و … و نیز تاثیر جنبش ها و مبارزات آزایخواهی بر آنها مطالعات بسیاری داشته و با این مقوله آشناست. این اندیشمند سوئدی سالها از نزدیک با بسیاری از زندانیان سیاسی کشورهای مختلف برخورد و گفتگو داشته است.

در دیدارهایی که با او دست می دهد گاه حول وضعیت حقوق بشر در ایران نیز گفتگو هایی مطرح می گردد. هنگامی که نکات کلی از سیر تحولات سیاسی و حقوق بشری در ایران از ابتدای انقلاب تا کنون مطرح شد چنین نتیجه گرفت که نه تنها اوضاع بهبود نیافته بلکه علیرغم مقاومت، مبارزات و فراز و نشیب های بسیار در طول این سالیان، سرکوب و خفقان به مراتب تشدید و وضع وخیم تر هم شده است. وی این عبارات را بالحنی پرسش آمیز مطرح کرد. ضمن تایید سخنانش، اشاره کردم که از یک بعد شاید بتوان این طور استنباط کرد اما آنچه که در زوایای پنهان و آشکار این پروسه به عینه می توان دریافت ارتقا سطح آگاهی در میان اقشار خلقی است که همواره زیر تیغ سرکوب و خشونت از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود محروم بوده. با نگاهی به مقاومت یک خلق در سه دهه، رشد چشمگیر کیفی جنبش آزادیخواهی زنان، مبارزات دانشجویی، خیزش ها و اعتراضات کارگری و جنبش های برابری طلبی با قاطعیت می توان گفت حاصل مقاومت ها و ایستادگی های عناصر پیشرو که بسیاری از آنان زندان و شکنجه را نیز شخصا تجربه کرده و سالهای زیادی از عمر خود را در زندانها گذرانده اند، امروز فریاد آزادیخواهی و برابری طلبی را می توان در هر گوشه از ایران بوضوح شنید.
علیرغم اینکه در یک برهه جناح های درونی رژیم تلاش داشتند با رفرم، جنبش ترقیخواهانه و سرنگونی طلب را به بیراهه بکشانند و علیرغم همه ترفندهای سرکوبگرانه، رژیم هرگز قادر به از بین بردن آن نشده است. از آنجایی که خصلت ذاتی دیکتاتوری، سرکوب جنبش های انقلابی و اجتماعی است امروز اگر به شرایط ایران نگاهی بیندازیم درمی یابیم که اعدام و کشتار شدت یافته و رژیم به طور بی امان و به وحشیانه ترین شکل به سرکوب مردم برخاسته است. اما با توجه به حضور گسترده زنان و جوانان در مبارزات و خیزشهای اجتماعی می توان به پتانسیل ترقی خواهانه این مقاومت پی برد که با قوام کیفی راه خود را به سوی پیروزی می گشاید. 
کمی پس از انتشار بخش اول خاطراتم از زندان نگذشته بود که ایمیلی از ایران دریافت کردم. متنی که صحه ای است بر باورم مبنی بر عمق آگاهی خلق و حضور زنده جوهره عصیان.

هم وطن خوبم مهناز جان سلام !
 قسمت بسیار اندکی از خاطرات زندان ترا در جایی  دیدم و خواندم. خواندن این مطالب و خاطرات دیگر بجز احساس تنفر و بغض از اینکه این جانیان هنوز حاکمند و ما هنوز زندانی نخواهد بود.
هر چند که افتخار میکنم از اینکه یک زن و متعلق به مردمی هستم که اینگونه بهای آزادی را پرداخته اند. آزادی ای که هنوز بدست نیامده است. نمیدانم تو کجایی و در کدامین دیار غریب پنهان شده ای که خاطرات وطن برایت هنوز وحشت روزهای زندان است و کابوس صدای آهنگران!!! ولی ما هنوز اینجاییم.
خیلی ها شاید هیچگاه در اوین و گوهردشت نبوده اند.   … ولی سی سال است که می میریم و زنده میشویم. با دیدن چادرهای سیاه نفرت انگیز پاسداران زن و شنیدن صدای چکمه های پاسداران مرد در خیابانها… با وحشت رسیدن و نزدیک شدن صدای اتومیبل گشت ارشاد و انتظامی و … هرروز می میریم و زنده میشویم… می میریم و زنده میشویم از ترس و وحشت تحقیر… شلاق و زندان و … در پیش چشمان مردمان وحشت زده !
همانطور که درمدرسه و دانشگاه و اداره ها بارها مردیم و زنده شدیم .. از اینکه کمی از مویمان پیدا باشد. وحشت از اینکه شال گردنمان بنفش باشد یا کفشمان سفید یا شلوارمان جین! ترس از اینکه از زیبایی مصنوعی امان سر دربیاورند و بفهمند گونه های زردمان ، لبهای خشکیده مان و چشمان بی رمق مان را رنگ زده ایم و مجازاتمان کنند.  هراس از حرف زدن . عشق ورزیدن، اندیشیدن. به کسی نگاه کردن. چیزی خواستن. شاد بودن و تاوان دادن. کابوس دیروز .. امروز.. فردا!
کابوس اینکه سالهاست روزی ۱۰ ساعت کار میکنی و هنوز از اینکه نتوانی خود را تامین کنی میترسی… چرا که با تورمی روزانه روبرویی با غولی که نمی دانی چگونه با آن دست و پنجه نرم کنی. عدم امنیت… عدم امنیت… عدم امنیت… امنیت شخصی .. امنیت فکری… امنیت جنسی .. امنیت شغلی و امنیت سیاسی!
 تو هر چه کردی آزادیت را با دهان باز فریاد کردی… دردت را فریاد کردی و ما دردمان را بر این نامحرمان به گونه ای دیگرو با چشمان باز. روزها و سالهاست. عمری است.
خمینی و یارانش مردم را روی مین میفرستادند تا با کشته شدنشان خود زنده بمانند و حکومت کنند و هنوز که هنوز است هم آنان را به عملیات انتحاری وامیدارند تا در کشورهای دیگر قدرت و حکومت داشته باشند 
نسل امروز تنها چیزی که میخواهد رها شدن است. … از شعار، از اجبار، از همه آنچه اینها با خود آورده اند.  و این را با همه گونه شکلی دارد فریاد می کند حتی با ساز و رپ اش ….
  موفق و پیروز باشی – آتنا
 
مهناز قزلو
Mahnaz_ghezelloo@hotmail.com