باراک اوباما در دوزخ دلار و درخدمت پروژه نژاد پرستان

جمشید اطیابی

jamshid_atiabi_radio@hotmail.com

در هفته گذشته سر تیتر رسانه های جهان ، طی چند روز متوالی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی یک سیاه پوست خارجی تبار بنام باراک اوباما اختصاص داده شد. عده ای پیروزی او در این انتخابات را آینه ای از بیزاری مردم خسته از جنگ و خشونت خواندند. جمعی دیگر آن را نتیجه مبارزات سیاه پوستان علیه نژاد پرستی و بی عدالتی تلقی کردند. کسانی نیز از تحولات انسانی و چرخش در سیاستهای ضد انسانی امپریالیسم آمریکا سخن گفتند و در راستای استفاده از فرصت و شرایط هم­زیستی مسالمت آمیز با جهان سرمایه و استثمار نسخه پیچیدند.

 گرایش دیگر، انتخاب و پیروزی باراک اوباما را یک «نه بزرگ» مردم آمریکا به جمهوریخواهان و جورج دبلیو بوش دانستند و نمونه اش را با انتخاب محمد خاتمی و ۲ خرداد و نه گفتن به ولایت فقیه مقایسه کردند! هریک از این برداشتها و بیانات البته، صرفنظر از اینکه تب اظهارنظرهای سیاسی تا چه حد بیانگر کل واقعیت باشد، می­تواند بخشاً به ­دلیل زمینه سازی برای جا انداختن گرایش استراتژیک معینی باشد که این جریانات برای تنظیم مناسبات با بورژوازی جهانی، به ویژه آمریکا و سران اتحادیه اروپا تدارک می­بینند. و در عین حال در مورد، ایجاد رابطه با کشورهای خاورمیانه و به ویژه جمهوری اسلامی ایران و سر کار آمدن مجدد محمد خاتمی جای بخصوص دارد.

از آن­رو که سرمایه داری آمریکا نیاز به بزک چهره بیش از پیش منفور، خشن و جنگ­طلب­اش در افکار عمومی جهان دارد، در توافق با صاحبین انحصارات و سرمایه های بزرگ که سیاستگذاران اصلی آمریکا هستند ،کوشیده است با تن دادن به پیروزی اوباما، بحران اقتصادی و سیاسی اش، را مه­آلودکند.

در همین راستا ست که خواهیم دید جمهوری اسلامی هم، با تمام اختلافات درون جناحیش آماده پذیرش محمد خاتمی و یا امثالهم بعنوان رئیس جمهور مصلحت و رفوی بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران به شمار می­آید و در ادامه چه بسا باز به صحنه خواهد آمد .چراکه گزینه دیگری برای کنترل بحران و فرار از تشدید اعتراضات مردم نخواهند داشت. ملاقاتهای مکرر محمد خاتمی با سران کشورهای غربی و نیز کسانی همچون کوفی عنان و امثالهم مبین همین زمینه سازی در طی چند سال اخیر است.

با خواندن تیتر این مقاله این سئوال در ذهن خواننده بوجود می آید که چرا اوباما در خدمت نژاد پرستان بورژوازی جهانی و دوزخ دلار قدم می­زند؟ پاسخ به این پرسش، در نگاهی به وضعیت سیاسی و اقتصادی آمریکا و روند تحولات در بخشی از جهان نهفته است.

طی یکماه گذشته رسماً تمامی رسانه های جهان و روسای دولتهای مختلف سیکل جدیدی ازبحران اقتصادی سرمایه داری و طوفان ورشکستگی سرمایه های بخش خصوصی و دولتی را رسماً اعلام کردند.

در ابتدا این بحران را متوجه فینانس بولاگها یا بنگاههای مالی قلمداد کردند . اما دیری نپائید که سخن از اخراجهای دست جمعی هزاران نفری در اروپا و آمریکا صورت مسئله را برای مردم عادی روشنتر ساخت . از آنجائی­که طی دهه ۶۰ و ۷۰ اساساً بورژوازی مالی و صنعتی جهان در هم ادغام شد ،نمی توانست این ارمغان نصیب بخشهای دیگر و از جمله سرمایه داری صنعتی نشود. اگرچه آتش این بحران هنوز زبانه نکشیده و دامن سرمایه داری صنعتی را آنطور که باید نگرفته است ، اما دیری نخواهد پائید که در ظرف چند ماه آینده آتش این روند سرتاسر جهان سرمایه بویژه کشورهای آمریکای شمالی واروپائی و بخشهائی از آسیا را وسیع­تر از سایر نقاط بگیرد. بسیاری از سیاستمداران دول امپریالیستی اعلام کردند که این واقعه بطور ناگهانی وشوک آمیز ظهور کرده است و حتی در ابتدا اعلام کردند که هیچ جای نگرانی نیست. متخصصین و کارشناسان، این بحران را از طریق اتحادیه اروپا و آمریکا یکماهه حل خواهند کرد! اما واقعیت این است که بسیاری از متخصصین اقتصادی آمریکا و اروپا این بحران را از سال ۲۰۰۶ پیش بینی کرده بودند و در پشت دربهای بسته در جستجوی راهی برای برون رفت از آن میگشتند. تا اینکه نوزاد این موج بحران سرانجام متولد و بانکها و بنگاههای مالی غول پیکر را در خود کشید و توجه ویژه رسانه ها را بخود جلب کرد.

 قابل تامل است که در کنگره آمریکا سال ۲۰۰۶ دمکراتها با بدست آوردن اکثریت کرسیها علیه سیاست نظامی آمریکا مخالفتهای جدی می کردند . دمکراتهای کنگره در پاسخ به مشاورین و وزرای دفاع و اقتصاد و امور خارجه کابینه دولت جورج دبلیو بوش و تنی چند از نمایندگان نومحافظه کار تاکید ویژه و مستند کردند که آمریکا با موج بحران اقتصادی عظیمی روبرو است و توان ادامه جنگ در عراق و متحقق ساختن رویای خاورمیانه مطلوب نئوکانهای کنسرواتیو و نیز حمله به سایر کشورها از جمله سوریه و ایران و کره شمالی را ندارد . درخواست بودجه نظامی ۵۰۰ بلیون دلاری که از دوران جرج بوش پدر مطرح و در انتظار تحققش بودند ، سرانجام با ارائه اسناد و دلایل اقتصادی غیرقابل انکاری از سوی کارشناسان اقتصادی دمکرات وحتی تعدادی ازنمایندگان جمهوری خواه، در راه بودن این بحران اقتصادی از سوی کاخ سفید واشنگتن پذیرفته شد.

دقیقاً از همانجا ست که با برگزاری پروژه کنفرانس شرم الشیخ اول در قاهره ، مذاکرات پشت پرده با جمهوری اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، شاهد عقب نشینی های آمریکا و انگلیس در سیاستهای تهاجمی­شان در خاورمیانه و نیز کنار آمدن با اروپائیها می­شویم .

استعفای جک استراو وزیر امور خارجه انگلیس و تونی بلر، دست راست متحد آمریکا و چند وزیر و ژنرال آمریکائی نشان از ناتوانیهای عمیقتر از آن­چه ظاهر قضیه برای پیشبرد پروژه مشترک آمریکا و انگلیس نشان میدهد در بر دارد. هم اکنون طبق بررسی­ای که متخصصین اقتصادی جهان پس از مدتها مخفی­کاری منتشر نموده اند ، آمریکا ظرف یکسال آینده با بحران مالی و بیکاری عظیمی روبرو خواهد شد که در طول تاریخش بی سابقه است. بحرانی که دستهای استمداد طلبانه اوباما را در میان شعله های آتش دوزخ سقوط دلار به جهانیان نمایش خواهد داد. بحرانی که اتفاقاً نه در طول زمامداری یک رئیس جم