تروریسم از عینک یک تروریست

تروریسم از عینک یک تروریست

تعریف وارونه قوچانی از تروریسم

سیوان کریمی

در آخرین شماره نشریه مهرنامه که مدتی قبل منتشر شد، باز هم تحریریه مهرنامه و شخص محمد قوچانی بار دیگر درصدد تحریف تاریخ برآمدند. اما قبل از پرداختن به آن و چرایی این تحریف،  مایلم که موضوعی را که در مقدمه این شماره و با عنوان” متهم” منشر کردند، بررسی کنم. همانطور که انتظار می رفت( یا حداقل من انتظار داشتم) شروعش را با دفاعیاتی از شماره قبل خود که با عنوان روشنفکران تروریست منتشر شده بود، قلم زدند. نکته جالب اینکه در بخش پایانی این گفتار اذعان می کند که نقد اصحاب دیانت که منظورش پیامبران و…  است ” بی اخلاقی” است. چرا که دیگر زنده نیستند تا از خود و تزهایشان!!!  دفاع کنند. اما به باد انتقاد گرفتن کسانی چون بیژن جزنی که آنها هم زنده نیستند کاری غیر اخلاقی نیست؟

 البته این دوگانگی ها در نوشته های قوچانی و قوچانی ها امری عادی است.  عادی که نه. اگر وجود نداشته باشد جای شک و شبه است.

من تمام مقاله ی این شماره را خواندم. نه یک بار و نه دوبار. به بخشی از آن که اتفاقاً بیشتر مقاله را تشکیل می دهد، کاری ندارم. منظورم این است که در مورد آن قضاوت نمی کنم. چون موضوعی تاریخی است و نوشتن درباره تاریخ،  تاریخی که بخش اکثریت آنها دیگر زنده نیستند، بستگی به نویسنده دارد.  دوستان دیگر که از نزدیک و یا حتی در درون این اتفاقات بوده اند، صد البته منبعی موثق تر از قوچانی برای این شرح حال هستند.

هدف من نقد شماره آخر ( شماره ۴۳) نشریه مهرنامه است که هرآنچه از ذهن متعفنشان بود، بر کاغذ جاری کردند تا تعریفی وارونه از تاریخ جلوه دهند.

قوچانی خود بازیچه دست طبقه ای شده که از قوچانی ها استفاده می کنند تا جای متهم را تغییر دهند. می خواهند مخالفین واقعی ترور و تروریسم که همان مارکسیسم و مارکسیستها هستند، در جای متهم بنشانند و از آن تاریخ بسازند.

اما قوچانی و قوچانی ها حتماً تعریف ترور را می دانند. حتماً هم تاریخ سیاه رژیم پر از ترور جمهوری اسلامی را می دانند.

به این موضوع بعدا خواهم پرداخت. اما از اسلامی شروع کنم که امروز قوچانی از آن و زیر سایه یک رژیم اسلامی و برای دفاع از آن قلم می زند. حتماً نام بنی قریضه برایش آشناست. اما اول قوچانی که نقد آن را ” غیر اخلاقی” می داند، تمام اعضای این قبیله را از دم تیغ گذراندند. خود تاریخ اسلام هم با وقاحت تمام به کشتار بیش از هفت صد نفر از اعضای این قبیله اذعان می کند. کشتاری که امروز داعش در سوریه و عراق هر روز آنرا انجام می دهد.

اما شاید قوچانی همچون واقعه ای را قبول ندارد.  به تاریخی اشاره می کنم که همزمان با دوران حیات قوچانی،  اعمالی شنیع تر و غیرانسانی تر انجام گرفت. اما شاید از عینک قوچانی این حوادث تروریستی نباشند. اما خواننده خود قاضی است. از جزنی شروع کنیم. قتل و کشتار جزنی به همراه نه تن از همراهانش در تپه های اوین توسط رژیم شاه، چه تعریفی دارد؟  آیا این خود ترور و تروریسم نیست؟ آیا کشتار انسانهایی که علیه وضع موجود بودند، ترور نیست؟ از نگاه قوچانی هر کس که به وضع موجود معترض باشد و در توازن قوای آن دوره، دست به اسلحه ببرد، تروریسم است. اما اینطور نیست.

وقتی که رژیمی با تمام توان دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و نیروهای نظامی و انتظامی خود، علیه کسانی که مخالف بودند بایستد،  دست بردن به اسلحه حرکتی تروریستی است؟ نه به حتم نیست و لایق بهترین حمایتهاست.  البته واضح است که ایستادگی و مقاومتی مانند کوبانی و کردستان سوریه،  ترسی در دل شما می گذارد که ناچار به این کار می شوید تعریفهای موجود از هر پدیده را تحریف کنید.

تروریست رهبران شما هستند. امام شما، همان کسی که برای ما خمینی جلاد است، اسلام را دین خشونت و کشتار می دانست. مگر یادتان نیست که گفت: “پیغمبر برای همین می آید که جنگ کند و آدم بکشد.قرآن هم میگوید بکشید، بزنید، حبس کنید. آنهایی که می گویند اسلام نباید آدم کشی بکند آدمهای نفهمی هستند که معنی اسلام را نفهمیده اند. یوم الله روزی است که خداوند تبارک و تعالی برای تنبیه ملت ها یک زلزله ای را وارد میکند، یک سیلی را وارد می کند، یک طوفانی را وارد می کند، به مردم شلاق می زند که آدم بشوید. یوم الله روزی است که امیرالمومنین سلام الله علیه شمشیر می کشد و ۷۰۰ نفر از خوارج را یکی بعد از دیگری گردن می زند”

 * سخنرانی به مناسبت سالروز تولد پیامبر اسلام، آذر ۱۳۶۳ * کتاب کوثر/دفتر نشر آثار”

این ترور و تروریسم واقعی است.  همین رژیم اسلامی در دوران حیات شما هر روز دهها نفر را اعدام کرد. ترورهای وین و میکونوس که هنوز ماندگارند. اعدام اسلامی شما ماشین کشتار و ترور دولتی هستند. همین رژیم در دوران حیات شما هر روز دهها نفر را اعدام می کنند. اعدام اسلامی شما، ماشین کشتار و ترور دولتی است. شما با مبناهای اسلامی به آن می نگرید و آنرا توجیه می کنید و ما از نگاه انسانی به آن می نگریم و معتقدیم که باید از ریشه کنده شود.  حالا اسلام و رژیم اسلامی تروریست نیستند و انسانهایی که برای دفاع از خود در برابر اسلام و رژیم هار اسلامی دست به اسلحه ببرند، تروریست هستند!؟.

جلادهای زندانهای اوین، گوهردشت، بندرعباس،  ارومیه و سنندج و رهبران اسلامی شما تروریست نیستند، اما چپهایی که برای دفاع از خود و دفاع از انسانیت در برابر شماها و سرمایه داری حاکم دست به سلاح ببرند، تروریستند!؟.

اما چرا قوچانی چنین وارونگی هایی را در روایت کردن تاریخ از خود نشان می دهد؟

 ابتدا و قبل از هر چیز ترس از گسترش تفکرات چپ گرایانه در جامعه عامل اصلی این تحریفات است. اگر از چند سال گذشته به اروپا و منطقه نگاه کنیم، تفکرات چپ گرایانه در اروپا و منطقه خاورمیانه در حال رشد بوده است. اسپانیا و یونان دو نمونه اروپا و کوبانی و شمال سوریه و ه د پ در منطقه نشان از این دارد که جامعه حرکتی را به سوی چپ گرایی آغاز کرده است.

ایران هم می تواند و باید از این حرکت ثاثیر بپذیرد. بیش از سه دهه و نیم تلاشهای بی وقفه جمهوری اسلامی و عوامل آن از جمله قوچانی ها بر هر چه بیشتر اسلامیزه کردن جامعه با شکست مواجه شده است.

نگاه غیر اسلامی و غیر دینی اکثریت جوانان به زندگی و تلاش برای یک زندگی مدرن به دور از اسلام و مذهب نشان از این چپ گرایی در جامعه دارد. زنان به عنوان مهمترین بخش از جامعه خود را در قید و بند اسلام و دین نمی بینند و از هر تلاشی برای خلاصی از آن فروگذار نیستند. زندگی دوگانه جامعه ایران ( زندگی خصوصی که هر کس و حتی خانواده برای خود دارد و اتفاقاً در اکثریت آنها ردی از اسلام نیست و زندگی دیگر که در جامعه و به عنوان زندگی عمومی دارند) نشان از بی تفاوتی به این قوانین است.

این موارد بسیار محدود تنها بخشی از واقعیتهایی است که اتفاقاً قوچانی ها و اسلامی ها با آن روبرو شدند و آنرا درک کردند. بهترین راه حل برای مقابله با آن، از نگاه شماها، تحریف واقعیت و تخریب شخصیتهای واقعی این جنبش است.

سیوان کریمی

ژوییه ۲۰۱۵