فقر، گرسنگی و آواره گیِ میلیونی، از زبان آمار

تخریب زند‏گانی و کُشت و کُشتار میلیون ‏ها انسانِ محروم، از جانب امپریالیست ‏ها را در این یکی دو دهۀ اخیر، نمی ‏توان به طور کامل و حقیقی به تصویر کشید. جنگ و ویرانی، گرانی و نداری، بیکاری و آواره‏ گی بر جهانِ بشریت سایه انداختهُ، با شتابی صد چندان در پیش است. سیاست ‏های امپریالیستی تاکنون هزینۀ بسیار زیادی از مردم ستم دیده گرفته استُ، سرمایه‏ داران بین ‏المللی، دارند چهرۀ دنیا را در چهارچوبۀ منفعت ‏شان سازمان می ‏دهندُ، بر فقر و فلاکت می ‏افزایند. آمار و ارقام تکان ‏دهنده است. ۶۰ میلیون انسان در یک ‏سال گذشته و در اثر جنگ‏ های ارتجاعی و امپریالیستی آواره شده ‏اند – که نیمی از آنها کودکان ‏اند – و هم‏ چنین میلیون‏ ها خانه، با خاک یکسان شده است.

بنابه گزارشِ اخیر سازمان ملل، ۲۱ میلیون نفر در یمن در شرایط اضطراری بسر می برند که ۱۳ میلیون نفر آنها، غذای کافی برای خُوردندن ندارند و ۴۹۰۰۰۰۰ فاقد آب سالم و قابل شرب می باشند و ۱۶۰ مرکز درمانی اعم از بیمارستان و درمانگاه بدلیل جنگ بسته شده اند. بزعم طبقات حاکم، همۀ اینها، در جهتِ “دمکراسی” و همۀ اینها در خدمت به زندگی “بهتر” محرومان می باشد!! دارند مردم را از خانه و کاشانۀ شان آواره و کودکان را از محیط ‏شان دُور می‏ کنند، تا جامعه و مردم از شر دیکتاتورها و مصائب اجتماعی رهائی یابند!!

براستی که با کدامین منطق می ‏توان چنین وضعیت ناهنجار و جنایات هولناکی را در حق انسان ‏های بی دفاع دید و کمترین عکس ‏العمللی از خود نشان نداد؟ چگونه می‏ توان تصاویر مخابره شده توسط ارتباطات جمعی امپریالیستی، یعنی آواره ‏گیِ میلیونی توده ‏های ستم ‏دیده و کودکان را مشاهده نمودُ، انزجار و تنفر خود را، در درون حبس کرد؟ کُشت و کُشتار مردم بی دفاع و تخریب جوامع متفاوت توسط امپریالیست ها و دار و دسته های رنگارنگ شان، قابل شمارش نیستُ، البته که ۶۰ میلیون آواره را باید، به حسابِ، یک قلم از سیاست‏ های ارتجاعی ‏ای نوشت که امپریالیست ‏ها در حق محرومان – و آنهم در یکسالۀ گذشته – مرتکب گردیده‏ اند و در ادامه و اگر به‏ خواهیم، به دیگر جنایات و اجحافات، به دیگر مرگ ‏و‏ میرها و از جمله، تلف شدن زنان و کودکان که در اثر سهل ‏انگاری سرمایه‏ داران صورت گرفته است را، اضافه کنیم، آن‏ وقت راحت‏ تر می‏ توانیم، به ماهیت جانیان بشریت پی ببریم. به‏ طور نمونه مرگ‏ و‏ میر ناشی از بیماری ‏های مرتبط با آب در سال گذشته از مرز ۹۳۹۷۲۱ نفر گذشته است؛ ۶۹۴۱۳۳۸۳۶ نفر در جهان پهناورِ پُر از امکانات، از آب آشامیدنی محروم ‏اند؛ ۶۰۲۹۳۳۳ هم در اثر بیماری ‏های واگیردار جان خود را از دست داده ‏اندُ، روزانه بیش از ۲۱۳۰۰ دارند بدلیل گرسنگی جان‏ شانرا از دست می ‏دهند؛ بیش از ۵ میلیون کودک در اثر اسهال حاد در افریقا و آسیا جان شانرا از دست می دهندُ، ۱۵۹۶۶۹ نفر از مادران و در هنگام زایمان جان دادند، همچنین ۷۸۰۷۷۰ در یک روز و در اثر ایدز، از بین رفته ‏اند.

در کنار اینها ۱۹ میلیون نفر در انگلستان در فقر بسر می ‏برند و از هر ۳ کودک، ۱ کودک به ‏دلیل نداری والدین ‏شان در زیر خط فقراند؛ بیش از ۱۳ میلیون نفر در ایتالیا در زیر خط فقر زندگی می‏ کنند و صندوق کودکان سازمان ملل (یونسف) هشدار داده است ‏که: “از هر ۵ کودک فرانسوی ۱ نفر زیر خط فقر است؛ ۳۰۰۰۰ نفر آنان بدون سرپناه هستند؛ ۹۰۰۰۰ نفر در محله‏ های فقیر سکونت دارند و هر سال ۱۴۰۰۰۰ کودک مجبور به ترک تحصیل می ‏شوند”. از جمعیت ۸۰ میلیونی آلمان هم، بیش از ۱۲ میلیون نفر آن، فقیراند و از هر ۳ کودک در اسپانیا ۱ کودک در فقر بسر می‏ برد و بنابه گفتۀ ناصر برهانی «نایب رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار» خط فقر در ابران ۲۳۰۰۰۰۰ می‏باشد در حالی‏که حقوق کارگر ۷۱۲۴۲۵ تومان است و به تبع از آن بیش از ۵ میلیون کودک کار و خیابانی در ایران اسیر باندهای سودجویان اندُ، و ….

شک و تردیدی نیست که کنتورِ آمار و ارقام فوق ایستا نبوده و با سرعتی بسیار بالا در حرکت است. متأسفانه فقر، نداری و متعاقباً گرانی، مردمِ سراسر جهان را، کلافه نموده است و آنچنان ابعادِ دربدری ‏ها، نداری‏ ها و آواره‏ گی‏ ها بالاست که صدای خودی ‏شان را هم در آورده است. «گوترس» کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در مورد آوراه‏ گی ۶۰ میلیونی می ‏گوید: “ماجرا این است‏ که مردم فکر می ‏کنند نوع‏ دوستان می ‏توانند این وضعیت آشفته را جمع و جور کنند، امّا این ‏کار امکان ‏پذیر نیست، ما دیگر ظرفیت این ‏کار را نه‏ داریم”.

آری؛ آنچنان به تباهی کشاندن زندگی مردم بالاست که طبقات حاکم قادر به جمع و جور کردن آنها نیستند؛ آنچنان اوضاعِ جوامع سرشار از سود را – سرمایه‏ داران بین‏ المللی – در هم ریخته‏ اند که نمی ‏توان جامعه و زندگی میلیون ‏ها کارگر و قربانیان نظام‏ های امپریالیستی را جمع و جور کرد!! چرا که سودجویان نیآمده‏ اند تا چاره‏ جوئی نمایند و نیآمده ‏اند تا دنیا را برای سازندگان اصلی آن، به ‏سازند و کودکان را از خیابان ‏ها به مدارس هدایت نمایند؛ نیآمده ‏اند تا ثروت جامعه را مابین انسان‏ ها تقسیم نمایند و ریشۀ فقر و نابرابری ‏ها را به ‏سوزانند؛ قصد و مقصودشان سازندگی نیستُ، بل تخریب بی ‏قوله ‏های کارگران و زحمتکشان و کوچ دادن مردم از موطن ‏شان می ‏باشد؛ نمی ‏خواهند مردم، با اندک درآمد به زندگی بخور و نمیرشان ادامه دهند و طعم دمکراسی و آرامش نیم‏ بند را به چشند؛ نمی ‏خواهند مردم از نعمات و از امکانات جامعه بهره‏ مند گردند و کودکان، در فضایی آرام و فارغ از نداری به تحصیل بپردازند. پُر واضح است که این دنیای مردم و خواست کودکان و زنان محروم و ستم ‏دیده نیست؛ این دنیا و جامعۀ کارگران و زحمتکشان نیست و بی ‏دلیل هم نیست که هر روزه دارد بر میزان اعتراضات کارگری و بر میزان درگیری‏ های اقشار مختلف با حاکمان و زورگویان افزوده و افزوده ‏تر می ‏گردد. سرمایه ‏داران کاملاً آگاه ‏اند از نارضایتی مردم نسبت به اوضاع کنونی؛ آگاه‏ اند که پتانسیل بسیار بالا و آتشینی در درونِ محرومان ریشه دوانده است و هر آن، آمادۀ طغیان می‏ باشد. بر اساس چنین حقیقتی می ‏خواهند با ایجاد رعب و وحشت و با راه ‏اندازی جنگ‏ های ارتجاعی و تخریبی، مردم را از محیط‏ شان دور کنند. لیبی و سوریه، از زمره نمونه‏ های جوامع جنگی ‏ست، که در آنها نمی ‏توان نشانی از انسانیت، نشانی از امنیت و آسایش برای محرومان دید. وجود ۱۸۰۰ دسته و نیروی مسلح و ارتجاعی در درون جامعۀ لیبی و هم‏چنین، جنگ ارتجاعی و خانه خراب ‏کنِ چند ساله در سوریه که منجر به آواره گی نزدیک به ۸ میلیون نفر گردیده است، حکایت از آن دارد که نقشۀ سرمایه‏ داران، نقشۀ تخریبی هر چه بیش‏تر زندگانی مردم، نقشۀ کوتاه کردن دستِ جناح ‏های رقیب از نعمات و امکانات جامعه، پیگیری و اجرای عملی و گام به گام نقشۀ “خاورمیانۀ بزرگ”ست. در پرتوی چنین سیاستِ ارتجاعی و منفعت طلبانه ای است که دارند جوامع متفاوت را به آشوب می کشانند تا مانع اعتراضات رادیکال توده ‏ای گردند.

 این دنیا و وضعیتی ‏ست که سرمایه‏ داران بین ‏المللی مدافع آنند و طبعاً و در مقابل، روز و روزگار سیاه‏ تری، در انتظار میلیاردها انسان محروم می ‏باشد و نه تنها دامنه و روند آواره گی ‏ها، جنگ و خون و خونریزی در چنین چهارچوبه و مناسباتی، محدود و محدودتر نخواهد گردید بلکه وسعت هر چه بیش ‏تری خواهد یافت. متأسفانه فقر جهانی شده است و مختص این جامعه و یا آن جامعه نیستُ، شکاف بس عظیمی را می توان مابین بالائی ها و پائینی ها مشاهده نمود و بدنبالۀ آنها، روز به روز و در اثر سیاست‏ های ظالمانانۀ سرمایه ‏داران، دارد بر انبوه بیکاران افزوده می‏گردد، و کودکان، به‏دلیل نداری والدین ‏شان در خیابان‏ ها ولواند و در لبۀ حمله و سوءاستفاده‏ های سودجویان اند. زنان هم به دلائل متفاوت در تیررس حمله ‏اند و سیاست ریاضت‏ کشی، جان مردم را به لب‏ شان رسانده است. در  همۀ جوامع اعتراض است و همه‏ جا مردم نسبت به بی‏ عدالتی ‏های موجود به خیابان‏ ها سرازیر شده ‏اند و همه‏ جا علیۀ سیاست ‏های جنگ‏ طلبانه و سودجویانۀ سرمایه‏ داران به صف شده ‏اند و خواهان عدالت و برابری ‏اند. متأسفانه تصوری بر پایانی زندگی وخیم میلیاردها انسان محرومِ جهان نیست. افزایش اعداد و رقم ها، پیرامون بیکاری و آواره گی و همچنین تلف شدن محرومان و آنهم در اثر سیاست های سرمایه داران بین المللی در اقصا نقاط دنیا، مبین این حقیقت است که تا زمانی، سرمایه داران بر اریکۀ قدرت تکیه زده اند، جامعۀ انسانی شاهد تخریب بیش از این زندگانی محرومان خواهد بود. راه و چارۀ کار، در نابودی و در به زیر کشیدن مدافعین بی چون و چرای اوضاع کنونی ستُ، طبعاً و پاسخ به وضعیت دردناک، منوط به عکس العمل مناسب نیروهای مدافع مردمی ست؛ مستلزم آن است تا جنبش های اعتراضی را با برنامه و هدفمندی روشنی، سازمان داد و سرمایه داران را از تحقق سیاست های سودجویانۀشان باز داشت. با این اوصاف جلوگیری در افزایش آمار و ارقام آواره گی و خرابی ها، در گُرو به صف شدن عملی کمونیست ها و آنهم در تقابل با طبقات حاکم و مدافعین اش می باشدُ، تا زمانی که جنبش های روشنفکری – کمونیستی، از سیاست ها و تاکتیک های معین مبارزاتی و کارساز پیروی ننمایند، سرمایه داران همچنان و گستاخانه تر، بر سرعتِ یورش خود خواهند افزود و زندگی میلیاردها انسان دردمند را، به تباهی کامل خواهند کشاند.

۱۱ ژوئن ۲۰۱۵

۲۰ تیر ۱۳۹۴