به یاد هزاران هزار زن قربانی قوانین دینی، و بی نام و نشان

به یاد هزاران هزار زن قربانی قوانین دینی، و بی نام و نشان

قتل فریناز خسروانی بدنبال فرخنده دختر افغانی، موجی از اعتراض و نفرت نسبت علیه قوانین ارتجاعی و مذهبی را بدنیال داشت. این حرکات اعتراضی ستودنی است. اما آیا این دو نفر اولین و قربانیان افکار ارتجاعی اسلامی بودند؟ یا اینکه در همین ساعت که من پشت کامپیوترم هستم جان زنی و یا دختری گرفته میشود؟ اینکه جان هزاران هزار دختر و زن بشیوه های مختلف، در گوشه و کنار دنیا بویژه ممالک اسلامی و منجمله کردستان، گرفته میشود، چقدر منعکس می یابد؟ در همین مدت، بعد از قتل فریناز، به یقین دهها، صدها و شاید هزاران نفر دیکر، در ممالک اسلامی قربانی خشونت و قوانین اسلامی شده اند، بدونه اینکه همسایه ای نام آنها را بر زبان بیارود.

بدنبال قتل فریناز خسروانی و در جریان اعتراضات مهاباد، برخوردهای گوناگونی به مسئله بود. از دیدگاه من و به یقین عده زیادی، مسئله جان فریناز در اولویت بود، ولی برای عده ای دیگر مسئله «ناموس وشرف» عمده میشد. همان عده که در نوشته هایشان مسئله ناموس را بیشتر از مرگ یک انسان، عمده میکردند، خود هنوز با ناموس پرستی تصفیه حساب نکرده بودند. خیلی ها از این زاویه ناراحت بودند که یک مزدور رژیم این کار را کرده است، و به دلیل نفرت از رژیم و بیگانه بودن فرد متجاوز، بصورت غیرتی به مسئله برخورد میکردند. اما برای من تجاوز به حقوق انسان توسط هر کسی باشد. ولو با دست اندازی هم، محگوم است. و جان گرفتن اوج اعلا تجاوز به حقوق انسان است، که از حیات محرومش میکنند. آری در تنگنا قرار دادن انسانی که ناچارش کردند، زندگی را از خود بگیرد، باید مورد خشم ونفرت قرار گیرد و اعتراضات در مقابل این خشونت، بر حق و قابل پشتیبانی بود!

درک شرایط فریناز و کسان دیگر که توسط هوس بازان خوک صفت مورد تجاوز قرار میگرند، آسان نیست. ولی در مقایسه با کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند و زنده مانده اند، میگویم، ای کاش زنده میمانند!!

این روزهای یکی از چهره های بسیار مشهور تلویزیون سوئد بنام« آگنتا خودین» از تجاوز به خودش پرده برداشت. وی علنی بیان کرد که چگونه پس از به پوچی رسیدن، به کمک روانشناس وتراپی دوباره خود را باز یافته است. این آرزو را برای فریناز، دختر دانشجوی ترک، دختر هندی که بصورت جمعی به وی تجاوز کردند و کشتند، و دیگر هم سرنوشتانشان دارم( زنده ماندن در اولویت است). اگر این آرزوی من برآورده نشد اما انسان به این فکر میکند که مرگ این نوع افراد که انعکاس وسیع یافت، و افکار عمومی را متوجه خود نمود، دردش کمتر است، از کسانی که همان سرنوشت را داشتند ولی بی نام و نشان از بین رفتند. میدانم اگر این هزاران دختر و زنی که بی نام ونشان کشته شده اند و یا قوانین دینی و تبعیض آمیز بر زنان مجبورشان کرده که خود کشی کنند(از قبل محکوم به مرگ شده فقط خودش دار تناب را به کردن خود انداخته)، برای یک لحظه زنده شوند، آرزو میکنند بمانند فریناز و فرخنده، مرگشان، انعکاس میافت.

رفیق شیرگو جهانی به نقل از:« یوری فدوتوف، مدیر اجرایی دفتر مبارزه با مواد مخدر وجرائم سازمان ملل متحد درجریان برگزاری بیست و چهارمین نشست کمیته مقابله با جرائم در مقر سازمان ملل، اعلام کرد که ۴۳ هزار زن تنها در یک سال به دست همسران و یا سایر اعضای خانوادههای خود به قتل رسیده اند».

در گذشته نفوذ افکار داعش شیعه و سنی به صورت امروزی به مردم تحمیل نشده بود. اما عقبگرد در سایه جمهوری اسلامی تکان دهنده است. فعال مدنی آقای دستباز مدتی پیش از شهر زادگاهم، دیواندره گزارشی از سالهای اخیر در مورد خود کشی و خو سوزی و قتلهای ناموسی، تهیه کرده بود، که ابعاد بسیار نگران کننده را دارد. ایشان به تعدادی از روستاها اشاره نموده بودند، منجمله کشته شدن ۱۷ زن و دختر در مدت ۱۰ سال در یکی از روستاهای سارال. در همین مدت در یکی از روستاهای حومه دیواندره ۴ نفر و در یکی از روستاهای قالقالی ۸ زن و دختر اقدام به خودکشی نموده که متاسفانه ۴ نفر از آنها جان باخته اند.

نصفی از گفته های ملایان و منبر نشینان، در مورد چگونگی لباس پوشیدن و حجاب زن است، شیوه مجازات کردنش، بی حقوقیش، و غیره است. وقتی داعش در موصل بر سر کار آمد، مثل هر مسلمان اصیل و پیرو قوانین ۱۴۰۰ سال قبل، از ۱۱ قوانین فوری که اتخاذ کرد، ۹ قانون آن در مورد به بند کشیدن زنان بود.

در کردستان عراق که حکومت اقلیم در ۲۳ سال گذشته حکومت را داشته، مابین ۲۵۰۰- ۲۰۰۰ مسجد درست شده که کارشان تبلیغ برای زن ستیزی است و نتیجه اش قتل ناموسی هرروزه را بدنبال داشته است. یکی از آخرین قربانیان،دختر جوانی بنام اوین خدر احمد اهل قلادزی است(عکس شماره ۱۱) که همزمان با رویداد مرگ فریناز مهاباد روی داد و کسی هم نامش را ندانست.

یکی از فعالین حقوق زن بنام ریگا رئوف در ۳-۲ سال اول حکوت اقلیم، کتابی را نوشت که آمار بیش از ۵۰۰ زن و دختر قربانی افکار اسلامی و ناموس پرستانه را در بر میگرفت. طبق آمارهای بعدی، از جانب سازمان زنان مستقل در فاصله سالهای ۲۰۰۷-۱۹۹۱ تعداد قربانیان ناموسی ۳۳۰۰ نفر بود و اگر آمار قتل خودکشی زنان در ۸ سال بعد را تا امروز به آن اضافه کنیم شمار این قربانیان اگر بیشتر از قربانیان بمباران شیمایی حلبجه نباشد، کمتر نیست! اما چقدر منعکس میشود؟ حلبجه به عنوان مظهری از جنایات رژیم دیکتاتور بعث علیه مردم خواهد ماند، اما جنایات ناشی از قوانین اسلامی که در حق به زنان هر روزه و هزاران سال توسط مذاهب، و مشخصا اسلام در خاورمیانه تکرار میشود، چه؟ و چقدر برایش یادبود میگذاریم؟ سم شیمایی برای حلبجه یک روز و یک ساعت بود، اما افکار شیمایی هزارا سال است که قربانی میگیرد. این را چگونه باید پاسخ داد؟

از میان بیش از ۵۰۰۰ نفر کشته در کردستان عراق(بر اساس هر مسجد تازه ای، ۲ زن درکردستان قربانی شده اند) ما نام دعا و پیلا را به خاطر داریم. از افغانستان از میان هزاران هزار قربانی قوانین خشونت اسلامی، فرخنده و از پاکستان ملاله را به یاد داریم ، و در ایران نام آمینه بهرامی بر سر زبانها افتاده و گویا یک کتاب هم در مورد اسید پاشی نوشته و یا اخیرا دختی بنام تهمینه یونسی(عکس شماره ۹) در آلمان پرده از جنایات پدر و برادرش را با نظاره گری مادر بی رحمش، که برروی وی اسید پاشیده اند( که چرا از عقد با پسری که متوجه شده معتاد است، پشیمان شده است). اما هزاران هزار نفر دیگر که با اسید و اشکال دیگر قربانی شدند و صدایشان را کسی نشنید، چه؟

آمارهای رسمی بخشی کوچک از جنایات روزانه علیه زنان در دنیا و بخصوص ممالک اسلامی را نشان میدهد. اما بقیه چه، آن هزاران هزار نفری که در روستاها و در خانواده ها بی نام نشان «گم و گور» میشوند، چه؟

عکس شماره ۱۰ همان دختر کرکوکی است که در سن ۱۵ سالگی و بعد از دوبار شوهر دادن توسط همسر ۴۵ ساله اش، یک سال قبل به قتل رسید. بقیه عکسها را یا خود دیده اید و یا «بدونه شرح» هستند. اما در این میان، دختر کوچکی که هنوز خودش به مانند عروسک است و لباس عروسی برتن دارد، اهل یمن بود و در سن ۸ سالگی شوهر داده شد(عکس شماره ۲ )و همان شب اول به دلیل نزدیکی مسلمان هوس باز، دچار آنچنان پاره گی شده بود، که با رسیدن به بیمارستان جان باخت، و در روزنامه های دنیا منجمله سوئد مورد بحث قرار گرفت. قربانیان فقط، آنان را شامل نمیشود که در زیر خاک قرار گرفته اند و دیگر نفس نمی کشند. بلکه شامل هزاران و بلکه میلیونها دختر بچه میشود که بفروش میرسند و برده جنسی میگردند، و در جمهوری اسلامی ازدواج با دختر خوانده رسمی میشود و غیره. این دسته از قربانیان زنده هستند و نفس میکشند، و لی سم استشمام میکنند، ثانیه به ثانیه زندیگشان.

آیا سرنوشت نصفی از مردم باید این باشد؟ آیا زندگی بدونه حکومت دین و مذهب، شکل دیگری نخواهد بود؟ آری، چاره ای نیست مگر اینکه برای کوتاه کردن دست مذهب از سر مردم تلاش جدی بشود، به مانند تلاش برای مایحتاج روزانه! به احزاب سیاسی که کارشان بند و بست است نباید امیدوار شد. هستند کسانی به دروغ سنگ دفاع از زن و آزادیخواهی را بر سینه میزد، در هفته های گذشته نشست خود با تشکل اتحاد اسلامیهای کردستان عراق را بصورت مژده به اطلاع مردم میرساند. و با افتخار درزیر تابلوهای قرآن عکس یادگاری میگیرند، همان آیه هایی که از قوانین بردگی زن حکایت دارد. همین احزاب اسلامی در عراق، داعش به قدرت نرسیده هستند.

حرکتهای اعتراضی مردم باید احزاب دروغین را به حاشیه براند و چهره واقعیشان را برملا کند. در اعتراضات مهاباد دیدیم که جناب خالد عزیزی رهبر جناحی از حزب دمکرات کردستان ایران در مقابل مبارزات مردم، خوش خدمتی خود را به رژیم نشان داد، و مردم مهاباد را نکوهش کرد که چرا هتل تارا را به آتش کشیده اند.

قرباینان دین در مورد زنان به جغرافیای ممالک اسلامی، محصور نمی شود.بلکه به افکاری است که انسانها با خود دارند، منجمله اگر در کشورهای اروپایی هم باشند. لازم به توضیح است متاسفانه در سوئد آمار کردها در میان قتلهای ناموسی اگر اول نباشد، جزو رده های بالاست. و در ۴ جونی پلیس مردی را در محله« تومبا» بازداشت کرد، مشکوک به اینکه زنش را از بالکن به پایین هول داده و همچون فریناز به آسفالت خورده و مرده است. اما اعتراضی هم صورت نگرفت، چون متجاوز گر همسرش بود.

بدنبال ماجرا فرخنده، پرونده تجاوز به دختری توسط پدرش به دادگاه کابل افغانستان آمد. دادگاه اسلامی در «دفاع» از دختر اینگونه عمل کرد.{ در اخبار افغانستان آمده است، پدری که به دخترش ۱۰ سال تجاوز کرده، به مرگ محکوم شده و بارها پرونده را خوابانده اند. دختر از طریق فعالان مدنی برای پیگیری پرونده کوتاه نیامده. وی از پدرش صاحب ۲ فرزند شده است. صحت امر با آزمایش DNA توسط پایگاه آمریکایی ها ثابت شده است. و گویا که یک بچه را را هم زنده در بیابانی رها کرده است. نکته فاجعه آمیز این بود که، وقتی پدر انکار کرد. وی گفت، که «دخترش با افراد بیگانه» تماس داشته و صاحب فرزند شده است. قاضی به پدر گفت، شما که خبر داشتید، دخترتان با بیگانه ها تماس دار، چرا وی را نکشتید( توصیه کشتن دختر توسط قاضی). وقتی در رساناها از قاضی انتقاد شد، گفت من میخواستم بدینوسیله پدر را وادار کنم که گناه خود را قبول کند ؟؟؟؟ } گزارش از کانوش خبرنگار فارسی بی بی سی از کابل به تاریخ ۳ جونی ۲۰۱۵

در پایان بیان دارم امید به بهتر شدن قوانین اسلام برای بشریت و بخصوص زنان به مثابه گذاشتن گردگان بر گنبد است( محال). نمونه بالا درافغانستان گواه بر این است که ادعا به تغییرات تحت فشار، مقطعی است. تا زمانی که قوانین دینی به بایگانی تاریخ فرستاده نشود، بشریت رنگ آسوده گی به خود نخواهد دید.

هر ساله هزاران هزار زن و دختر، بی نام و نشان ستاره زندگیشان در تاریکی ظلمت دین، افول میکند، بدونه اینکه روشنایی آخرین لحظه، همسایه گان را نیز متوجه خود بکند.

یاد قربانی بی نام و نشان، گرامی باد !

ابراهیم رستمی ۳ جولای ۲۰۱۵

با تشکر فراوان از کاک فواد رستمی عزیز برای تنظیم عکسها در این فرمات و دیگر کمکهای بیدریغش !