جعل و کلاهبرداری سیاسی، “تاریخ” ندارد

جعل و کلاهبرداری سیاسی، “تاریخ” ندارد

 

تناقض در خود

جناح رسمی حزب “نقطه سرخط”، که زعامت آن کماکان بر عهده رهبر در سایه و مستعفی آن، کورش مدرسی، است، یک مژده به “نسل جوان” داده است. این جماعت چنین نوشته اند:

 ” در دسترس قرار دادن کل تاریخ جنبش خود را یکی از وظایف رهبری حزب میداند. در پاسخ به این وظیفه٬ صفحه جدید و ویژه ای در سایت حزب طراحی شده است و تمام این تاریخ ٬ از آرشیو منابع مکتوب و نوشتاری تا صوتی و تصویری٬  در دسترس همگان قرار میگیرد”.

 اما این زحمت و مجاهدت برای مستند کردن این “رگه فکری”، زیادی و ناشیانه قالب کردن پیرات کپی است. تقلب و جعل و دغل کاری، “مدرک” و سند نمیخواهد. بعلاوه این رگه فکری فی الحال نوشته شده و به ثبت رسیده است. این بخشی از نامه روشنفکر مذبذب مکتب منشویسم دو خردادی و جامعه مدنی چی معروف، به زعیم مذکور است:

 ” آیا غیر از این معنائی دارد که تبیینهای آن “ایسم” مورد تأئید تو نیست؟ یا این که هنوز هم فکر میکنی که می توانی به بازسازی “حکمتیسم” در مقابل “کمونیسم کارگری” بپردازی؟ هنوز هم فکر میکنی که از شبیه سازی بلشویسم = ناسیونالیسم روسی و اعلام “لنینیسم” به عنوان چیزی فراتر از بلشویسم، می توانی حکمتیسم را هم از گندیدگی دامنگیر کمونیسم کارگری مبرا کنی؟ اگر در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ می توانستی با چنین ادعاهائی در صحنۀ جدال ایدئولوژیک ظاهر شوی،امروز دیگر نمی توانی. امروز دیگر کسی این را از تو نمی پذیرد. امروز و بعد از پراتیک چند ساله ات در حزب حکمتیست، بعد از تبیینهایت از دولت و کار کمونیستی و بعد از “نقطه، سر خط” و غیره، اینها دیگر قابل باور نیست. مشکل این است که تو این را اعلام نمی کنی، در حالی که موظفی. آن “ایسم” در حضور تو اعلام شد، حزبی را به همان نام درست کردید و امروز هم رفقای ساده لوحی در آن حزب هنوز که هنوز است دلشان را به “تاریخ شکست نخوردگان” خوش می کنند..”

( از نامه بهمن شفیق به کورش مدرسی. دوم اسفند ۱۳۹۲- ۲۱ فوریه ۲۰۱۴، خط تاکیدها از من است)

 بنابراین کل داستان یک تقلب افشا شده و رسوا شده اما با مارک “حکمت”  و حکمت “ایسم” است که هم خط او، شفیق، بخاطر “تئوریهایش”، در یک نشست رسمی، توسط کورش مدرسی، مورد قدردانی قرار گرفت. بهمن شفیق که با لحن عفونی اش علیه شخص منصور حکمت، در آغوش کشیده شد.

منهم مثل جناب بهمن شفیق در مقابل قالب کردن آن “رگه فکری” با برچسپ حکمت، به مشتریان بی خبر که مبادا به دام این کلاه برداران سیاسی بیافتند، خواهم گفت از فروشنده بپرسند:

 ” حقیقتا نه کمیته های کمونیستی را به هیچ وجه می توان در امتداد حزب مدیائی و حزب شخصیتهای حکمت دانست و نه تئوریهای مربوط به دولت متعارف بورژوازی را که آنها هم اساسا در تناقض با تز مشعشع دولت اسلام سیاسی و عدم امکان تبدیل جمهوری اسلامی به دولت بورژوازیقرار دارند. مهم تر از همۀ اینها، همۀ شواهد نشان می دهند که تو به آن “ایسم”ی که در آن نشست همراه با دیگران به نفهمیدن آن متهم شده ای، اساسا اعتقادی نداری. اگر نه معنای“نقطه، سر خط!” و غیره، اینها دیگر قابل باور نیست. ( همانجا)

با اینحال اینها تصمیمشان این است که تاریخ و پیشینه این خط منحط را به اتحاد مبارزان کمونیست، حزب کمونیست ایران و مبانی کمونیسم کارگری و تئوریسین و رهبر سیاسی- فکری کل آن پروسه ها، منصور حکمت، به عنوان یک پدیده در هم تنیده وصل کنند. چه، مرقوم فرموده اند:

 ”در پاسخ به این نیاز٬ اسناد مربوط به این تاریخ از تشکیل اتحاد مبارزان کمونیست، حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومه له)٬ حزب کمونیست کارگری ایران و حزب حکمتیست (خط رسمی)٬ جمع آوری و در یک آرشیو سازمان یافته و به سهولت قابل رجوع در سایت حزب در دسترس همگان قرار گرفته است”

این دیگر رسما و علنا دوز و کلک و حقه بازی است. بسیار مشکل است که بتوانند با چنین شامورتی بازی هائی کسی را نه در نسل پیشین و نه در میان نسل جوان فریب بدهند. رهبر در سایه حزب سر خط که به فرصتی برای نمایش دلچرکینی و عقده های نهان سالیان از منصور حکمت و کمونیسم کارگری دست یافته است، برای “انتقام جوئی” هجوم ضدانسانی بهمن شفیق به شخص منصور حکمت و بنیانهای کمونیسم کارگری، را با نشان افتخار مورد قدردانی قرار داد. مدافعان رسمی حزب نقطه سر خط، فراتر از وام گرفتن از انبان کینه توزی یک منشویک کهنه کار دو خردادی و جامعه مدنی چی، و اکنون دیگر منزوی و رها شده در کنج انزوا، هدف به مراتب ناسالم تری را تعقیب میکنند: تخریب باز هم بیشتر مبانی کمونیسم کارگری و لجن مال کردن تصویر سیاسی و “رگه فکری” کمونیسم منصور حکمت و از چشم انداختن بنیانهای سیاسی- تاریخی و فکری کمونیسم معاصر در انظار جامعه.

 از این نظر تصور نمیکنم این اپورتونیسم موژیکی بتواند کسی را که اندک شعوری دارد، اغوا کند.

 این تاریخ نویسی قرار است پرچم افتاده منشویسم شکست خورده آذرین- مقدم- شفیق را بر ویرانه های دیوار تحزب کمونیسم کارگری، دستکم به حال نیمه افراشته در آورد. تخریبی که بر بستر جان بدر بردن منشویسم دیرینه ایران، و به دست مدافعان آن در درون کمونیسم کارگری ممکن و میسر شد. اینها مجازند که روایت “رهگذر” بودن خود در بستر تاریخی کمونیسم کارگری را بنویسند، اما از نظر سلامت سیاسی و شرافت اخلاقی، مجاز نیستند به زندگی و تاریخ و اسناد اتحاد مبارزان کمونیست، حزب کمونیست ایران و کمونیسم کارگری و منصور حکمت چنگ اندازند.

دوم ژوئیه ۲۰۱۵

iraj.farzad@gmail.com