تقویت کومله به مثابه تقویت جنبش کمونیستی در مقیاس سراسری

تقویت کومله به مثابه تقویت جنبش کمونیستی در مقیاس سراسری

حزب یک پدیده اجتماعی و تاریخی است و مانند هر پدیده اجتماعی و تاریخی دیگر معنا و مفهومش تابع زمان و مکان است. احزاب سیاسی غالبا با توجه به یک نیاز اجتماعی تشکیل می گردند. انچه که یک حزب سیاسی را پویا و اکتیو نگه میدارد می تواند: ۱- رهبری کاردان و منسجم ۲- نیرویی اگاه ۳- و پذیرش واقعیتهای جامعه باشد.

لنین می گوید کسی می تواند عضو حزب باشد که به استراتژی حزب که همانا مبارزه برای رهایی طبقه کارگر است اعتقاد داشته باشد.

برداشت های غیر واقعی و غیر علمی از مارکسیزم باعث بوجود آمدن اختلافاتی در بین جریانات سیاسی مختلف شده است که خود را مارکسیست میدانند و حتی بعضی از این سازمانها بعظا همدیگر متهم به ارتداد از مارکسیسم می کنند. با این تعریف ساده اگر نگاهی به جریانات مارکسیستی در ایران بیاندازم متاسفانه چند ضعف اساسی را می توان در این جریانات مشاهده کرد.
عدم درکی واقعی از جامعه وضعف تئوریک ، کمونیستهای ایران همیشه از درک این موضوع عاجز بوده اند، که ایران کشوری پهناور با تنوعات فرهنگی می باشد ،تئوری یا نظریه سیاسی زمانی ارایه می گردد که شخص تئوریسین نیازی را در جامعه درک میکند، به عبارت دیگر می توان گفت که تولید اندیشه امری تصادفی نیست و نیازمند وجود انگیزه ای خاص است. به همین ترتیب می توان گفت که اندیشه سیاسی نیز عبارت است از تراواشات فکری بشری که به مسائل سیاسی و اجتماعی معطوف است.

اگر فرض را بر این بگیریم که نظریه سیاسی افراد و گروه ها به منظور حل مشکلات سیاسی یک تشکیلات سیاسی است اگر فرض را بر این بگیریم که نظریه سیاسی افراد و گروه ها به منظور حل مشکلات سیاسی
یک تشکیلات سیاسی است، پس: از جمله جریاناتی که با اهداف عدالت خواهانه و برابری طلب تشکیل گردید وخود را کمونیست نامید تشکیلات کومه له بود. این تشکیلات سیاسی در طی جریان انقلاب ۵۷ و بعدها هم توانست کمونیست های زیادی را به دور خود گرد اورد.

سیاست یکی از علوم اجتماعی، همانند اقتصاد، جامعه شناسی، مردم شناسی می باشد در واقع همه این علوم تابعی از سیاست هستند و همه در خدمت جامعه که همان مردمداری است می باشند.
این واقعیت را نمی توان انکار کرد که سیاست بازتابی از اقتصاد و شرایط اقتصادی است، ولی غلارغم یک استراتژی کا رامد و منطبق با واقعیتهای عینی بازدارنده ومضر خواهد بود. یکی از ارکان علم سیاست استاتیستیک می باشد که امروزه کاربردی فراگیر پیدا کرد است. کاربرد امار وارقام دقیق نتیجه تحلیلهای سیاسی را به واقعیت نزدیکتر می سازد. عدم درک این موضوع و فعالیت بر منوال گذشته نتیجه بازماندن ازجامعه را در پی خواهد داشت.

اگر تاریخ تشکیل کومله را همان تاریخ علنی شدن ان در سال ۱۳۵۷ در نظر بگیریم، می بینیم که اکثریت تشکیل دهندگان ان دارای باورهای صرف ملی نبوده اند و از همان زمان انها از دانش مارکسیزم اگاهی داشته و برای برقراری عدالت اجتماعی همسو شده بودند.

تجربه انقلابها و تغییر رژیم های سیاسی در کشورهای مختلف این موضوع را اثبات می کند که برای هر نوع تغیر ایجاد کردن باید مکانیزمهای تغیر وجود داشته وخوب شناخته شده و بکار گرفته شوند. وگرنه هر گونه تجربه سیاسی منجر به شکست خواهد شد. به همن دلیل خواندن تاریخ نه صرفا برای اگاهی ازرخدادهای تاریخی بلکه برای علل این رخدادها مهم است. طول عمر دولتهای منطقه از جمله ایران بیشتر از صد سال نیست وقبل از ان ما شاهد هیچ گونه دولت و یا حکومتی در ایران نبود ایم. و حکام محلی حکومتهای محلی خود را داشته اند.

بالاخرا با ایجاد دولت مدرن و نه الزاما دمکراتتیک به سبک اروپای غربی، بلکه بورکراتیک و بر اساس ملت واحد و زبان و فرهنگ واحد. علارغم گذشت یک قرن، از تشکیل ایرا ن به شکل امرزی هنوز سیاست یکسان سازی عملی نگردیده است. و احساسا ت وعواطف سیاسی مردم در بلوچستان را نمی توان با اذر بایجان و کردستان مقایسه نمود. و شانس احزاب چپ سراسری در صورت انقلاب اینده در ایران بسیارکم است. از دلایل اصلی این مهم همسایگی این ملتها با هم زبانها و هم فرهنگیهای خود در کشورهای دیگر، مانند عربها بلوچا اذریها و کردها می باشد.

برای ایجاد همبستگی و یک فدراسیون از نیروها ی چپ کارگری و کمونیست در مناطق مذکور تشکیل احزاب قدرتمندی مانند کومه له در کردستان می باشد. اما کومه له خود را در دام حکا گرفتار کرده است از موسسین حکا، تعدادی از همان سالهای اولیه تشکیل حکا پی به اشتباه تئوریک خود برده و راه دیگری را برای مبارزه انتخاب کردند. حکا بعد از انشعاب کمونیست کارگری کمترین نفوذ را در میان طبقه نامنسجم کارگر ایران داشته است. و در سازماندهی و نفوذ در میان انها عملا ناتوان بوده است. پافشاری بر سر این شیوه از مبارزه بهانه را بدست تعداد دیگری از رهبران که از کمونیزم برگشته بودند داد و انها با حمایت اتحادیه میهنی و با جعل نام کومه له ضربه دیگر بر پیکر کومه له وارد اوردند ، و رژیم اسلامی و دشمنان کمونیزم را خوشحال کردند. در اخرین اختافات سیاسی رفقایی دیگر به این شیوه از مبارزه اعتراض کردند، اما نبود یک تئوری سیاسی با دادهای اجتماعی وعدم انسجام این رفقا باعث شده که انها هنوز در قالب محفل باقی بمانند. عدم ناتوانی حکا برای رهبری کومه له بسیار خوب قابل فهم است ، پس چرا این رهبری همچنان در فکر رنگ امیزی کردن در و دیوار کومله با شعارهای غیر علمی و بی اساس است است؟

خوش باوری ، سیاست انتظار، و عدم اعتماد سیاسی به خود رهبری را هر چه بیشتر کنسرواتیوتر نموده است.به همین دلیل حکا را سوپاپ اطمینان به سمت ناسیونالزم و محل گرایی می دانند. موضوع دیگری که لازم است به ان اشاره شود این است که : تمام کسانی که مدتی از عمر خود را در این تشکیلات بوده اند و حال در سازمانهای دیگر فعالیت می کنند و کسانی که فعالیت حزبی ندارند ولی همچنان خود را کمونیست می دانند، همچنان سرنوشت کومه له برایشان مهم است و اخبار مربوط به ان را دنبال می کنند. خود بزرگ بینی و عدم انعطاف در مقابل این نیروی سیاسی کمونیست به نفع کومه له نخواهد بود.

قاسم رفعت ۲۶٫۰۶٫۲۰۱۵