آیا میشد طور دیگری شود !؟

در تاریخ ۳۰ خرداد هستیم . همیشه صحنه ها و تاریخ و سوالات مطرح است و همیشه فکر میکنم که چرا صحنه آنطور شد و آیا میشد طور دیگری شود و اشکال دیگر چگونه میتوانست باشد ؟ مراحل و فجایع یا سرفصلهای تاریخی و سیاسی ، بعد از اینکه اتفاق میافتد انبوهی سوالات درش مستتر است با اگرهای متعدد و معمولا افسوس….کودتای ۲۸ مرداد آیا قابل پیش گیری بود و آیا میشد طور دیگری شود ؟ و چگونه ؟ قتل امیرکبیر آیا قابل پیش گیری بود و چگونه ؟ ظهور خمینیسم در ایران اگر نمیشد، آیا وضع بهتری میداشتیم ؟ جنگ احمقانه ایران و عراق آیا قابل اجتناب بود…؟

در تمامی سرفصلهایی که پشت سر گذاشتم و داریم ، اگر قابل پیشگیری بودند حتما صحنه های دیگری ( بدتر یا بهتر ) خلق شده بود . جنگ مسلحانه در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ خوب و سازنده یا درست نبود ولی جامعه سیاسی آن روزگار اعم از نیروی حاکم و سایه ، بهتر از این نمیدانست و نتوانست . ورود شخص خمینی به ایران یک فاجعه بود ولی اتفاق افتاد . کودتای ۲۸ مرداد بدتر از فاجعه بود ولی تابلوی دیگری خلق نشد ! جنگ احمقانه ایران وعراق هم خوب و سازنده نبود ، ولی اتفاق افتاد و بقیه صحنه های تاریخی که اتفاق افتاده است .

شروع جنگ مسلحانه داخلی به عنوان سرفصلی مخرب از تاریخ سیاسی ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ، اگر فاجعه بوده ، پس همه شریکیم . اگر اجتناب ناپذیر بود ، پس شاهد تابلو های دیگری میبودیم ! تمام مولفه های مربوط به جغرافیا و فرهنگ ایران نقش مستقیم در خلق این تابلو خونین داشته است . من و پدرم….رجوی و پدرش…خمینی و پدرش…شاه و پدرش…اگر مثبت بوده است پس دسته گُلش لایق همه مان است . لطفا اگر کسی مقصر میگردد ، حتما از خودش شروع کند ! در واقع دوران خمینیسم با تمامی سرفصلهایش ، یک فاجعه فرهنگی تمام عیار و جمعی است . مقام عظمای ولایت فقیه حاکم با فرزندان سیاسی یا عقیدتی اُسکولش بهتر است دنبال یک مقصر نباشند تا خودشان بی گناه دیده شوند ، رودل میکنند !

برای شناخت تحولات معاصر ایران و ریشه‌یابی حرکت‌ها و پویش‌های اجتماعی ، فکری و سیاسی ایران کنونی باید علاوه بر دوران قبلی ، حتی دوران‌ صفویه را هم زیر ذره‌بین پژوهش گذاشت ، و تمامی علائم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این دوران‌ها را با نگاهی تیزبین به بررسی موشکافانه نهاد و رابطه مستقیم وقایع را به هم درست دید . نخستین تحول بزرگ اجتماعی و سیاسی در ایران انقلاب مشروطه بود و مهم‌ترین دستاورد این تحول ، مشروط‌ شدن قدرت سیاسی به رأی و انتخاب مردم بود ، اما در دوران پهلوی شاهد وقایع دیگری بودیم که در نهایت به ظهور فاجعه خمینیسم منجر شد.

شناخت عوامل خارجی و نقش قدرت‌های بزرگ درتحولات ایران معاصر کلیدی و مهم است اما مهمتر از نقش عنصر اجتماعی یا مردم نیست ، عامل خارجی هم دست برقضا روی همین پدیده مهندسی خودش را میکند و میداند تنها فرهنگی که خمینی را درماه میبیند همین جامعه ایران است . سر ریدر ویلیام بولارد در پاییز ۱۹۳۹و در پایان ۴ سال ماموریت در اتحاد شوروی به ایران آمد . او در مدت ۶ سال اقامت در تهران، سکاندار سیاست خارجی بریتانیا در منطقه بود . میزان دخالت او در امور داخلی ایران حد و مرزی نداشت . بولارد هر سال شرح حال رجال و سیاستمداران اجتماعی ایران را با ذکر محرمانه‌بودن آن برای وزارت امور خارجه درلندن ارسال می‌کردو انواع وزارت خارجه ها هم از روی همین گزارشات نقشه راه خودشان را ترسیم میکردند ! امرزوه شرایط سیاسی و جهانی تغییرات زیادی کرده ، و شیوه های دخالتهای دیروزی موضوعییت ندارد .

آنچه که تحت عنوان جنگ مسلحانه داخلی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اتفاق افتاد ، یک فرایند تماما جمعی و فرهنگی بود ، که اجتناب ناپذیر بود ! اجتناب ناپذیر بود ، نه به خاطر جنس انواع عاشورای خوب یا بد و یا حقانییت یکی از طرفین….اجتناب ناپذیر بود چون فرهنگ سیاسی دیالوگ را به صورت جمعی یا سیاسی نداشتیم !

تجاوز گروهی به یک دختربچه در ایران اسلامی….و چرا جامعه ایرانی ۱۳۹۴ سکوت کرده است ؟ شاهدان آریایی که یکی از آنان اقدام به عکسبرداری هم کرده ، اقدامی برای جلوگیری از تجاوز به این کودک انجام نداده‌اند و اصولا چرا امکان جلوگیری از شکل گیری این صحنه های فرهنگی و اسلامی هنوز وجود ندارد ؟ چون شریعت و حکومت اسلامی کلا هر تجاوزی را فرضیه الهی میداند ، بزرگترین موضوع غیر طبیعی قرن ۲۱ برایش جلوگیری از روزه خوردن و پیشگیری از ورود زنان به ورزشگاه است و به زعم خودش هنوز مثل گذشته با ترویج خرافات سیاست میکند . مردم هم به هر دلیلی ، بی تفاوتی را حق مسلم خودشان میدانند !

اسماعیل هوشیار
۳۰ خرداد ۱۳۹۴