ستون بحث و نظر ( ۴ ) … حزب کمونیسم کارگری ایران ٬ حکمتیست ها و سرنگونی رژیم

بهروز شادیمقدم

نوشتۀ زیر بخش اَخر مقالۀ ” این رژیم منحوس تا کی بر سر کار خواهد بود ؟ ” است که به دلیل طولانی بودن اَن نوشته بصورت مجزا در این ستون میاورم .

حکمتیست ها بعد از مرگ منصور حکمت با شتاب و ابتدا با طرح بحث لیدر جدید برای حزب بدون توجه به رهنمود خود منصور حکمت قبل از مرگش که خواهان رهبری جمعی بعد از مرگش بود و به دنبال مباحث بسیار چون مخالفین خود را در تحلیل و تبینی که از وضعیت داشتند همراه خود ندیدند از حزب کمونیسم کارگری ایران جدا شدند .

مرگ منصورحکمت ، تاثیرات بحث “حزب و قدرت سیاسی ” بی اعتقادی به گرایش مقابل و تغیرات نظری اَنها در این دوره ، تحلیل اوضاع سیاسی ایران که هر اَن ممکن است حکومت دچار تحولی و یا سرنگون شود و شتاب ناشی از این مجموعه جریان ، حکمتیست ها را با کله در سرازیری خط سیاسی و اتخاذ تاکتیک هایی انداخت که هنوز هم ادامه دارد .
تشکیل گارد اَزادی از طرف حزب کمونیسم کارگری ایران _ حکمتیست و قرار و مدار هایی که در این مورد از طرف حزب داده میشود یک نمونۀ بارز ٍ نگرش چپ به سرنگونی رژیم و اتخاذ تاکتیک در قبال اَن است .
حزب حکمتیسم سالهاست در کمین سرنگونی رژیم نشسته و به عناوین مختلف سعی میکند در بازی قدرت و شرکت در حاکمیت دست داشته باشد ، بی توجه به کلیۀ فاکتورهای دخیل در مسئلۀ اوضاع سیاسی جامعه ، صف بندی نیروها ، مرحلۀ انقلاب ، جایگاه خود این حزب در توازن قوای مبارزۀ طبقاتی به صورت ذهنی خود را در پیشاپیش وقایع دیده و تا اَنجا پیش رفته که به سازمان دهی کارگران در کارخانه ها و مسلح کردن اَنها می پردازد .
برای کسی که با اوضاع اَشنا نباشد و با مواضعی که این حزب اتخاذ میکند ، تصور میکند که در جامعه طبقات درمقابل هم صف اَرایی کرده ، حکومت در سراشیبی سقوط قرار گرفته و ضروریست کارگران مسلح شوند و روز قیام نزدیک است .
این وضعیت از کجا پیدا شده ؟ غیر از مشاهدۀ یکسری اعتراضات و مبارزات دانشجویی چه دلیلی دیگری میتوانند بیاورند . حکمتیست ها با تئوری مارکسیستی و انطباق اَن با رویدادها و شرایط های پیش اَمده کاری نداشته و بیگانه اند و این همه تحلیل و تاکتیک اشتباه و تکرار مجدد اَن برای حزبی که مدعی مارکسیست بودن است ، بسیار کودکانه به نظرمیاید .
نویسندگان و رای دهندگان به منشور گارد اَزادی و قرار و مدارهای حول وحوش اَن عموما” رفقایی هستند که سالیان سال در کومه له فعالیت داشته و در مناطق اَزاد شدۀ اَن سالها در کردستان ایران نیمه قدرت سیاسی و یا بهتر است بگوییم ربع قدرت را به چشم خود دیده اند و کسب قدرت سیاسی برایشان تابو و امر محالی نیست . این نگرش مثبت وخوبی است . اماساده انگاشتن و به نرخ اَن روزگار حاکمیت سیاسی و قدرت سیاسی را دیدن و مبارزۀ اَنچنانی برای کسب قدرت سیاسی کردن ، دیگر کار اشتباهی است و فرسنگها با قیام و کسب قدرت واقعی فاصله دارد .
طبعا” وجود یک نیروی مسلح و سازمان یافته برای روزهای بعد ِ باتوجه به شرایط خاص کردستان ایران ضروری و درست است و بدون این نیرو در منطقه و معادلات اَن هیچ حزبی ، چون وزنه ای محسوب نخواهی نشد . اما ایده و تفکر گشترش این نیرو را به تمام مناطق ایران دادن ، بدون هیچ ارزیابی درست و واقعی ، اشتباه و چپ روی محسوب خواهد بود .
####
ضرورت حزب پیشرو طبقۀ کارگر بمثابه ابزار مبارزاتی این طبقه و اَلترناتیو اَن در مقابل جمهوری اسلامی و سرمایه داران و در جهت سرنگونی رژیم و تمام ابزارهای دولتی اَن باید در دستور کار کمونیست هایی که میخواهند به عمر این حکومت و نظام سرمایه داری خاتمه داده شود ، قرار گیرد . بدون چنین حزبی رسیدن به جامعۀ سوسیالیستی حرفی بیش نخواهد بود .
خارج از عواملی چون حملۀ امریکا به ایران ، کودتا ، جنگ داخلی و عوض شدن رژیم در این رابطه ها ، قطعا” سرنگونی جمهوری اسلامی در سالهای اَینده در کشاکش مبارزۀ کارگر و حزبش از یک طرف و طبقۀ سرمایه داران و ارتجاع داخلی از طرف دیگر حل و فصح خواهد شد . درشرایط کنونی نقطه ضعف جنبش ما عدم اَلترناتیو ماست .
عدم اَلترناتیو این حکومت منحوس را تا کنون سرپا نگه داشته است . اَلترناتیو ما حزبی رزمنده در پیشاپیش مبارزۀ طبقۀ کارگر و متحدینش ( طبقات زحمت کش و تهیدستان ) برای برقراری دولتی سوسیالیستی و رسیدن به جامعه ای اَزاد و برابر خواهد بود .
بهروز شادیمقدم ۳۰٫ ۱۰ .۲۰۰۸ 
http://shadochdt.wordpress.com/