کامنتهای کارگری(دفاع از رهبران کارگری، مبارزه علنی و قانونی، پیامد استخدام کارگران مهاجر و …)

کامنتهای کارگری(دفاع از رهبران کارگری، مبارزه علنی و قانونی، پیامد استخدام کارگران مهاجر و …)

کارگران از رهبران خود حمایت می‌کنند

کارگران شرکت ریسندگی پرریس در دفاع از جعفر عظیم زاده اطلاعیه ای صادر کرده اند که در بخشی از آن آمده: “کینه ورزی و بازداشت ایشان توسط دستگاه قضایی که بخاطر تلاشش در راه بهبود زندگی کارگران بوده است، را محکوم” می کنیم. جعفر عظیم زاده یک رهبر دلسوز جنبش کارگری ایران است که هر جا کارگران درگیر مبارزه ای بوده اند، جعفر در کنارشان بوده. بقول کارگران ریسندگی پرریس: “او کسی است که جز به احقاق حقوق کارگران به چیز دیگری نمی اندیشد و همیشه دوشادوش کارگران در اعتراضات حق طلبانه شان حضور فعال داشته و چهره خوشنام کارگری ست.”

این یادداشت اما درباره شخصیت جعفر عظیم زاده و دیگر فعالین کارگری نیست. یک یادآوری است که تلاش جعفر عظیم زاده، محمود صالحی، رضا شهابی، شاپور احسانی راد و دیگر فعالین کارگری دربند، اتفاقا برای همین احقاق حقوق کارگرانی است که شاید رابطه خاصی هم با این فعالین کارگری نداشته اند. باید مطبوعات پر شوند از پیام حمایت کارگران مراکز کارگری هر چه بیشتری از این فعالین و پیام محکوم کردن بازداشت آنها. پر شوند از نامه به نهادهای بین المللی برای اعتراض به دستگیری آنها. همین نوع گام‌ها جنبش کارگری را فرسنگها جلو می برد و تقویت می کند.

مبارزه کارگری علنی و قانونی است

اخیرا مطلبی خواندم با این مضمون که، مبارزه کارگران در ایران نمی‌تواند قانونی باشد؛ چرا که کارگران به هیچ قانونی نمی‌توانند آویزان شوند. نویسنده با این توجیه که رژیم دستگیر می‌کند، علنی کاری را سرزنش کرده بود.

وقتی که از مبارزه قانونی کارگران حرف می زنیم، این دیگر برای همه جا افتاده است که منظور مطالبه کردن خواسته‌هایمان در چهارچوب قوانین دولتی نیست. اینکه کارگر و سرمایه‌دار بر سر دستمزد و حقوقی که سرمایه‌دار در ازاء فلان ساعت کار به او بپردازد توافق کرده‌اند و کارگر برای گرفتن این حق خود مبارزه می‌کند، مبارزه قانونی کارگر است. کارگر در توازن قوای خاصی این مطالبه را به دولت سرمایه‌داران تحمیل کرد که دستمزدش متناسب با تورم افزایش یابد. کارگر امروز مبارزه می‌کند که سرمایه‌دار و دولتش به این توافق گردن بگذارند. کسی که از “مبارزه قانونی کارگر” این را فهمیده که کارگر مجبور است به توافقات سرمایه‌داران در مجلس و روابط دولتی گردن بگذارد، هیچ چیزی از مقوله “مبارزه قانونی” کارگران نفهمیده است! و باز هم، آن کس که از “مبارزه قانونی” قانونگرائی سندیکالیستی را نتیجه می‌گیرد و قوانین ایران را نشان می‌دهد که “نه، نمی‌شود!”،  دارد درک خودش از قانونگرائی را به نمایش می گذرد که در چهارچوب قوانین فلان کشور دمکراتیک می شود! حرف بر سر حدود و ثغور دمکراتیک بودن یک کشور نیست، بلکه بر سر گرایشی در درون جنبش کارگری است که تلاشش این است کارگر به دستورات کارفرما و دولتشان گردن بگذارد.

درباره مبارزه علنی کارگران هم فقط این نکته بدیهی را یادآوری کنم که میلیون‌ها کارگر نمی توانند حقوق خودشان را مخفیانه مطالبه کنند. یک بخش از فعالین کارگری سازمانده همیشه غیرعلنی هستند و مبارزات کارگران را سازماندهی و رهبری می‌کنند. اگر ما در سطح جامعه ده بیست نفر فعال علنی جنبش کارگری می شناسیم، واضح است که هزاران تن دیگر را نمی شناسیم که مخفیانه و دور از چشم پلیس سیاسی دارند برای سازماندهی کردن اعتراضات کارگران برنامه می ریزند.

عجب دنیائی به ارث برده ایم!

آی ال او در گزارش سالانه خود، که آمار آن از ١٨٠ کشور و ٨۴ درصد نیروی کار جمع آوری شده است، نوشته است که بیش از ٧۵ درصد از نیروی کار در سطح جهان در شرایط ناامن شغلی به سر می برد. شغل این ٧۵ درصد یا پاره وقت است، یا قراردادشان موقت و فصلی، و یا برای کس و کار خود بدون دریافت دستمزدی کار می کنند. این گزارش در بخش دیگری می گوید که در بین سالهای ٢٠٠٩ تا ٢٠١٣، تعداد مشاغل پاره وقت ایجاد شده بیشتر از کارهای تمام وقت بوده. گزارش آی ال او همچنین می گوید که ٢٠١ میلیون نفر بیکار در جهان دنبال کارند. باز در این گزارش آمده است که نزدیک به یک سوم (حدود ٣٣ درصد) خانواده های کارگری با درآمدی حدود ٢ دلار در روز زندگی می کنند. ١٠ درصد هم فقط با ١.٢۵ دلار در روز روزی می گذرانند. در این مدت تعداد میلیونر و میلیاردر چندین برابر شده است. ثروت در سطح جهان به مراتب بیشتر شده است.

هدف من ترجمه آمار گزارش مذکور نیست. هدف یادآوری یک وضعیت دهشتناک است. این وضعیت شایسته انسانی که خود خالق این همه ثروت است، نیست! باید تغییر کند. اما فقط با تلاش خودمان برای ایجاد تغییر، تغییر ممکن خواهد شد.

اگر کالیفرنیا کشور مستقلی بود، …

اگر کالیفرنیا یک کشور مستقل بود، با جی دی پی (تولید ناخالص داخلی) که دارد، با آن سیلیکان ولی اش، با آن صنعت فیلم و سینمایش، با این همه صنعت و کارخانه و معادنش، با بنادر عظیمش، با تأمین میوه و سبزیجات بخش اعظم کانادا و آمریکا و غیره و غیره، شاید یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان می بود. با این همه ثروت، اما، بنابه اعتراف یکی از سناتورهای این استان، یک سوم جمعیت ٣٨ میلیونی این استان در فقر زندگی می کنند.

در حول و حوش کش و قوس‌های مربوط به افزایش حداقل دستمزد، حداقل دستمزد در استان کالیفرنیا که ٩ دلار است، قرار است اول ژانویه ٢٠١۶ به ١١ دلار و در اوایل سال ٢٠١٧ به ١٣ دلار افزایش بیابد. کارگران، یعنی همان یک سومی که در فقر زندگی می کنند، فعلا باید در ثروتمندترین بخش دنیا همچنان انتظار بکشند. این یک قانون سیستم سرمایه داری است!

پیامد استخدام کارگر ارزان

شرکت والت دیسنی اخیرا ٢۵٠ تن از تکنسین‌هایش را بیکار و بجای آن کارگران (تکنسین) مهاجر هندی به مراتب ارزان‌تر استخدام کرد و حاضر شد فقط به آن عده از تکنسین‌های بیکار شده حق سنوات بدهد که حاضر شدند تکنسین‌های تازه استخدام شده را آموزش بدهند. این خبر در همه رسانه‌های مهم آمریکا، از جمله نیویورک تایمز، با تأکید بر “استخدام کارگران مهاجر بجای کارگران آمریکائی”، وسیعا منعکس شد. گفتند اگر تا دیروز شاهد این بودیم که کارهای یقه آبی به کشورهای دیگر منتقل شدند، اکنون شاهد این هستیم که کارهای یقه سفید به کارگرانی داده می شوند که از کشورهای دیگر به آمریکا می آیند!

بر علیه مسابقه برای ارزان‌تر کار کردن باید ایستاد. این اما کاری هرکولی می‌خواهد که کل جامعه را بر علیه این وضعیت بشوراند. تا آن زمان این نکته را باید در نظر داشت که در دنیائی که رسانه‌های مهندسی افکار در دست تحلیلگران دست راستی و ناسیونالیست است، پیامد یک چنین مسئله‌ای می‌تواند به راسیسمی خطرناک، که متأسفانه جامعه آمریکا آماده گی اش را دارد، دامن بزند. “چه می شود کرد؟” سئوال بازی است که جواب می طلبد.

۶ ژوئن ٢٠١۵