پیامدهای انتخابات ترکیه / مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

ایسکرا: انتخابات پارلمانی ترکیه روز ۷ ژوئن ۲۰۱۵ برگزار شد. آنچه که در نتیجه این انتخابات از نظر افکار عمومی جلب توجه کرد قبل از هر چیز بازندگی حزب عدالت و توسعه رجب طیب ارغان بود که موفق به کسب کرسی های لازم برای تشکیل دولت نشد. بنظر شما دلایل ریزش حاکمیت حزب عدالت و چه دلایلی میتواند داشته باشد.

محمد آسنگران: دلایل متعددی هست که باعث شد مردم دست رد به سینه حزب آ.ک. پ. بزنند. حزب اردوغان بعد از قدرتگیری در سال ۲۰۰۲ قدم به قدم اقداماتی را در دستور خود قرار داد که باعث شد از لحاظ سیاسی و اقتصادی پایه های خود را تحکیم ببخشد. تحکیم پایه های این حزب باعث شد رهبران حزب اسلامی آ.ک.پ. دچار این توهم بشوند که میتوانند کل سیستم حکومتی و قانونی و قضایی ترکیه را تغییر بدهند و کشور و قوانین سکولار ترکیه را از ریل تا کنونی خارج کنند و بر ریل اسلامیزه کردن جامعه قرار بدهند. این توهم تا جایی پیش رفت که اردوغان تلاش کرد نوعی از سیستم امپراطوری عثمانی را الگوی حکومت خود قرار بدهد. این استراتژی در کنار سیاست سرکوبگرانه حزب حاکم بویژه در جریان شورشهای میدان تقسیم و میدان قزی و بی توجه به مطالبات مردم باعث شد که اکثریت رای دهندگان ترکیه در این انتخابات دست رد به سینه این حزب بزنند. در عین حال سیاست اسلامیزه کردن جامعه بوسیله حزب آ.ک.پ. با سنت جا افتاده سکولاریسم و فرهنگ غربی این جامعه در تناقض آشکاری قرار گرفته بود. مردم زندگی و شرایط حکومتهای اسلامی در منطقه را دیده بودند و نمیخواستند زندگی نوع غربی را به زندگی نوع جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و… که سیاست اردوغان را در این جهت میدانستند تغییر بدهند. همزمان مردم سیاست حمایت آمیز اردوغان نسبت به داعش را و دیگر جریانات تروریست اسلامی را دیده بودند و نمیخواستند با میدان پیدا کردن جریانات اسلامی جامعه ترکیه هم به میدان تاخت و تاز آنها تبدیل بشود. اینها مهمترین دلایلی بودند که اکثریت جامعه ترکیه در این انتخابات اعلام کنند با سیاستهای اردوغان نیستند.

ایسکرا: حزب دمکراتیک خلق ( ه د پ ) وابسته به پ ک ک در این انتخابات موفق به کسب حدود ۸۰ کرسی شده است. این حزب با توجه به پروسه جنگ و آشتی دولت با پ ک ک، دلیل این پیروزی اش را چگونه توضیح میدهید؟

محمد آسنگران: حزب ها.د.پ. حزبی است که بر اساس سیاستهای اوجلان بنیاد گذاشته شده است. آنها به دو دلیل اصلی مورد استقبال قرار گرفتند. یکی اینکه میخواهند جنگ طولانی مدت پ.ک.ک و دولت ترکیه را پایان بدهند و از راه قانون و صلح با سیستم حاکم در ترکیه به بخشی از این حکومت و سیستم تبدیل بشوند، دوم اینکه بخشی از خواسته های مردم ترکیه را در کمپین انتخاباتی خود برجسته کردند و نوعی سیاست سکولاریستی و فرهنگ غربی را به مردم نوید دادند. این نقطه قوتها هنگامیکه در مقابل حزب حاکم با سیاست و فرهنگ اسلامی و زنده کردن سنت امپراتوری عثمانی قرار میگرفت، تفاوت مهمی را نشان میداد که بخشی از رای دهندگان این سیاستها را به سیاست حزب حاکم ترجیح دادند.

بویژه بخشی از چپها و مردم مترقی ترکیه از ترس اسلامیزه کردن جامعه از یک طرف و نگران از آغاز دوباره جنگ دولت با پ.ک.ک تلاش کردند با راه یافتن حزب ها.د.پ به پارلمان، راه از سر گیری جنگ را ببندند. و همزمان با تضعیف حزب اسلامی آ.ک.پ راه اسلامیزه کردن جامعه را مسدود کنند.

ایسکرا: با توجه به اینکه حزب اردغان به تنهایی نمیتواند دولت تشکیل دهد فکر میکنید گزینه های ائتلاف برای تشکیل دولت چگونه خواهد بود؟.

محمد آسنگران: دو احتمال هنوز باز است یکی اینکه حزب حاکم بتواند با یکی از احزاب پارلمانی ترکیه ائتلاف کند و دیگر اینکه تجدید انتخابات بشود. تصور من این است حزب ها.د.پ. احتمالا آن حزبی خواهد بود که در ائتلاف قرار بگیرد. زیرا در دوره های قبلی مواردی بوده که این دو حزب به شکل غیر رسمی در یک جبهه قرار گرفته اند. شورشهای خیابانی در میدان تقسیم و میدان قزی که با سرکوب شدید دولت به پایان رسید همزمان با سکوت معنا دار پ.ک.ک. و حزب ها.د.پ. روبرو شد. میانجی گری حزب ها.د.پ بین دولت و پ.ک.ک. آن نقشه ای بود که اردوغان آگاهانه و با نقشه میدان بازی برای آنها را باز گذاشت و ها.د.پ هم در همین مسیر و عمدتا به این دلیل که بتواند جنگ طولانی مدت پ.ک.ک. و دولت را پایان بدهد و از راه قانونی و در چهارچوب سیستم حاکم با بورژوزی ترکیه به توافق برسد و به بخشی از این سیستم تبدیل بشود، شانس خود را در این انتخابات به نمایش گذاشت و در این راه قدمهای مهمی به سوی استراتژی خود برداشته است.

ایسکرا: فکر میکنید بعد از نتایج این انتخابات و تغییر آرایش بین احزاب پارلمانی، ترکیه از نظر معادلات منطقه ای و همچین اوضاع داخلی به کدام سو میرود؟

محمد آسنگران: من فکر میکنم کشور ترکیه وارد دوره تازه ای شده است که برگشت به تعادل و توازن قوای گذشته تقریبا غیر ممکن شده است. علاوه بر تشکیل دولت ائتلافی که حالتی است و در میان مدت احتمال دارد سازمان پیدا کند، اما آنچه مهم است و باید مد نظر باشد تحولات منطقه است که دولت ترکیه در چند سال گذشته خود را در یک قطب قرار داده است. این تحولات و سیاستهای اردوغان بوده است که عملا دولت ترکیه را وارد گردبادی کرده است. این انتخابات آغاز وارد شدن ترکیه به بحرانی سیاسی است. اگر احزاب پارلمانی ترکیه به عنوان احزاب بخشهای مختلف بورژوازی ترکیه نتوانند بر یک استراتژی واحد و دوری از قطب بندیهای منطقه ای به توافق برسند، این کشور میتواند وارد همان گردبادی بشود که کشورهای منطقه درگیر آن شده اند. طبعا بحران خاورمیانه و نقش قدرتهای جهانی نقش مهمی در این تحولات دارند و من در اینجا به آنها نمیپردازم.

اما یکی از مهمترین پیامدهای این انتخابات این است که در جدال و رقابت احزاب پارلمانی و بورژوایی ترکیه میدانی فراهم میشود که فضای جامعه را باز تر خواهد کرد. این فضای باز دستاورد مهمی برای نیروهای چپ و مردم آزادیخواه فراهم میکند که بتوانند مطالبات خود را به کرسی بنشنانند و چپ انقلابی در این جدال و در نقد کل این احزاب و به عنوان آلترناتیو واقعی مردم تحت ستم سر بر آورد. جنبش کارگری و تشکلهای کارگری در ترکیه آن میدان و عرصه ای است که چپ و نیروهای انقلابی با اتکا به آن میتوانند هم در مقابل جریانات اسلامی و هم در مقابل ناسیونالیستهای حاکم در پارلمان و دولت به عنوان آلترناتیو کل سیستم حاکم و نه تبدیل شدن به بخشی از آن به میدان بیایند و قدرت بگیرند. *