گذشته‌ و سنگر مبارزاتى دکتر جعفر شفیعى به‌ “حکمتیست”ھا احتیاج ندارد ( پاسخى به‌ اظھارات آقاى اسد گلچینى )

صدیق جھانى

به‌ تاریخ ١۴ آبان ١٣٨٧، مطلبى زیر عنوان "دفاع از دکتر جعفر شفیعى" به‌ قلم آقاى اسد گلچینى نشر یافته‌ است. قابل ذکر است که‌ نامبرده‌ یکى از اعضاى رھبرى "حزب حکمتیست" مى باشد. این "حزب" شاخه‌ى منشعب شده‌ از "حزب" مادر "کمونیزم کارگرى" است. این جریان، با اظھار "گسست" حزب کمونیست ایران و ھمچنین کومه‌له‌ از "سوسیالیسم"، در سال ١٩٩٠ منشعب شد. تا آن جاى که‌ به‌ دکتر جعفر برگردد، ایشان بر نکات صحیح و کاملأ درستى انگشت گذاسته‌اند. واقعأ دکتر جعفر شفیعى ھمینطور بود که‌ ایشان توضیح داده‌اند. اما در نوشته‌ى وى، نواقصى وجود دارد و آن این حقیقت است که‌ کاک "اسد"خراب کارى جریان موسوم به‌ "کمونیزم کارگرى" را وارونه‌ کرده‌ است. کاک "اسد"در نوشته‌اش نقش جریان خویش را مثبت و کل بى اصولىھا را متوجه‌ جریانات ناسیونالیست کرده‌ است. این در حالى است که‌ جریان کاک اسد و جریان عبدلله‌ مھتدى و … به‌ اندازه‌ى ھمدیگر به‌ کومه‌له و ھمچنین به‌ روند مبارزات کارگرى و کمونیستى در سطح جامعه‌ ضربه‌ وارد کرده‌اند. در تداوم این مقدمه‌ى مختصر نوشته‌ى پیش رو را پى مى گیرم.

تصویر من از رفیق جانباخته‌ دکتر جعفر شفیعى ھمین برداشت کاک اسد گلچینى است. به‌ باور من ھم، دکتر جعفر یک کمونیست به‌ تمام معناء بود. من ھم مانند کاک اسد، فکر مى کنم که‌ جریانات ناسیونالیست و منشعب از کومه‌له‌ روى محبوبیت این انسان‌ کمونیست کاسبى مى کنند. از نظر من، دکتر جعفر ملک ھیچ کسى نیست بلکه‌ سرمایه‌ى واقعى جنبش کارگرى و کمونیستى و مخصوصأ کومه‌له‌ است. در نتیجه‌، الزامى است که‌ فعالین جنبش کارگرى و کمونیستى و بخصوص کومه‌له‌ – در مقابل وارونه‌ جلوه‌ دادن شخصیت دکتر جعفر و ھمه‌ى جانباختگانش شجاعانه‌ بیاستد.

اما برخلاف تبینى کاک "اسد"، این تنھا جریانات ناسیونالیست و بریده‌ از جھت گیرى سوسیالیستى کومه‌له‌ نیست که‌ از جانباختگان‌ کومه‌له‌ سوءاستفاده‌ مى کنند بلکه‌ شاخه‌ھاى "کمونیزم کارگرى" نیز ھر کدام به‌ نوعى دارند از خوشنامى این عزیزان بھره‌ بردارى سیاسى مى کنند. کاک "اسد" بگونه‌اى از"کومه‌له‌"ى قدیم و شخص دکتر جعفر یاد و تعریف مى کند که‌ انگار وى کماکان در سنگر کومه‌له‌ قرار دارد و خط کاک جعفر را ادامه‌ مى دھد. این در حالى است که‌ وى ١۶ سال پیش، از کومه‌له‌ کناره‌ گیرى کرده‌ است. این در حالى است که‌ ١۶ سال پیش، جریان موسوم به‌ "کمونیزم کارگرى" ضربه‌ى بزرگى را بر پیکر کومه‌له‌ وارد آورد. ھمین "کومه‌له‌"ى قدیم که‌ کاک "اسد" از آن دم مى زند، براى دکتر جعفر به‌ مثابه‌ یک جریان کارگرى و کمونیستى تلقى مى شد. براى دکتر جعفر، سرنوشت کومه‌له‌ مھم بود. زیرا از این سازمان بعنوان یک ابزار جھت اشاعه‌ى تساوى طلبى در جامعه‌ استفاده‌ مى کرد. کومه‌له‌ ھیچ گاه‌ از خط سوسیالیستى که‌ دکتر جعفر برایش تدوین کرده‌ بود، حاشیه و گریز‌ نرفت بلکه‌ ھمواره‌ بر حقانیت آن تاکید ورزید.

گرچه‌ مرگ دکتر براى ما ساده‌ تمام نشد، اما با ھمت و تکیه‌ بر جھت گیرى شفاف سوسیالیستى و در مقاطع سخت و دشوارى این کومه‌له‌ را سر بلند بیرون آوردیم. بعد از فروپاشى بلوک شرق و پس لرزه‌ھاى آن در منطقه، نه‌تنھا مانند دیگران تغییر نام ندادیم بلکه‌ علیرغم انشعابى که‌ در درون ما به‌ وقوع پیوست، پرچم سوسیالیستى کومه‌له‌ و دکتر جعفر را با افتخار و برافراشته‌ نگاه‌ داشتیم. و با تاکید بر حقانیت کمونیسم در مقابل نظام سرمایه‌دارى وسیعأ ایستادیم و در عمل ثابت کردیم که‌ تئورى "کمونیزم کارگرى" و آن ھمه‌ انگ و برچسبى که‌ نثار کومه‌له‌ نمودند، تنھا بلوف بود.

سوال این است: اگر شخصیت، گذشته‌ و سازمان دکتر جعفر براى کاک "اسد" مھم است، چه‌ جوابى براى خراب کارى جریان موسوم به‌ "کمونیزم کارگرى در این تشکیلات دارد؟ آیا کاک "اسد" از عضویت خویش در این "حزب" کناره‌گیرى کرده‌؟ و یا عملکرد این جریان را بطور آشکار به‌ نقد کشیده‌ است؟ شواھد نشان مى دھد که‌ وى نه‌تنھا روى ریل "منصور حکمت" حرکت مى کند بلکه‌ بر‌ انگ زدن و برچسپ ھاى ھمیشگى و ناروا علیه‌ کومه‌له‌ تاکید مى ورزد. بنابراین، تا زمانى که‌ کاک "اسد" از تاریخ و جریان فکرى "کمونیزم کارگرى" فاصله‌ نگیرد، نمى تواند مدافع کمونیزم و خط تساوى طلبانه‌ دکتر جعفر شفیعى باشد.

١۵ آبان ١٣٨٧

۵ نوامبر ٢٠٠٨

 

جھت مطالعه‌ نوشته‌ى کاک اسد گلچینى به‌ لینک زیر کلیک نمائید

 

اسد گلچینی – در دفاع از دکتر جعفر شفیعی