چه کسانى و چرا با گارد آزادى مخالفت مى کنند

صالح سرداری

تشکیل گارد آزادی و فعالیتهایش با عکس العمل ها ، مخالفتها و موافقت های زیادی  روبرو شده است.  از طرفی تشکیل این نیرو با استقبال گرم کمونیستهای جوان و مردم دردمند و آزادیخواه روبرو شده و به آنها امیدی داده است تا سازمانی ملیتانت برای خود درست کنند و مجبور نباشند برای فعالیت های ملیتانتی به کوه بزنند و یا در اردوگاههای احزاب مجبور به ادامه فعالیت های خود باشند.

اما  دشمنان و از جمله  جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را بکار انداحته تا این نیرو را در نطفه خفه کند. البته محفل ایرج آدرین و رضا مقدم  زیر پر و بال کومه له تا هپروتی هایی که در پیچ انقلاب انقلاب و اینبار از نوع تلویزیونی اش گیر کرده اند همه در این تلاش نامبارک سهیمند.
ناسیونالیست های کرد هم با خصومت تمام با این نیرو برخورد کرده زیرا این روش و تاکتیک اینها در مبارزه مسلحانه را زیر سوال برده است و از آنجا که این عرصه از مبارزه را ملک طلق خود دانسته و می دانند در آینده با وجود این نیرو نمی توانند به میل خود تاخت و تاز کنند.
در این میان برحورد چپ هم به این نیرو  جالب و درخور توجه است. این چپ به تشکیل این نیرو همان برخوردی را می کند که به بحث حزب و قدرت سیاسی منصور حکمت کرد.
 منصور حکمت در جواب این چپ گفت احزاب و جریانات دیگر راست و لیبرال وقتی حزب درست می کنند می گویند برای گرفتن قدرت این کار را انجام میدهند کسی به اینها چیزی نمی گوید اما وقتی کمونیستها این را می گویند از جانب چپ بی ریشه و هپروتی که وی را به زندگی کردن در حاشیه جامعه و زندان و تبعید عادت داده اند کفر محسوب می شود.
اما اظهار وجود این نیرو در قلب شهرهای کردستان با تمام مشکلاتی که جمهوری اسلامی برایش پیش آورد آرزوی جمهوری اسلامی و مخالفین رنگارنگ را نقش بر آب کرد  و همچنان این نیرو به فعالیتش ادامه می دهد و مایه امید جوانان و آزادیخواهان شده است.
محالفت هایی  که این  چپ با این نیرو می کند ظاهرا از زاویه  کارگری است. اما کسی که در دنیای امروز زندگی می کند و از سیاست فقط شعار دادن و …یاد نگرفته باشد عکس این را نتیجه میگیرد.اگر کسی در دنیای امروز بطور واقعی بخواهد برای اینکه کارگر و زحمتکش آن جامعه به نیرویی قدرتمند تبدیل شود،  اگر اوضاع سیاسی منطقه و نیروها و جریانات درگیر و شیوه ها و روش و چگونگی به فدرت رسیدن  طبقات و احزاب را نشناسد فقط بی ربطی خود را به طبفه کارگر نشان می دهد. این چپ هنوز نمی خواهد بفهمد که منطقه ای که ما در آن فعالیت و مبارزه می کنیم دشمنان طبفه کارگر تا دندان مسلح هستند، از جمهوری اسلامی و دستجات و باندهای نظامی آن مانند سپاه و بسیج  تا گردان های استشهادیون و غیره و غیره از نیروهای راست و پروعرب طرفدار ایران یکپارچه و مرز پرگهر بگیر تا ناسیونالیست های کرد و  قوم پرستان تا نیروهایی که امریکا و غرب آنها را به همه امکانات نظامی و لجستیکی مجهز  و مسلح خواهند کرد تا دستجات مسلح دیگری که بوجود خواهند آمد همه و همه به آسانی و بخاطر رای مردم کنار نخواهند رفت. این را نه فقط در ایران بلکه سال هاست که در خاورمیانه و … می بینیم. جریان و حزبی که این اوضاع را درک نکند و فکر میکند دولتها و سرمایه داران روزی بدون اینکه طبقه کارگر صاحب نیروی نطامی و قدرت باشد کنار حواهند رفت فقط بی ربطی خود را به مکانیسم های تغییر و تخولاتی انقلابی و جابجایی قدرت نشان می دهند.
کارگران فقط با داشتن تشکل های توده ای و تظاهرات و اعتصاب نمی توانند بورژوازی را از قدرت ساقط کنند. سرمایه داران و دولتهایشان ارتش و سپاه و پلیس و ژاندازم را نگه میدارند تا قدرت کارگران و زحمتکشان را در هم شکند. در این دوره و در منطقه ای که ما مبارزه می کنیم بدون داشتن قدرت نطامی در کنار دیگر تشکل های توده ای کارگری ونهادها ی صنفی و شبکه های حزبی و رهبران خوشنام و با سابقه و شورا ها و مجامع عمومی شکست حواهد خورد. این را در این چند سال در ایران، عراق و کردستان هم تجربه کرده ایم.
چپی که امروز این را نمی فهمد و برایش نقشه ندارد و فکر می کند قدرت را روزی با تظاهرات و …بدست خواهد آورد  مکانیسم های مبارزه  در مورد ساقط کردن دولت و درهم شکستن ماشین سرکوب بورژوازی هیچ  حالیش نیست.
اما برای حزب حکمتیست مساله فرق می کند.ما تمام تلاش خود برای سازماندهی طبقه کارگر را در همه عرصه های مبارزه بکار می اندازیم. ما تلاش می کنیم تا اینکه طبقه کارگر  از همین امروز  تا فردای به قدرت رسیدنش عیر از متشکل شدن در نهادها و تشکل ها و مجامع عمومی و شوراهایش حزبش  را هم در معرض انتخابش قرار دهیم که در تعییر و تحولات آتی سرش بی کلاه نماند. گارد آزادی را سازمان می دهیم که هر نیرویی بخواهد با زور در شوراهایش را ببندد و بگوید "شورا پورا مالیده"  را سر جای خودش بنشاند. من فکر می کنم برای دفاع از شوراها و تشکل های کارگران و مردم باید نیرویی قدرتمند باشد و گرنه مثل عراق و کردستان عراق بازنده ای بیش نخواهیم بود.
بعضی ها می گویند ما هم موافق داشتن حزب مسلح هستیم اما فعلا زود است و این در بهترین حالت فقط یک دلسوزی است. حرب و جریانی که فکر می کند روز قیام مردم را مسلح می کند و الان وقتش نیست بازهم می گویم که حصوصیات این دوره از مبارزه را نمی داند.  حزب و نیرویی اگر نخواهد شاهد قلع و فمع شوراها و تشکل های کارگری باشد باید از هم اکنون در فکر این مهم باشد باید نقشه بریزد نبروی نظامی را درست کند آموزشش بدهد.

گارد آزادی برای ما این معنی را دارد و شحصا فکر می کنم دیر هم شده است. نیرویی مسئول بحال جامعه اگر نخواهد برای آینده صرفا دعای سوسیالیستی بخواند باید در کنار سازمان دادن عرصه های دیگر مبارزه برای این بخش هم سازمان درست کند.
ما یکبار دیگر نباید شاهد تکرار تجربه عراق باشیم.ما اگر در کنار درست کردن تشکل های بیکاران با هزاران عضو  یک نیروی نطامی هم درست می کردیم اسلامی های مسل
ح نمی توانستند دفاتر و مقرهای این تشکل ها را  در بصره و بعداد و ناصریه ببندند.
 تجربه ما بعد از انقلاب ۵۷ هم این را به ما نشان داد. ما در کردستان قبل از حمله جمهوری اسلامی خودمان را در اتحادیه دهقانان مریوان به رهبری رفیق فواد مصطفی سلطانی مسلح کردیم به محض اینکه خمینی فرمان حمله به کردستان را صادر کرد  چون دارای نیروی نظامی هم بودیم مقاومتی نظامی و توده ای را سازمان دادیم. یا در ادامه اش اگر در کردستان کومه له نیروی نظامی نداشت که از آزادی و حقوف مردم دفاع کند حزب دمکرات کردستان همان بلایی را که بر سر سازمان پیکار و سازمان های چپ و ضعیف در کردستان آورد بر سر ما هم می آورد، حزب دمکرات دست به این یورش و حمله به ما در کومه له هم زد اما ما این حزب را در آن دوره شکست نظامی دادیم. تجربه های زیادی هست که می شود یک به یک آنها را بررسی کرد و نشان داد که اگر قدرت نباشی نمی گذارند فعالیت هم بکنی چه رسد به اینکه به قدرت برسی.
به هر حال تمام این تئوری ها در در مخالفت با گارد آزادی محروم کردن طبقه کارگر از بازوی مسلح اش می باشد. این محالفت ها  هر دلیلی که برای آن بتراشند چیزی جز خدمت به محروم کردن طبقه کارگر از اهرمی نیرومند برای دفاع از دستاوردها و شوراها و تشکل هایش نیست. کمونیست ها نباید تسلیم این فضا ساری شوند. حزب حکمتیست باید با تمام توان خود این سازمان را در احتیار جوانان و مردم مبارز قرار دهد. کسی که امروز سنگ دفاع از  کارگر و زحمتکش آن جامعه به سینه می زند فردا با این کارش کارگران و تشکل هایش را در مفابل نیروهای مسلح ارتجاع بی دفاع می گذارد. من در نوشته دیگری قبلا نوشتم ما عاشق اسلجه نیستیم اما این ارتجاع و سرمایه داران و صاحبان قدرت و ثروت است که این را به کارگران و زحمتکشان تحمیل می کنند که باید برای دفاع از خودش به این عرصه هم جواب دهد. 
۱۴ آبان ۱۳۸۷
۴ نوامبر ۲۰۰۸