میدان ظفریه سنندج ” جاش ” نمى پذیرد. ( در حاشیه کنگره جاشها در سنندج)

جاش اسم “جاودانه” و پاک نشدنى مردم کردستان بر روى مزدوران محلى جمهورى اسلامى در کردستان است ، که بواقع آراسته و برازنده این جماعت منقور و دنبالچه یک رژیم جنایتکار و منقور تر ازخود اینهاست . جاش که در واقع در زبان کردى تنها یک معنا دارد ، ( کره خر ) اتفاقا با رسالت اجتماعى و سیاسى این مزدوران بعنوان نوکران جمهورى اسلامى چفت است . اسمى با مسماتر و لائق تر از این براى این جیره خواران جمهورى اسلامى در کردستان نمى توانست پیدا شود . امروز بعد از ٣۶ سال که از حاکمیت ارتجاع اسلامى مى گذرد ، کلمه “جاش ” همانند “پاسدار” ،” آخوند” ، ” اطلاعاتى ” ، جاسوس” ، شکنجه گر و بسیجى در فرهنگ مبارزاتى مردم در کردستان جاافتاده است . این عنوان شیرین چنان توده اى شده است که این مزدوران بعضا در بین خود نیز از این عنوان ” پر افتخار ” در بین خود استفاده مى کنند . جاشها به اندازه تمام خود جمهورى اسلامى در جامعه کردستان منفورند . اینها حتى قبل از تشکیل سپاه پاسداران جلو دار آدمکشان تازه به قدرت رسیده جمهورى اسلامى در کردستان و خانه گردی در محلات شهرها و به جوخه اعدام سپردن جوانان شدند . آینده و گذشته ننگیشان را نمى توان از سرنوشت رژیم جنایتکار اسلامى جدا کرد . سابقه و رد پاى خونبارشان بخصوص تا پایان جنگ ایران و عراق در مقابله با سازمانهاى اپوزیسیون و اذیت و آزار مردم و جاسوسى و کمک به کشتار جوانان ، در تاریخ معاصر کردستان به این زودیها فراموش نخواهد شد . علیرغم تمام خوش خدمتى ها ، با پایان گرفتن جنگ و کاهش حضور احزاب اپوزیسیون مسلح در کردستان ، تاریخ مصرف فعالشان براى جمهورى اسلامى رنگ باخت . این بود که افسار هایشان را بر گرفتند و در سپاه پاسداران قاطى اشان کردند . از این مقطع بى توجهى به آنها و تحقیر وخفت دادنشان از جانب رژیم شروع شد . نمایندگان مجلسى و اصلاح طلب کردستان هم در دفاع از اینها کار زیادى نتوانستند بکنند ، زیرا در حالیکه در چنین رژیم فاسد ودزد پرورى ، جانباز دست و پا قطع شده جنگ بدون سفارش و پارتى بسختى مى توانست امورات زندگى خود را رو براه کند ، چرا کسى باید براى مزدوران داوطلب و منفور در کردستان که در أنظار عمومى به نقطه ضعف جمهورى اسلامى تبدیل شده بودند و مدام جنایتکارانى أمثال هیوا تاب در مریوان رابه جان مردم مى انداختند توجهى بکند ؟ بهمین دلیل سالهاى گذشته بازار شکایت و گلایه این مزدوران و خانواده کشته شدگان شان ومطالبه حق وحقوشان ، اسباب و ماتریال گرم کردن تنور انتخاباتى نمایندگان کردستان در مجلس اسلامی بود . جمهورى إسلامی دیگر کارش را با اینها تمام کرده ، افسار از سرشان برگرفته و در سپاه پاسداران إدغام شان کرد و به تحقیر و خفت دادنشان ادامه داد .

اما چرا بعد از این سالیان طولانى جمهورى اسلامى دوباره بفکر تقدیر از خدمات این مزدوران افتاده است ؟ هدف از برگزارى کنگره ” پسشمرگان مسلمان کرد” ( جاشها ) در سنندج چیست ؟ چرا خامنه اى با پیامش و جمهورى اسلامى با رئیس مجلس و سردار نقدى رئیس بسیج ، صحنه گردان این مضحکه شده اند ؟ واقعیت اینست که صحنه سیاسى کردستان و اعتراضات همیشگى مردم به بهانه هاى مختلف، با توجه به تحولات سریع منطقه مى تواند در ادامه خود جمهورى اسلامى را در مقابله با نارضایتى و اعتراض مردم در کردستان دچار مشکل کند . در اعتراضات اخیر مردم مهاباد ، نیروهاى رژیم مجبور شدند در مقابل مردم خشمگین مدتى طولانى از خیابان هاى محل اعتراض دور شوند. این اعتراضات در مریوان و سنندج نزدیک بود منجر به در گیرى مردم با نیروهاى رژیم بشود . بعلاوه جمهورى اسلامى در مناسبت هاى سیاسى متعددى در کردستان در طول سال ، از بیم تجمع و اعتراض مردم ، جدا از دستگیرى از پیشى مردم و فعالین ، در چنین روزهایی عملا مقررات حکومت نظامى اعلام نشده را به أجرا مى گذارد . بواقع فضاى امنیتى و ملیتاریزه در کردستان از طرف جمهورى اسلامى عکس العملى است به فضاى نارضایتى و اعتراضى بخصوص در بعضى از شهر هاى کردستان ، که جمهورى اسلامى را بفکر محکم کارى انداخته است . ” مضحکه کنگره مزدوران محلى از طرف جمهورى اسلامى که در تاریخ ١٨ اردیبهشت در مسجد قبا در بهاران سنندج “برپا گردید ، مى خواهد به این نیاز پاسخ بدهد . مى خواهند دو باره و بصورت فعالتر ” مزدوران محلى و جاشها ” را به خدمت و شغل شریف گذشته یعنى کمک به نیروهاى انتظامى رژیم در سرکوب اعتراضات مردم شهرهاى کردستان بگمارند . سردار نقدى در این کنگره گفت وظیفه ما و” پیشمرگان مسلمان ” ، تا آزادى قدس و یمن ادامه خواهد داشت . ملا مصطفى شیرزاد امام جمعه مریوان و مامؤستا قادر قادرى ، امام جمعه پاوه ، مبارزه با گروه هاى الحادى و از بین بردن حکومت صهیونیستى را هم به وظایف جاشها اضافه کردند . هرچند این مضحکه با سخنان استاندار کردستان ، نماینده خامنه اى و فرمانده سپاه بیت المقدس و ارائه هدایایی به مزدوران حاضر در این مضحکه ادامه پیدا کرد ، اما در پایان به اتفاقى منجر شد که بار دیگر مبارزین و آزادیخواهان و جوانان انقلابى در شهر ها بخصوص شهر سنندج را به مصاف مى طلبد و آنهم پرده بردارى از تندیس یکى از این مزدوران در میدان ظفریه سنندج بوسیله لاریجانى رئیس مجلس بود. چه حیف که گردشگاه و تفریحگاه ظفریه ، محل شادى و سرور و عشق و محبت با تندیس منحوسى که سنبل قساوت و کشتار و تاریکى و کهنه پرستى است ، آلوده گردد . جوانان پرشور سنندج که بیش از سه دهه است درمقابل تهاجم یکى از هارترین ومجهزترین دستگاه نظامى و رعب و وحشت زانو نزده اند ، با این پدیده شوم و علامت ننگ و نفرت در شهر مقاوم و تسلیم ناپذیر شان چه خواهند کرد ؟ به احتمال قریب به یقین همان کارى را خواهند کرد که جوانان ومردم مریوان در سال ١٣٧٩و به بهانه دستگیرى عبدولا اوجالان کردند . مردم و جوانان این شهر در این روز مجسمه حسین فهمیده یکى از کشته شدگان جنک ایران وعراق را که در یکى از میادین شهر نصب شده بود پائین کشیدند . تندیس مزدوران جاش که در پایان کنگره کذایی رونمایی شد و قرار است در ١٠شهر دیگر هم بر پا شود یقینا به چنین سر نوشتى مواجه خواهند شد . این گونه تلاشهاى مذبوحانه در فرصت هاى مناسب با عکس العمل مردم معترض و بیزار از جمهورى اسلامى جواب خواهد گرفت . تحولات آینده و سیر مبارزه واعتراض توده اى درکردستان در اولین قدمهاى خود پیکر منحوس خودفروشان را به زیر خواهدکشید .
همایون گدازگر
٢۶ مه ٢٠١۵