رفیق خالد رحمتی عزیز همیشە در میان ما خواهند ماند.

رفیق خالد رحمتی عزیز همیشە در میان ما خواهند ماند.

زندگی صحنە یکتای هنرمندی ماست،
هر کسی نغمە خود خواند و از صحنە رود
صحنە پیوستە بجاست
خرم آن نغمە کە مردم بسپارند بە یاد!

در محل کارم بودم، معمولا نباید تلفن همراه داشتە باشیم. بە من تلفن زدە بودند و از سر نگرانی خبر سکتە قلبی سید خالد را بگویند.
حدود دو سال بود کە در یک انجمن مشغول فعالیت بود و محل کارش در ساختمانی کە انجمن دیگری در آن فعالیت دارد و چون همگی با من آشنا بودند بلافاصلە بە من زنگ زدە بودند ولی متاسفانە همچون پیامی بر تلفن من میماند تا کارم تمام شد و نگاهی بە تلفن انداختم متوجە شدم پیام گذاشتەاند و بمحض گوش کردن همان لحظە پی گیر شدم متوجە شدم کە با آمبولانس بە بیمارستان منتقل شدە و من هم مستقیم بە آنجا رفتم کە ٣ نفر دیگر از رفقا هم تازە رسیدە بودند و منتظر بودند. (نادر- رزگار- حسین).
ما در کمال نگرانی انتظار میکشیدیم کە دکترها اجازە بدهند، ملاقات کنیم و آنها نیز اصرار بر اینکە مشغول معالجە و کارهای لازمە بودند، البتە کار آنها واقعی بود و ما بیشتر نگران و کنجکاو کە چە برسر سید خالد آمدە و چە میشود، در این فکرها بودیم کە اجازە دادند، دو نفر، دونفر و کوتاه بە دیدارش برویم، صحنەای کە مشاهدە کردیم خالد عزیزمان در زیر دم و دستگاەهای پزشکی ظاهرا قلبش را بکار انداختە بودند و خودشان در لحظات اول خوشبین از اینکە از مرگ نجات پیدا کردە و باید انتظار بکشیم کە در چند روز آیند و بعد از شست و شوی ریەهایش کە خونابە در آن جمع شدە بود، وتلاشهای پزشکان و دست اندرکاران این بخش جهت نجات و معالچە این عزیز متاسفانە هیچگاه امیدهای ما برای این واقعە بە حقیقت نپیوست و در طول بستری بودنش در بیمارستان غم بزرگی را بر دل همگی از جملە تنها دلبندش آرش عزیز و بستگان و تمام رفقا و دوستانش برجای گذاشت.
رفیق خالد رفیقی صمیمی، متین، متواضع و کم صحبت ولی در عین حال پرکار و پر انرژی بود. چە در دوران نوجوانی و جوانی جدا از اینکە در شرایط سختی و از یک خانوادە زحمتکش و تنگدست بود و لیکن بە ورزش علاقەمند بود و فوتبالیست بود و تحصیلاتش را ادامە داد تا بە آرزویش کە کمک و همکاری بە بچەهای تنگدست و در محیط روستاها معلمی را در روستا برگزید و بهمراه جمع دیگری از همفکران و رفقایش از جملە سید حسین پیرخضری- جمیل ذکریائی- نوروز گنجی و در همفکری با رفقائی چون ایوب نبوی- محمد مانی (کاک شوان) تا در دوران قیام ۵٧ مردم ایران از هیچ کوششی فروگزار نکرد.
این رفیق ارزندە در تمام دورانهای قیام، چە در تظاهراتها و تحصن ها و چە در حرکت نوروز خونین سنندج در بهار ۵٨ و بعد در فعالیتهای سیاسی و نظامی در کنار کاک شوان و کاک صلاح گلچینی و در تمام دورانهای فعالیت تشکیلات کومەلە در منطقە و در پشت جبهە همیشە نقشی کلیدی و برجستە و چشمگیر داشتە کە فراموش نشدنی ست.
درسالهای تبعید و زندگی خارج کشور نیز همیشە و هموارە بر خواستهای انسانی و طبقاتی اش پای می فشرد و راهنمای راهش بود.
دریغا رفیق خالد را زود از دست دادیم و رفقا و دوستان و بستگانش یاری صمیمی و مهربان و دوست داشتنی را در میان خود ندارند و لیکن هموارە یاد و خاطراتش، متانت و دلسوزیهایش را از یاد نخواهند برد و در این مدت بستری بودن در بیمارستان تا مراسمهای یادبودش و… نشان داد کە عزیز و دوست داشتنی بود و خواهد ماند.
یادش را هموارە گرامی و عزیز میداریم.
اردشیر نصرالە بیگی آوریل ۲۰۱۵ میلادی